مروري بر كتاب
سرنوشت ديکتاتورهاي جهان همواره با ذهنيات آنان همخواني ندارد و پايان خوش انتزاعي حياتشان، در عالم واقع رنگ مي بازد. شايد اين درسي از تاريخ باشد، شايد هم که نباشد، اما هيچ ديكتاتوري پيدا نشده که به اين موضوع فکر کرده و يا (اگر هم فکر کرده) برايش توضيحي منطقي پيدا کرده باشد!. بهرحال از عجايب تاريخ، وجوه تشابه سرنوشت ديكتاتورهاست و توجه به اين وجوه تشابه و زندگينامه هريك از آنها خالي از لطف هم نيست.... چه بسا كه درس عبرتي باشد بر ديگران! ... دیکتاتور ها در همه ادوار سرنوشت همسان داشته اند. آمد و رفت شان بر اریکه قدرت مشابه بهم بوده و بگونه یکدیگر (توطه، تقلب، تذویر، کودتاهای لشکری و...) غضب قدرت نموده و با خودرایی و یکدندگی برمحوریت منافع شخصی و گروهی و یا قومی زیر نام مصالح عامه و خیر جامعه فرمانفرمایی خود را تداوم قهری بخشیده اند. از آنجا که خاستگاه شان پلید و ابزارشان کثیف و اهدافشان ناپاک و ضد ملی و ضد انسانی میباشد در طی دوران استبداد تا زمانیکه بزیر نشده اند، ستم، ناروا ، حق خوری، تجاوز، بیباکی خودمحوری، و خودکامگی شیوه کار و روش کردار و سازنده روان شان بوده و میباشد.
|