جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  05/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
معرفي كتاب > علوم انساني > علوم اجتماعي

تاريخ پژوهي در آسيب شناسي اخلاقي ايراني ها
نويسنده: عباسقلي غفاري فرد
ناشر: دات
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 416
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 2
کد کتاب: 106383

فروخته شد - موجود نمی باشد

امتیاز آی کتاب به این کتاب:

امتیاز دهی به این کتاب:

مروري بر كتاب
به باور نگارنده ٬ منش ايراني ها در روزگار صفويه بيشتر تباه شد. اگرچه پادشاهان صفوي ايراني نيرومند و يكپارچه درست كردند و پيشرفت هاي سياسي و اقتصادي زيادي در روزگار آن ها فراهم آمد اما در زمينه هاي اجتماعي دروغ ٬ ريا ٬ باده گساري ٬ ناسپاسي ٬ كاربرد مواد مخدر و ... بسيار زياد شد و اين مرده ريگ در روزگار قاجاريه به اوج رسيد ٬ و چنان شد كه برخي انديشمندان در آستانه ي انقلاب مشروطه منش نياكان را به يكباره سرزنش كردند ...

"وقتى كه شما با پنجاه نفر ايرانى صحبت مى‏كنيد ملاحظه مي نمائيد كه‏ همگى مخلص و دوست و حتى بنده و چاكر شما هستند ولى همين كه پشت‏ كرديد اگر بشما ناسزا نگويند قطعاً احساس خوبى نسبت به شما ندارند."

آنچه خواندید پاره ای از کتاب سه سال در میان ایرانیان آرتور دو گوبینو جهانگرد فرانسوی بود.در لابلای برگهای تاریخ گزارش‌هایی گاه تکاندهنده از تباهی منش و کردار ایرانیان می بینیم که خبر از ضرورتی در لزوم آسیب شناسی این اخلاقیات میدهند. عباسقلی غفاری فرد در کتاب " تاریخ پژوهی در آسیب شناسی اخلاقی ایرانی‌ها" گام در این راه پرخطر گذاشته است.

در این مطالعات، غفاری فرد بسیاری از تصوراتی که تباهی منش ایرانی را به حمله‌ي بیگانه نسبت میدهند و دوران طلایی در گذشته می سازند، رد می کند و با نگاهی به تاریخِ اسطوره‌ای دروغ رستم، حیله‌های کاووس، طمع جمشيد و شورش خونبار فرزندان فریدون را نمونه‌ای بر وجود این تباهی در سالهای دور می آورد و در ادامه مستندات تاریخی را در تباهی هخامنشیان که کشتار برادران و خواهرانشان برای قدرت را در دستور کار داشتند و سقوط ساسانیان به علت ستم و زورگویی موبدانِ در قدرت را ذکر می کند که دلالت بر سیاهی روزگار شهریاران تاریخی دارد.

دروغگويى و ياوه ‏پندارى، چاپلوسى، صوفيگرى، باده‏پيمايى و مى‏گسارى، زنبارگى و امردبازى، ستمگرى، دورويى، رياكارى، و نيرنگ‏بازىو پيمان‏شكنى و ناسپاسى فهرست بلندبالایی از رفتارهای سوئی است که در فصلهای کتاب با شواهد تاریخی به آن پرداخته شده است.

در فصل دروغگویی از محم�'دعلى‏شاه قاجار به عنوان بزرگترین دروغگو ياد شده است چرا که اين شاه كه‏ دشمن انقلاب مشروطه بود، در پيش چشم انبوهى از وزرا، نمايندگان، شاهزادگان، و مردم در مجلس شورا، پس از خواندن سوگندنامه، پاى آن را امضا كرد و تعهد نمود كه از مشروطه و قانون اساسى پشتيبانى كند! و در ادامه از دیگر دروغگویان یاد شده است.

ياوه پندارى و باورهاى بيهوده نيز بر تباهى منش ايرانى‏ها تأثير داشته است. به ويژه می خوانیم باور به "نجوم" پيامدهاى زيانبارى براى ايرانى‏ها دربر داشته است در کتاب ماجراهای خنده‌دار و اندوهباری آمده است از این باور که در روزگار شاه سليمان صفوى روآوردن به اختربينان به بهاى جان ده‏هزار سرباز ‏كشور تمام مى‏شود و در روزگار ناصرالد�'ين‏شاه از زندگانى ‏شخصى پادشاه و زندگى زناشويى او تا کار مُلک بازيچه‏ى نوشته‏هاى درهم و برهم و بى‏پايه‏ى اختربيني نادان است!

در ادامه از چاپلوسى یاد شده که در روزگار محم�'دشاه قاجار بصورت شغل در می آید و از چاپلوسى‏هاى شگفتِ نزديكان مظفرالدين شاه قاجار در گردش فرنگ، وادار كردن شاه به خريدهاى گوناگون بود كه با اين ترفند از فروشندگان كالاها "تعارف" مى‏گرفتند.

در فصل صوفیگری با بیان اینکه صوفيگرى همانند هر انديشه و باورى كه بر پايه جهان‏بينى به بار مى‏نشيند، در آغاز انگيزه‏ى پاك و بى‏آلايش دارد و كاركردش بيشتر براى آزادى و آزادگى است به پيروان ناشايست و ناباورمند آن تاخته است كه در پى به دست آوردن ‏دارايى و نيرومندى هستند، از آن انديشه و باور ابزارى مى‏سازند تا به خواسته‏ خود برسند و اگرچه هيچ‏گونه وابستگى درونى و پايبندى اعتقادى ندارند، اما در بيرون چنين مى‏نمايند كه با همه توان پيرو آن انديشه و باور هستند و به اين‏ شيوه، آن باور و انديشه پاك نخستين را به تباهى مى‏كشانند.

و نمونه می آورد :شنيدنى است كه حاج ميرزا آقاسى از پيش، از پادشاهى محم�'دشاه آگاهى ‏داده بود و به همين دليل، خود را در دل شاهزاده جاى كرده بود. و از روى ‏نيرنگ‏بازى همين پيش‏بينى را درباره ساير شاهزادگان و برادران محم�'دميرزا، در پنهانى و بى‏آنكه هريك از آنها از ديگرى آگاه باشد، انجام داده بود و چون ناچار يكى از اين شاهزادگان سرانجام به پادشاهى مى‏رسيد، حاجى ميرزا آقاسى برپايه همين پيش‏بينى، راه نفوذ در دستگاه پادشاهى را براى خود هموارمى‏ساخت.

حاج ميرزا آقاسى با گيسوان پريشان، به زى�' درويشان و در پوشش ايشان، توانست‏ به گونه‏اى خود را به ميرزا بزرگ قائم‏مقام فراهانى برساند... به زودى حاجى‏ميرزا آقاسى آموزگار فرزندان حاكم شد. پس از درگذشت اميرخان، او به ‏فال‏گيرى و رمالى روى آورد. سركتاب باز مى‏كرد و كف مى‏ديد، رمل ‏مى‏انداخت، به زن‏هاى حرم دعاى سفيدبختى و آبستنى مى‏داد، جن حاضر مى‏كرد و از ميرزا ابوالقاسم قائم‏مقام بد مى‏گفت... قائم‏مقام از درآمد درباريان و حتى خود شاه كاست و اين ‏بر شاه گران آمد، از سوى ديگر آقاسى كه در انديشه وزارت بود و با بودن ‏قائم‏مقام آن را ميسر نمى‏ديد، شاه را به كشتن او برانگيخت... پس از كشته شدن قائم‏مقام، حاج ميرزا آقاسى بر كرسى نخست‏وزيرى درآمد.در حدود چهارده سالى كه نخست‏وزير بود، به‏راستى پادشاه ايران به شمارمى‏رفت. ... که شرح این پادشاهی مشعشعانه صدها کتاب باید.

يكى ديگر از پايه‏هاى تباهى منش ايرانى‏ها، روى آوردن به باده و مى بود كه ‏بيشتر خود زمامداران و دربارها به اين روي�'ه ناپسند مى‏پرداختند و پيروان آنها و كسان فرودست و فروتن هم كه دنباله‏رو هستند، بر آنها پيشى ‏مى‏گرفتند .نمونه هایی از مستی و لایعقلی پادشاهان را در این فصل مرور می کنیم.

زنبارگی خسروپرويز، شاه سلطان حسين،و فتحعلى‏شاه و امرد بازی بسیاری دیگران را در فصل بعد آورده شده است.

در فصل پربار ستمگری هم شرحی وحشت آور در کار است از پادشاهان مالیات ستانی چون ضحاک و انو شیروان و خسروپرویز گرفته تا احمدشاه قاجار.در حکایتی مشت نمونه خروار آمده در زمان ملك اشرف چوپانى دومين زمامدار سلسله چوپانيان به اندازه‏اى زر و سيم فراهم آورده بود كه ديگر چيزى ‏دست مردم نمانده بود و هرگاه مردم طلا و نقره مى‏ديدند به شگفت مى‏آمدند. جوانى دلباخته‏ى دخترى شد و آن دختر از جوان گوشواره‏ى طلا خواست. طلا ناياب بود و تنها مى‏شد از خزانه‏ى ملك اشرف آن را به دست آورد. جوان‏ بيچاره، مدتى سرگردان و آواره مى‏گشت و جستجو مى‏كرد و راه به جايى‏نمى‏برد.سرانجام از اندوه زياد بيمار شد و بر بستر مرگ افتاد. مادر پير اين جوان، چون از قضيه آگاه شد، به او مژده داد كه هنگام درگذشت خواهرت چون او را گرامى مى‏داشتم گوشواره طلايش را از گوشش بيرون نياوردم و همچنان در قبر است. پنهانى برو و آن را بيرون بياور و براى دختر موردعلاقه‏ات بفرست. پسر چنين كرد. چون گوشواره بر گوش دختر ديدند، از بيم و ترس به درگاه ملك‏اشرف رفته او را آگاه كردند. ملك اشرف دختر را فراخواند و درباره گوشواره ‏پرسيد. دختر آن جوان را به دست داد. جوان آنچه روى داده بود به ملك اشرف ‏باز گفت. ملك اشرف به آرزوى اينكه در ديگر گورها مثل آن چيزى‏بوده باشد دستور داد گورها را شكافتند و خاك مردگان را بيختند كه‏ شايد طلا و گوهرى پيدا شود...

در فصل دورویی، ریاکاری و نیرنگ با موجودات عجیب و غریب دیگری روبرو میشویم من جمله كامران ميرزا پسر ناصرالد�'ين‏شاه‏ که نايب‏السلطنه ناميده مى‏شد. عباس ميرزا ملك‏آرا، عموى او مى‏نويسد، درباره‏ى كامران ميرزا گفتند كه خوش ظاهر است، ولى بى‏اندازه ‏دروغگو و نيرنگ‏باز و مال مردم‏خور است. تا جايى كه از جواهرفروش‏ها جواهر مى‏خرد و پول نمى‏دهد. بيست هزار تومان پول حاج صراف را خورده است و هراندازه كه شاه حكم داده پس نمى‏دهد و ده هزار تومان هم پول ساسان ميرزا پسر بهمن ميرزا ملقب به بهاءالدوله را خود و مادرش خورده و چون فرماندار تهران است، گروهى دزد زير دست دارد و خانه‏ى توانگران را مى‏دزدند كه از آن‏جمله جواهرات امين‏الملك ميرزا على‏خان است...

با فهرست تاسف آوری از پيمان‏شكنى ها و ناسپاسی ها از جمله پيمان‏شكنى ارتش داريوش سوم‏، پيمان ‏شكنى با يزدگرد سوم‏، پيمان‏ شكنى مردآويج با اسفار پسر شيرويه‏، پيمان‏شكنى شاه تهماسب‏، ناسپاسى و پيمان‏شكنى درباره‏ى فتحعلى‏خان‏، پيمان‏شكنى حاجى ابراهيم كلانتر و پيمان‏شكنى آصف‏الدوله قاجار کتاب به پایان می رسد و اندوه بر جای می ماند.

در صفحاتی از کتاب به منش نیک بسیاری نیز اشاره شده است مانند محمدعلی بیگ اصفهانی که در دربار صفوی با آویختن لباس شبانی اش در اتاق خانه با اصالت روستایی پیوندی داشت و نیک رفتاری تا از خوبی هم نشانی باشد...


كتاب هايي در اين زمينه

كتاب هايي در اين زمينه       فهرست کتاب های این گروه


راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837