مروري بر كتاب
جووانی گوارسکی ؛نویسنده طنز پرداز ایتالیایی، سبک طنز جالبی داره این نویسنده یه سلسله داستان راجع به شخصیتی به اسم دون کامیلو داره. دون کامیلو یه چیزی شبیه ملا نصرالدین خودمونه؛ با این تفاوت که داستان هاش همیشه راجع به کشمکش هاش با یه شخصی به اسم په پونه است. دون کامیلو، کشیش یه قصبه کوچیک تو ایتالیاست و په پونه هم شهردار همون قصبه است. دون کامیلو نماینده حزب دموکرات مسیحیه و په پونه نماینده حزب کمونیست. این دو شخصیت با اینکه تو یه سری خصوصیات اخلاقی به هم شبیهن، (مثلاً هر دو مهربونن، هر دو ساده لوحن، هر دو لجبازن...) اما به دلیل اختلاف ایدئولوژیک و تعصب حزبی که دارن، دائم به طرز خنده داری با هم گلاویزن. تو داستانای دون کامیلو همیشه یه شخص سومی هم هست که دون کامیلو رو وقتی داره تند روی میکنه کنترل میکنه یا وقتی داره سوتی میده کمکش میکنه. این شخصیت، مجسمه عیسی مسیحه که بالای محراب کلیسا که یه جورایی محل زندگی دون کامیلو هم هست، نصب شده. مسیح دون کامیلو همیشه باعث میشه که دوئل بین دون کامیلو و په پونه با نتیجه برنده-برنده تموم بشه اما نیروی دون کامیلو تو این داستان ها به قول معروف کمی مساوی تره. به نظر من دلیل این امر اینه که نویسنده یعنی جووانی گوارسکی خودش یه مایه های مذهبی داره و همیشه تو داستاناش کاری میکنه تا نماینده کلیسا- یعنی دون کامیلو- برنده بازی باشه. ...اگر جایی در دنیا کشیشی پیدا شود که از بابت شخصیت دون کامیلو خود را مورد توهین حس کند، به او اجازه می دهم بیاید و بزرگترین شمعدان خود را بر فرق من بشکند؛ و اگر جایی در دنیا کمونیستی پیدا شود که از بابت شخصیت په پونه خود را مورد توهین حس کند، به او هم حق میدهم بیاید و یک چگش و یک داس بر پشت من بکوبد. اما اگر کسی از بابت سخنان مسیح خود را مورد توهین حس کند، هیچ کاری را برایش مجاز نمیدانم. چون اینجا مسیح نیست که حرف میزند، مسیح "من" است. یعنی صدای وجدان من است."
|