مروري بر كتاب
مجموعه یازده داستان کوتاه بولگاكف پایبند به اصول ادبیات كلاسیک، معتقد بود ادبیات شوروی بدون بهرهگیری از ادبیات كلاسیك روسیه، رشد و شكوفایی شایستهای نخواهد داشت. او در عین وابستگی به سنتها، نقش بزرگی در ورود مدرنیته به ادبیات نوین روسیه ایفا كرد. بولگاكف رمز توسعه و پیشرفت كشور را حضور روشنفكران در تمام عرصهها میدانست. او در آثارش از ژانرها و سبكهای روایی گوناگون بهره میگرفت و توانایی عجیبش در تبدیل حقایق تلخ به داستانهای طنز تلخ زبانزد بود. نكته جالب در اين مجموعه ترجمه بخشی از نامهای است كه اين نويسنده در سال 1929 ميلادی به استالين، رهبر وقت شوروی، نوشته بود. وی از استالين خواست به او اجازه بدهد تا از كشورش مهاجرت كند زیرا به نظرش در آن كشور و با شرايط سخت آن روزها، نویسنده بودن هیچ معنایی ندارد. نامهای كه البته بدون پاسخ نماند و رهبر شوروی مستقیما با او تماس گرفت تا خواستهاش را بررسی كند. در اين گفتوگو بولگاكف محدودیتهای خود را بیان كرد و گفت كه یک نویسنده روسی به سختی میتواند خارج از وطنش به فعالیت بپردازد و اینگونه شد كه اجازه ادامه كار آزادانه به او داده شد و سبب شد اين نويسنده فعاليتهای هنری خود را ادامه دهد. بولگاكف در بخشی از زندگینامه خود نوشته بود كه هیچ گاه قصد ارسال این نامه را نداشته است. بولگاكف در سال 1940 از دنیا رفت. او داستاننویس و نمایشنامهنویسی است كه بیشتر او را با «مرشد و مارگاریتا» میشناسند. از این نویسنده تاكنون آثاری چون «مرشد و مارگاریتا»، «خاطرات پزشک جوان»، «دستنوشتههای یک مرده»، «نفوس مرده»، «گارد سفید» و «تخممرغهای شوم» در ایران ترجمه و منتشر شده است.
|