مروري بر كتاب
شب هنگام ، آقاي جونز، مالك مزرعه مانر، در مرغداني را قفل كرد ولي آنقدر مست بود كه يادش رفت سواخي بالاي آن را هم ببندد .
همراه با حلقه نور فانوسش كه رقص كنان به اين طرف و آن طرف تاب مي خورد تلوتلوخوران ، طول حياط را طي كرد و كفش هايش را پشت در از پا درآورد و آخرين ليوان آبجو را از بشكه اي كه توي آبدارخانه بود پر كرد و سركشيد و به سمت تختخواب رفت و در كنار خانم جونز كه در حال خروپف بود خوابيد … قلعه حيوانات، داستاني در مورد حيوانات است كه با توجه به انقلاب روسيه و بهرهبرداري جوزف استالين از قدرت نوشتهشدهاست. هر كدام از حيوانات داستان مظهر شخصيتي شناختهشده در دنياي واقعي هستند. در اول داستان، گروهي از حيوانات مزرعه، صاحبان خود را كه با آنها بدرفتاري كردهاند بيرون ميكنند و يك جامعهي جديد با توجه به تساوي حيوانات ايجاد ميكنند؛ولي در پايان داستان اين پيام به مخاطب منتقل ميشود كه ايجاد جامعهاي بدون تفاوتهاي طبقاتي غيرممكن است.
|