مروري بر كتاب
نگاهی به آرا و آثار فرهاد خسروخاور دانشآموخته فلسفه است و رساله دكتریاش را زیرنظر میشل هانری درباره <حقیقت و كرانمندی در اندیشههایدگر> نوشته است (سال ۱۹۷۵.) سپس، وارد حوزه جامعهشناسی شده و رساله دكتریاش را در این رشته زیرنظر آلن تورن درباره <مدرنیزاسیون و دستگاه دولت در ایران از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۵> نوشته ؛است (سال ۱۹۷۸.) در سال ۱۹۹۲ نیز از رساله دكترای خود با عنوان ؛ یكرایی در انقلاب ایران دفاع كرده است. او اكنون، استاد جامعهشناسی در مدرسه مطالعات عالی علوم اجتماعی پاریس است اما با این حال كمتر در ایران شناخته شده است. به همین خاطرنشر نظر كتابی را در معرفی این اندیشمند با عنوان <فرهاد خسروخاور> منتشر میكند. آن چه در پی میآید بخشی از مقالهای بلند است در بررسی كتاب <ركن قدسیت> نوشته فرهاد خسروخاور كه سال ۲۰۰۱ در فرانسه منتشر شد.كتاب ؛ ركن قدسیت ؛ در قلمرو اندیشه نظری speculative میگنجد.اندیشه نظری، اندیشهای است برهانی كه مفاهیم آن از مقدماتی استنتاج میشوند. بنابراین، میباید از پیوستگی منطقی برخوردار باشد. من هرگونه شناختی را كه به طور كلی بیش از آنكه به ابژهها بپردازد، به مفاهیم پیشینی ابژهها میپردازد، برشونده مینامم. دستگاهی از اینگونه مفاهیم، فلسفه برشونده نامیده میشود. یكی از هدفهایی كه خسروخاور در این كتاب دنبال میكند اعتبار دوباره بخشیدن به قدسیت است. اما او قدسیت را نه بهعنوان موضوع گفتمانی كلامی یا دینی و نه به عنوان موضوع گفتمانی جامعهشناختی یا انسانشناختی بلكه به عنوان موضوع گفتمانی هستی شناختی بررسی میكند. به دیده وی اندیشه بر شونده، از كانت به این سو، قدسیت را از حوزه اندیشهورزی فلسفی بیرون رانده است زیرا بر آن بوده است كه قدسیت، مانند وجود خدا و جان، در قلمرو دیالكتیك برشونده میگنجد و نمیتواند موضوع فهم سرراست گفتمان منطقی فلسفی قرار گیرد. از همینرو از قلمرو آنالیتیك عقل ناب بیرون است. مدرنها نیز زمان درازی است كه آن را مایه از خودبیگانگی میدانند. یعنی مانعی در راه رسیدن خود به آزادی عمل یا امری كه ربطی به فلسفه ندارد و در قلمرو علم كلام یا عرفان میگنجد، یا اینكه آن را پدیدهای پیشمدرن میدانند كه مدرنیته استوار بر درونبودی ناب حسرت به دل آن است و راه خود را با درد فراق خدایان میپیماید.
|