مروري بر كتاب
انقلابي فرانسوي منتخبي از آثار پوشكين
در آن هنگام با يك احساس روحاني در بياباني تاريك سرگردان بودم سرافيم فيلسوفي كه داراي شش بال بود بر من ظاهر شد . به انگشتانش چشم هايم را لمس كرد ، تا مثل چشم تيزبين عقاب ها ديده بر جهان گشايم و آينده را پيش بيني كنم گوشهايم را لمس كرد آنگاه صداي زنگ داري در گوشم پيچيد و من لرزش آسماني را شنيدم و پرواز فرشتگان را دريافتم ، زير درياها جانوران موذي و عجيبي رادر حركت ديدم و در دره ها تاكستان ها را ديدم و سر آنها را لمس كردم . دست به دهانم زد و زبان گنه آلودم را كه هميشه حرفهاي بيوده و زائد از آن بيرون مي جست ، كند و بيرون انداخت و با دست خون آلودش نيش زهراگين مار را در آن نهاد .
|