جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  28/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
معرفي كتاب > ادبيات > داستان هاي فارسي

قیمت آی کتاب
156,000 ریال
قیمت کتاب
195,000 ریال (20% تخفیف)

نفرين زمين
نويسنده: جلال آل احمد
ناشر: معيار انديشه
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 304
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 2
کد کتاب: 16514

فروخته شد - موجود نمی باشد

امتیاز آی کتاب به این کتاب:

امتیاز دهی به این کتاب:

مروري بر كتاب
ده دوازده روز به عيد مانده بود كه بنده به عبوي گفتم اين كاسبي كساد است و يك كاري براي بنده پيدا كنيد ، چه زمستاني هم بود.خلاف ادب است مثل خايه ي حلاج ها مي لرزيديم .اهالي براي آب دادن به گاو و گوسفند هم از خانه در نمي آمدند ، چه رسد برا ي خريد از بقالي .به ابوي عرض كردم اين كاسبي به جز ضرر چيزي ندارد .عرض كرد چرا مثل بقيه نمي روي دنبال كار مزرعه ؟عرض كردم توي اين سرما كدام كار مزرعه ؟ فرمود مگر همه چه مي كنند ؟دستت چول است يا پات چلاق ؟ اين شد كه بنده قهر كردم ، و ديگر خانه نرفتم .دو سه بار همه به والده گفتم ، باز هم جوابي نيامد .و بنده بسيار برزخ بودم و همان در دكان يك چيزي مي خوردم و مي خوابيدم ، تا شب عيد ابوي در دكان كه زود دكان را ببند بيا منزل .از روي دلتنگي گفتم بسيار خوب ، اما نرفتم .تا اين كه والده آمد و فرمود چرا نمي آيي ؟به او گفتم شما برويد من هم مي آيم .و مشغول جمع آوري دكان شدم كه در را ببندم و بروم در پستوي دكان بخوابم ، كه باز والده آمد و شامم را آورد و فرمود كه ابوي خيلي برزخ است .گفتم ديگر فايده ندارد ، اگر مي خواهي حق مادري را تمام كني ، هر چه پول داري تا صبح به بنده برسان كه ديگر ماندني نيستم .رفتم در قهوه خانه و يك نفر كه عمله ي قنات را كه آن جا مي خوابيد و اسمش صمد بود ، صدا زدم گفتم آمد شام خورد و رفت .بنده هم يك خورده راديو گرفتم و بعد در دكان را بستم و خوابيدم و صبح زود ابوي آمد به اوقات تلخي كه چرا شب نيامدي منزل ؟گفتم دير وقت بود ، نتوانستم .گفت بعداز ظهر ببند و بيا منزل .گفتم امروز عيد است و بايد كاسبي كنم .ابوي ديگر چيزي نگفت و تشريف برد،تا ظهر شد و والده امد و ناهارم را آورد .همين كه ناهار تمام شد ، باز ابوي آمد با ولي بگ سربنه كه بيا برو حمام لباسهايت را عوض كن .رفتم حمام و در آمدم تا شب شد و خانه نرفتم .اين بار خود ابوي آمد شام آورد كه آخر عابروي مرا بردي .چرا اين جوري مي كني ؟

بسيار خوب.
اين هم ده. ديروز عصر رسيدم. مدير بچه ها را به خطر كرده بود و به پيشواز آورده بيست سي تايي، وسط ميدانگاهي ده.
اسمش؟...

حسن آباد يا حسين آباد يا علي آباد. معلوم است ديگر. اسم كه مهم نيست.

دهي مثل همه دهات.
يك لانه زنبور گلي و به قد آدمها كنار آب باريكه اي با چشمه اي يا استخري يا قناتي، يعني كه آبادي، با اين فرق كه من در يكي معلم ورزش بوده ام، در ديگري معلم حساب.

حالا اينجا بايد معلم كلاس پنجم باشم كه امسال باز شده را بردنش ديگر كار محلي ها نيست.

اصلاً نمي دانم چرا نمي گذارند مدرسه هاي شهر بمانم.
پنج سال است كه از دانشسرا درآمده ام و همه اش ويلان...

كتاب حاضر رماني اجتماعي و سياسي از ندگي مردم روستايي است كه معلم اين دوره در طول نه ماه به صورت شبه خاطرات روايت مي كند. جلال در اين رمان به مساله ارباب رعيتي يا سيستم فئوداليته روستايي مي پردازد و مشكلاتي كه مردم روستاها در روزگار خود او با آن دست به گريبانند را نقد مي كند.
قانون «اصل چهار» با شعار اصلاحات ارضي مانند اكثر دهات به اين روستا هم آمده.
روستائيان، ساده و بي سواد و به نوعي عقب مانده نشان داده مي شوند؛ اما هريك به نوعي با اين قانون برخورد مي كنند.


فهرست
• گاهشماري
• ميزان
• عقرب
• قوس
• حمل
• ثور
• كوسه برنشين


كتاب هايي در اين زمينه

زن سوم
   

راه خروج
   

یک زیارت نامه ی زخمی
   

سه تار
سفارش بدون عضویت
یا سفارش تلفنی
   

خسي در ميقات
سفارش بدون عضویت
یا سفارش تلفنی
   

شاخه های عزیز اناربن
   

كتاب هايي در اين زمينه       فهرست کتاب های این گروه


راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837