مروري بر كتاب
نوجوان ميخواهد كودكي خود را پشت سر بگذارد و از بزرگترها تقليد كند و نكتههايي را كه از معلمان خود شنيده، يا در كتابها خوانده، به زبان بياورد و در ميان آدمهاي بزرگ جايي براي خود باز كند. نوشته فوق ؛ داستانی است از زندگی لئون تولستوی . کودکی داستانی تخیلی است ;اما تخیلی که ریشه در حقیقت و زندگی شخصی وی دارد .تولستوی در این اثر با کاوش درون خود, نخست مقوله لذت و در پی آن, تاسف و اندوه و شرم و حیا را شرح میدهد .او در نوجوانی شخص شانزده سالهای را توصیف میکند که برای غلبه بر حس درد و ریاضت کشی, خود را در اتاقی محبوس کرده و پشت عریان خود را با میخ تیز آشنا میکند و ناگهان به این فکر میافتد که مرگ موجودی فناناپذیر همچون او, ممکن است در هر لحظهای فرا برسد ;از این رو, ناگهان کتاب و دفتر به گوشهای مینهد و به مدت سه روز در بستر دراز میکشد و به خواندن کتاب و خوردن نان شیرینیهایی مشغول میشود که با آخرین پولهای خود خریده است .و در اینجا, تولستوی تصویری از دو مقوله اپیکوریسم ؛پیرو فلسفه خوشگذارانی و پاک دینی ؛ پیرو فلسفه سادگی و قناعت؛ به دست میدهد . تولستوی در اوان زندگی دریافت که روح فیلسوفانه او ممکن است او را با ناراحتیهای زیادی مواجه کند .آن چه باعث شد تولستوی از ابتدای زندگی تا آخر عمر به تجربه و تفحص و کنکاش در مسائل فلسفی و اجتماعی همت گمارد ترس از مرگ و پوچی بود . شخصیتهای دراماتیک((کودکی, نوجوانی, جوانی)) همگی مردمی حقیقی و گاه نیز شخصیتهای خیالی هستند .عمیقترین شخصیت, از آن خدمتکار پیر است که به قول نویسنده بهترین و بزرگترین راز زندگی را کشف کرد و بدون تاسف و ترس مرد .
|
|