سفر با حاج سياح نويسنده: احسان نوروزي ناشر: افق زبان كتاب: فارسي تعداد صفحه: 160 اندازه كتاب: رقعی
- سال انتشار: 1395
- دوره چاپ: 3
کد کتاب: 89849
فروخته شد - موجود نمی باشد
امتیاز آی کتاب به این کتاب:
امتیاز دهی به این کتاب:
مروري بر كتاب
اين سفرنامه، بيش از هر چير گزارشي است به دوستانم تا بگويم كجايم و چه ميكننم. براي همنسلان من، تنها راه گريز از ايام بمباران و بيبرقي و گذران ملالاور اوقات فراغت، تنها كلمات بود. براي ما داستانهاي ديكنز، فقط سفري به لندن و يا آثار داستايوسكي، تنها سفري به سنپطرزبورگ نبود، بلكه سكوت محض، كمكمان ميكرد تا مطالعه را به نوعي سفر ذهني بدل كنيم.
حاج محمدعلی محلاتی (۱۲۸۵ تا ۱۳۰۴)، در بیستوسهسالگی عازم سفر شد و در راه خروج از ایران شایعه کرد که مرده است تا خانوادهاش منتظر بازگشتش نباشند. هیجده سال بعد که به ایران بازگشت، به محض ورود به ایران، حکام محلی هشدارش دادند که «در ایران حرف تمدن به زبان نیاور که برای تو خطر جانی دارد». حاج سیاح اولین ایرانیای است که به شهروندی ایالات متحد آمریکا درآمد و دو بار با رییسجمهور وقت، اولیسس گرانت، دیدار کرد.
به میان آمدن متن حاج سیاح، به یکباره سویهای به سفرم داد که بدون آن بیبصیرت میبود: تاریخ. متن حاج سیاح نه تنها کل تاریخ ایران را همراه سفرم کرد بلکه کل تاریخ اروپا را هم به پیشزمینه کشاند.
قضیه فقط این نیست که اروپای توصیفی حاج سیاح چقدر با اروپای تجربهشدهام در این سفر فرق دارد، یا اینکه وطن من و حاج سیاح چه بوده و چه شده، بلکه نکته در اینجاست: چگونه میتوان با حرکتی دیالکتیکی میان مکانها و زمانها، حافظهی مکانها را در قالب تاریخ بشناسیم، تاریخ نه به عنوان امور سپریشده بلکه به شکل سفری به اتمام نارسیده.
از همینرو، سفرنامهی حاج سیاح نه صرفاً میانجیِ شناخت اروپای نیمهی قرن نوزدهم بلکه اصلاً برسازندهی سفر من و هر ایرانی دیگری به اروپاست. در نهایت، این متن را میتوان تلاش شکستخوردهی یک رماننویس، سفرنامهای تطبیقی، یا «حساب عمر» دانست.
... خروج از یک وضعیت نه تنها این امکان را میدهد که بتوانی از بیرون بدان بنگری؛ بلکه میتواند برعکس وضعیت جدید را دوباره از منظر پیشین بکاود. تنها پس از خروج از مرزهای ایران است که «ایرانی بودن» صفت بارزمان میشود. درست نظیرِ شناخت فارسی از طریق مواجهه با آلمانی یا یک زبان بیگانهي دیگر. آنهم نه بدین معنا که عنصر یا سویهای از سرزمین و زبان خویش را در سرزمین و زبانِ بیگانه بازشناسیم؛ برعکس، شکاف میان مسکو و برلین ــ یا شکاف میان آلمانی و روسی ــ هم به خودِ مسکو و هم به خودِ برلین انتقال مییابد.
در همهي این موارد، نقشِ امر بیگانه در بازسازیِ انتقادیِ آنچه «هویتِ» خودی و آشنا نام دارد، کاملاً عیان است. سفرنامه آن فرمی از نوشتار است که با این روند بهخوبی آشناست.
دستاورد سفر اروپا برایم پیش و بیش از هرچیز شناخت ایران و تهران بود. در واقع، اگر استعارهی مترجم/پیک/مسافر را جدی بگیریم، هر مواجههای با سرزمین و زبان دیگر بهناگزیر ترجمه و سفری به ایران و فارسی است و من، مثلاً، بدون تهران اصلاً زبانی ندارم که تجربهام از شهرها را بدان بازگردانم؛ یا بیش از آن، اصلاً نمیتوانم هیچ شهری را «بخوانم».
پیش از شروع سفر، پای متن دیگری به میان آمد که از قضا آن هم به نیت سفرنامه نوشته نشده بود. آنچه امروز تحت عنوان سفرنامهی حاج سیاح میشناسیم، درواقع بخشی از روزنگاشتهای این اولین جهانگرد مدرن ایران است که در سفر هجدهسالهاش نوشته است (هرچند نوشتههایش از سفر به آمریکا علیالظاهر گمشده است) به اذعان خودش، این نوشتهها «حساب عمر» است و نه سفرنامه. ..