جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  09/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
معرفي كتاب > روانشناسی > روانشناسي عمومی

نيم كيلو باش ولي عاشق باش
نويسنده: سعيد گل محمدي
ناشر: نسل نوانديش
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 240
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 4
کد کتاب: 96715

فروخته شد - موجود نمی باشد

امتیاز آی کتاب به این کتاب:

امتیاز دهی به این کتاب:

مروري بر كتاب
كتاب «نيم كيلو باش ولي عاشق باش! » از اين دست كتابها ميباشد كه شامل مجموعه اي از داستانها، حكايات، جملات الهام بخش براي افروختن شعله هاي عشق، محبت و مهر ورزي در درون و بهبود روابط ميان فردي و خانوادگي است. اميد كه در جاده زندگي، خواندن اين كتاب چراغي باشد براي رسيدن به اهدافتان، و زندگي تان را سراسر اميد و روشني بخشد.

«باب» مرد ثروتمندي بود كه با وجود مال فراوان، بسيار نامهربان و خسيس بود. برعكس، زنش «سارا» بسيار مهربان و خوش قلب بود و همه او را دوست داشتند. سارا با خود مي انديشيد:«خداوند اين مرد را به من داده است، حتي اگر به او علاقه هم نداشته باشم، باز بايد به او مهر بورزم!» بنابراين با وي رفتار خوبي داشت.يك سال قحطي شد و بسياري از روستاييان از سارا و باب كمك خواستند.

سارا با محبت فراوان به همه ي آن ها كمك كرد، ولي باب چيزي نگفت و پيش خود فكر كرد: «تا وقتي از پول هاي من كم نشود برايم مهم نيست كه دارايي چه كسي به باد مي رود.»

مردم از سارا تشكر كردند و گفتند كه پول ها را بعد از مدتي به او پس خواهند داد. سارا نپذيرفت، اما مردم اصرار مي كردند كه پول او را بازگردانند.
سارا گفت: «اگر مي خواهيد پول را پس بدهيد، در روز مرگ شوهرم اين كار را بكنيد.»
اين حرف سارا به گوش يكي از دخترهايش رسيد و او بسيار ناراحت شد. بي درنگ پيش پدر رفت و گفت: «مي داني مادر چي گفته؟ او از مردم خواسته تا پول هايشان را روز مرگ تو پس بدهند!»

باب، به فكر فرو رفت. سپس از سارا پرسيد: «چرا از مردم خواستي پولت را بعد از مرگ من به تو برگردانند؟»
سارا جواب داد: «مردم تو را دوست ندارند و همه آرزو مي كنند كه زودتر بميري اما حالا به جاي آن كه مرگ تو را آرزو كنند، از خداوند مي خواهند كه تو را زنده نگه دارد تا پول را ديرتر برگردانند. من هم از خداوند مي خواهم كه سال هاي زيادي زنده بماني. كسي چه مي داند؟ شايد تو هم روزي مهربان شوي!»

باب از تيزهوشي و محبت همسرش در شگفت ماند و به او قول داد كه در آينده با مردم مهربان باشد....


كتاب هايي در اين زمينه

كتاب هايي در اين زمينه       فهرست کتاب های این گروه


راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837