مروري بر كتاب
دفتر اول تا ششم مجموعه اي وزين و آموزنده از سرنوشت نگون بخت نويسندگان و روشنفكراني است كه در ديكتاتوري استالين جان خود را در راه انديشه هايشان فدا كردند . به گفته نويسنده كتاب ، از حدود 2000 نويسنده به دام افتاده پليس مخفي شوروي ،تقريبا 1500 آنان نابود شدند . در اين مجموعه نويسنده تلاش كرده دهها سال بعد با دستيابي به مدارك و اسناد سري در شوروري متن بازجوئي ها و آنچه بر اين افراد گذشته را فاش كند . ويتالي بر اين عقيده است كه نويسندگان هميشه جايگاه ويژه اي در روسيه داشته اند آنان ، به علت فقدان نهادهاي دموكراتيك ، هيچگاه تنها يك هنرمند نبوده اند ، بلكه سخنگوي حقايق و وجدان عمومي تلقي شده اند .... این کتاب پر بارو افشاگر ماحصل کوشش طولانی و طاقت فرسای مولف آن برای دستیابی و نشر پرونده های تشکیلات پلیس مخفی در مورد آثار ادبی و نویسندگان است. رابرت کانکووست
این وظیفه من است که در مقام یک نویسنده بر ضد سانسور قد علم کنم و با آن بجنگم ... هر طنز پردازی باید نظام را زیر سوال ببرد ... آنان مدیحه سرایان و چاکران حلقه به گوش را بر کشیده و اندیشه هنری را کشته اند. میخائیل بولگاکف
من با کلام خدا مکاشفه کردم ... از آن زمان اندیشه ام را با غزل و شعر بیان کردم ... خالقی شدم همسنگ خدا.من و او کمر به ویرانی جهان بستیم و افکندن طرحی نو. گاوریل باتنکف
دوستا قبانان اجازه نداشتند در جریان بازجویی ما را خفه کنند ، بنابراین به هنگام انجام وظیفه مکلف به رعایت میزان کاهش اکسیژن بودند. نینا هاگن �" تورن
سرما آن تندیس کوچک تراشیده از نسوج زیبا را درست در همان حالت بی خبری و مرگ ظاهرا بی درد خشکانیده بود ... شگفتا که آن کالبد کوچک مرا به فکر زندگی انداخت و این که حتی در چنین برهوتی زندگی وجود دارد. گئورگی دمیدوف
می باید خود کامگی ها را در الواح تاریخ ، به خطی فنا ناپذیرتر از میخی و اورارتو نقر کرد.آن شاهدان رنج دیده و به خاک خفته اقرار به چیزی دیگری هم داشته اند و آن قدرت رهایی بخش کلام و کلمه است ... شعر به مانند آواز سحرآمیز راهبان شمنی ، انسان را به ساحت ملکوت هفتم راهبر می شود . ویتالی شنتالینسکی
|