شخصي براي مدتي به تهران رفت و در آنجا بيكار بود. پس از چندي به ده خودشان برگشت و مردم براي ديدنش به منزلش رفتند. هركس از او سؤالي ميكرد در جواب ميگفت: «آره».
خلاصه از بسكه آره گفت اين گفتهاش ورد زبان مردم شده بود. در كوچه ـ هركس كه به ديدن آن شخص نرفته بود و براي اينكه بفهمد او پس از اين مدت از تهران چه آورده ـ از ديگران ميپرسيد، در جواب ميگفتند:
«مدتي رفته تهران آره آورده».
|