لري به شهر مي رود و انجير سياه ميبيند، مقداري ميخرد و ميخورد و خوشش ميآيد. بعد گذارش به همان شهر ميافتد باز مقداري آلوي سياه ميخرد و ميخورد، ميبيند ترش مزه است.
سال سوم بادنجان ميبيند باز تصور ميكند همان ميوه است، مقداري ميخرد و ميخورد، اين بار ميبيند پاك بدمزه شده است. بياختيار ميگويد: گپتر اوا گيتر اوا؟(هرچي گنده تر ميشي گه تر ميشي)
|