جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

دختر دختري مو كنه
گروه: ضرب المثل

يه روزي بود يه روزگاري پيرمردي بود كه در دنيا فقط يك پسر و يك دختر داشت. بعد از گذشت زمان دختر را عاروس كرد و پسر را هم دوماد.

يه روز پيرمرد خيلي گرسنه بود و در همان روز بارون تندي هم مي‌‌اومد، رفت در خونه پسر و در زد و گفت: «اي پسر باب من ـ در واكن براي من ـ اين باروني كه ميايه ـ تر شده قباي من» عاروس كنج خونه صدا زد و گفت: «تر شود قباي تو ـ كور شود دو چشم تو ـ ديگر به كجا بودي؟»

پيرمرد از در خونه پسر گذشت و رفت در خونه دختر، در زد و گفت: «اي دختر باب من! در وا كن براي من، اين باروني كه ميايه تر شده قباي من».

دختر در را وا كرد و گفت: «اي پير باب من! دختر دختري مو كنه آش تو لنگري مو كنه پير مهموني مو كنه».

بابا را برد تو اتاق زير كرسي خسبوندش و رفت آش پخت و كرد تو لكن و داد بابا خورد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837