عبارت بالا ناظر بر اعمال عبث و بيهوده ايست كه نفعي بر آن مرتبط نباشد. في المثل كسي از دامن لباسش ببرد و بر دوش وصله كند.
اين گونه اعمال و اقدامات بي فايده به مثابه آن است كه كوتاهي سبيل را با درازي ريش جبران نمايند، يعني از ريش قيچي كنند و به سبيل پيوند دهند.
اكنون ببينيم ريشه اين ضرب المثل بسيار معقول و متداول از كجا آب مي خورد. كامران ميرزا نايب السلطنه در ميان فرزندان ناصر الدين شاه قاجار از همه بيشتر در نزد پدر مورد علاقه و محبت و به اصطلاح عزيز كرده بود. ايامي را كه ناصر الدين شاه از تهران خارج مي شد و به خارج از كشور عزيمت مي كرد، سمت نيابت سلطنت را بر عهده مي گرفت و به همين مناسبت به لقب نايب السلطنه ملقب و معروف گرديد. كامران ميرزا در حيات شاه بابا مدتها حاكم تهران بود و تعدادي نايب در اختيار داشت كه مأموران اجراي دار الحكومه بوده اند. اين نايب ها براي آنكه جلب توجه نايب السطنه را بكنند و زهر چشمي از مردم گرفته باشند، هر كدام خود را به شكل و قيافه مخصوصي در مي آوردند.
يكي از اين نايب هاي دار الحكومه شخصي به نام نايب غلام بود. كه با هيكل درشت و سينه فراخ وريش مشكي و انبوه و سبيل كلفتش در صف نايب هاي دارالحكومه بيش از ديگران جلب نظر مي كرد و او را نايب عنتري هم مي گفتند، زيرا روزگاري لوطي بود و عنتر ( ميمون) داشت . عيب و نقص بزرگي كه نايب غلام داشت اين بود كه يك تاي سبيل بيشتر نداشت و از اين كمبود سبيل هميشه رنج مي برد. روزي كامران ميرزا ضمن عبور از مقابل صف نايب هاي دار الحكومه وقتي كه چشمش به سبيل يكتايي نايب غلام افتاد بي اختيار خنده اش گرفت و گفت:« نايب غلام، يكتاي سبيلت را كجا گذاشتي؟» از اين كلام حضرت والا همه خنديدند و نايب غلام بي نهايت شرمنده و سر افكنده شد.
چون كمران ميرزا از آنجا دور شد نايب غلام درنگ و تأمل را جايز نديده خود را به آرايشگاهي كه آرايشگر و سلمانيش با او آشنا بود رسانيد و با تهديد از او خواست يك طرف سبيلش را كه اصلا مو نداشت فورأ پر كند تا بتواند هنگام بازگشت نايب السطنه مورد طعن و سخريه واقع نشود. هر چه سلماني اظهار عجز كرد كه چنين كاري آن هم در آن فرصت كوتاه مقدور و ميسر نيست و او نمي تواند سبيل مناسبي پيدا كند و به پشت لب نايب بچسباند . نايب غلام زير بار نرفت و شوشكه را از كمر كشيد و گفت :« يا يك تاي سبيل برايم تهيه كن يا شكمت را با اين شوشكه سفره خواهم كرد!»
|