اصطلاح بالا در امثله سائره كنايه از پكري و نكبت و ادبار است كه در مورد افراد سر خورده و وارفته و ورشكسته به كار مي رود.
سبيل درباريان و ملازمان دستگاه سلاطين و حكام صفوي براي ايرانيان هوشمند - بخصوص اصفهاني هاي زيرك و. باريك بين -في الواقع در حكم ميزان سنج بود كه از شكل و هيئت آن به ميزان لطف و مرحمت سلطان و مافوق نسبت به صاحب سبيل پي مي بردند . في المثل سبيل پر پشت و شفاف كه تا بنا گوش مي رفت و در پايان چند پيچ مي خورد و به سوي بالا دايره وار حلقه مي زد دليل بر شدت علاقه و مرحمت سلطان بود كه هر روز صاحب سبيل را به حضور مي پذيرفت و با او به مكالمه و مشاوره مي پرداخت.
هر قدر كه تعداد حلقه ها و شفافيت سبيل كمتر جلوه مي كرد به همان نسبت معلوم مي شد كه ميزان لطف و عنايت سلطان يا حاكم وقت نقصان پذيرفته است . چنانچه سبيلها به كلي از رونق و جلا مي افتاد و به علت نداشتن چربي و چسبندگي به سمت پايين متمايل و يا به اصطلاح سبيل آويزان مي شد اين آويزان شدن سبيلها را بر بي مهري مافوق و كم پولي و احيانا مقروض و بدهكار بودن صاحب سبيل تلقي مي كردند
تا آنجا كه بر اثر كثرت استعمال و اصطلاح به صورت ضرب المثل در آمد از آن در موارد مشابه كه حاكي از نكبت و ادبار و افلاس باشد استشهاد و تمثيل مي كنند.
|