در مورد افرادي كه از طرق منفي ونامعقول معروف شوند ودر واقع شهرت كاذبه پيدا كنند از باب تمثيل و استشهاد مي گويند : فلاني از كفر ابليس مشهورتراست . يعني همه كس او را به بدي و ناپاكي مي شناسد . خداي تعالي پس از آنكه زمين و آسمانها و ستارگان عالم را بيافريد و فرشتگان تسبيح گوي را خلق فرمود . مشيت و اراده اش براين تعلق گرفت كه به خلقت آدم بپردازد ونمونه كامل قدرت خلاقه اش را به فرشتگان وعالميان نشان دهد . پس فرشتگان را ندا داد كه چون پيكر آدم را ساختم و ازجان خويش درآن دميدم همگي بر او سجده كنيد .
فرشتگان با وجود آنكه خود از نوربودند در مقام حكمت الهي دم فروبسته منظر ماندند تا خلقت آدمي پايان پذيرد وبر آنچه فرمان رود اقدام كنند . دراين موقع از مقام رفيع فرمان سجده صادر شد و فرشتگان چون از فضيلت و راز آفرينش آدمي آگاهي يافته بودند بدون چون و چرا بر اوسجده كردند و خدا را تسبيح ودرود فرستادند ولي شيطان كه در صف فرشتگان جاي داشت از آنجا كه خود را از گوهر فروزان آتش مي دانست بر آدم سجده نكرد واز فرمان خدا سرپيچي نمود.
خداوند درمقام بازخواست برآمد و فرمود : اي شيطان ، چه عاملي ترا برآن داشت كه به سجده كنندگان هماهنگي نكني ؟ شيطان جواب داد : من مخلوقي را كه از گل و لاي ريخته خلق شده باشد سجده نمي كنم. خداي تعالي چون جسارت و گستاخي شيطان را ديد فرمان داد كه از بهشت خارج شود . شيطان خواهش كرد اكنون كه مطرود و رانده درگاه واقع شده است تا روزقيامت به او مهلت داده شود كه با ساير مخلوقات عالم ادامه حيات دهد و در روز بازپسين هر چه مشيت الهي اقتضا فرمايد بر آن عمل شود .
|