هرگاه در منطقه اي بي نظمي و غارت و چپاول و يغماگري از ناحيه ارباب قدرت مشاهده شود و قوانين جاريه نتواند حقوق ضعفا و زيردستان را احقاق كند آن نوع حكومت جابرانه را حسينقلي خاني خوانند . حكومت حسينقلي خاني يعني حكومت ظلم و ستم . حكومت حسينقلي خاني يعني حكومت خودمختاري و خودكامگي .
اكنون ببينيم حسينقلي خاني كيست و چگونه حكومت مي كرد كه به صورت ضرب المثل درآمده است . حسينقلي خان در زمان ناصرالدين شاه قاجار والي پشتكوه لرستان بود و قبلاً لقب صارم السلطنه داشت و از طرف دولت ايران درجه امير توماني يعني سرلشكري هم به وي اعطا شده بود . مردي سخت خشن و ديكتاتور و در عين حال جنگجو و كاردان بود . از آن جهت وي را لايق و كاردان مي دانند كه سپاهيانش در آن زمان به طور قطعه يكي از مرتب ترين افواج موجود در كشور به شمار مي آمد و با رعايت اصول سپاهيگيري در منطقه لرستان اداره مي شد ، مخصوصاً سواران پاركابي والي از نظر نظم وانضباط بي نظير بودند . در زمان حكومت حسينقلي خان هيچكس در قلمرو حكومتش از خود قدرت و اختياري نداشت .
همه چيز به خان تعلق داشت و سرپيچي از خواسته و فرمانش به هلاكت و نابودي عايله و بلكه عشيره اي منتهي مي گرديد .حسينقلي خان سه فصل بهار و تابستان و پاييز را در حسين آباد مي زيست و مردم پشتكوه از بيم ستمگريها و آدمكشيهايش خواب راحت نداشتند . زمستان را در قريه حسينيه نزديك مرز عراق به سر مي برد و از اعراب بني لام غنيمت مي گرفت . به عبارت آخري بايد گفت كه دوران حكومتش حكومت خودكامي و خودكامگي بود و در هيچ يك از ايالات ايران در آن زمان با وجود رژيم استبداد و خودمختاري حكومت حسينقلي خان وجود نداشته است به همين جهت از همان موقع كلمه حسينقلي خاني با مفاهيم خودمختاري و خودكامگي و اجحاف و ستمگري و غارت و چپاول ترادف پياد كرده هرجا تعدي و تجاوز به حقوق ديگران مشاهده شود آن را به حسينقلي خاني تشبيه و تمثيل مي كنند .
|