پس از اندكي از آغاز رنسانس ، در دوران باروك آثار كلاسيك و ترجمه هاي اين آثار سر مشق قرار گرفت و فن خطابه جديد رو به پيشرفت نهاد . از دمونستنس، اولو نتياكس در سال 1551 به دست لويس لوروآ به زبان فرانسويي ترجمه شد و در 1570 به وسيله ويلسون به انگليسي در آمد. اين خطابه ها براي مقابله با اشغالگران اسپانيايي و تحريك سربازان ارتش فرانسه مورد استفاده قرار گرفت . ترجمه هاي آلماني آثار كلاسيك بيشتر به وسيله بونر انجام مي شد و همو بود كه در 1543 فيليپيكس را ترجمه كرد. ايسو كراتس در واقع فيلسوف سياسي است نه خطيب. اما عقايد خود را در قالب نامه ها و خطابه ها به زباني مشعشع و بليغ بيان كرده است. «به دمو نيكوس» كه وظايف پادشاه در آن تشريح شده است ، اولين اثر او بود كه در رنسانس مورد توجه قرار گرفت. اين خطابه را آلتي سيتيگ در 1517 به زبان آلماني و سرتامس اليوت در 1531 به انگليسي ترجمه كردند. « به دمونيكوس» كه در باب اخلاق عملي است كه به سال 1519 پيرك هايمر و در سال 1585 توسط ناتل به آلماني و انگليسي ترجمه شد. و سر انجام «نيكوكلس» كه خطابه اي از زبان شاهزاده اي جوان است در باب اصول كشور داري و خطاب به رعاياي خود ترجمه هاي آلماني و انگليسي اين اثر در 1580 به دست آمد. لويس لورو آ نيز در 1551 آن را به زبان فرانسوي ترجمه كرد. ده خطابه سيسرو نيز در 1548 توسط ماكو به زبان فرانسويي ترجمه شد. ترجمه هايي كه از آثار فن خطابه به اسپانيايي و ايتاليايي انجام شد، بسيار اندك و ضعيف بود و دير تر از همتايان فرانسوي و انگليس اش به بازار آمد. در ميان آثار كلاسيك معتبر و حجيم، آثار كوچكتر آن انتشار و ارزيابي آنها آسانتر بود به كرات ترجمه شد « فن شعر» اثر ناتمام ارسطو كه در عين حال بسيار زيباست را تا قرن شانزدهم كمتر كسي مي شناخت. از آن زمان ، ويرايش به پالايش و تجديد چاپ اين كتاب ها به زبان لاتين بارها روي داد ولي به ندرت اتفاق افتاد كه به يكي از زبانهاي جديد ترجمه شود. نخستين ترجمه ايتاليايي آن را برناردو سگني در 1549 در فلورانس انتشار داد، پس از وي ترجمه اي همراه با تفسير از لودو ويكو كاستل و ترو( وين) در 1570 منتشر شد. در فرانسه اين كتاب به وا سطه ترجمه ايتاليايي اش ، شناخته مي شد. ولي ترجمه اي مستقيم از اين كتاب در فرانسه و حتي انگلستان موجود نبود. آثار تئو كريتوس را ، مترجم چيره دست ، آنيبال كارو به ايتاليايي برگردانيد. لوسين، با چهره ضعيف و در عين حال گزنده اش از چهره هاي محبوب عهد رنسانس بود. « مكالمات مردگان» اولين اثر او بود كه در 1495 توسط لاچيني به شعر آهنگين ايتاليايي ترجمه شد. بيشترين تفحص در آثار او ، در آلمان انجام شد حداقل يازده مترجم به ترجمه آثار او همت گماشتند. از ديگر ترجمه هاي آثار لوسين به زبانهاي جديد بايد به ترجمه فرانسوي سي گفتار( توسط توري) و ترجمه انگليسي مينپوس ( به وسيله راستل ) اشاره كرد ( اين اثر با عنوان احضار ارواح نيز خوانده مي شود.) رمانس نويسان يوناني نيز از محبوبيت فراوان بر خوردار بوده اند. آنتيبال كارو، « دافينيس و كلوئه» را به ايتاليايي بر گردانيد و آميو در 1559 ترجمه درخشاني از آن به زبان فرانسوي پر داخت. آميو پيش از اين اتيو پيكا را نيز در 1547 به زبان فرانسويي در آورده بود كه از رمانسهاي بسيار معتبر يونان است. ترجمه هاي انگليسي اين رمانس ، عمدتأ دست سوم و بر اساس ترجمه آثار كلاسيك به يكي از زبانهاي جديد (فرانسويي يا آلماني بود) .حتي جيمز سند فورد و تامس اندر دوان بر اساس ترجمه لاتيني استانيسلاس وارشو يچكي لهستاني به ترجمه كامل آن دست زدند. نامه هاي سيسرو به دوستانش و ترجمه آزاد « اشعار روستايي» ويرژيل به فرانسوي و اسپانيايي ترجمه شد. خوان دل انسيا در ترجمه اثر ويرژيل ، بسياري از اصول و تعاليم فلسفي و ديني و قرون وسطايي را نيز بدان افزود. اين اثر بعد ها به صورت اكتاوهم ترجمه شد.
|