جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > ضرب المثل

مسيحا نفس
گروه: ضرب المثل

پزشكان حاذق و مردان خدا را كه صاحب نفس و كرامات خارق العاده باشند مسيحا نفس يا عيسي دم مي نامند و از اين دو اصطلاح و نظاير آن به منظور تجليل و بزرگداشت آنان استناد و استشهاد مي كنند.

اكنون ببينيم مسيحا كيست و از نفس گرمش چه آثاري بروز و ظهور كرده كه به صورت ضرب المثل درآمده است. منظور از مسيحا همان حضرت عيساي مسيح فرزند حضرت مريم و چهارمين پيامبر اولوالعزم مي باشد كه كيفيت تولد و شرح زندگاني طفوليتش را همه كس كمابيش مي داند. عيسي بن مريم هنوز از مرحلۀ دوازده سالگي نگذشته بود كه همراه مادرش به بيت المقدس رفت و در حوزه هاي درس علماي بني اسراييل وارد شد.مراتب نبوغ و استعدادش به جايي رسيد كه پس از قليل مدتي در صف علما و محققان جاي گرفت و چون لب به سخن مي گشود گفتارش را همه تصديق مي كردند.

طولي نكشيد كه با قوم بني اسراييل به مباحثه و احتجاج پرداخت و در رد عقايدشان كه در حول ماده و ماده پرستي دور مي زد از هيچ چيز نهراسيد. سپس همراه مادرش به ناصره بازگشت و در سن سي سالگي به مقام رسالت نايل آمد و فرشتۀ وحي بر او نازل شد. با وجود آنكه يهوديان در منجلاب فساد و تباهي غرقه شده به گفتاري جز آنچه را كه جمع مال و اندوختن سيم و زر بر آن مترتب باشد توجه نداشتند حضرت عيسي بر طبق فرمان الهي پيغمبري و رسالت خويش را بر آنها اعلام و آنان را به متابعت و پيروي از دين جديد دعوت كرد. از هر دري وارد شد و به هر وسيله اي متوسل گشت ولي در مقابل جبهۀ متحد و نيرومند روحاني نماهاي بني اسراييل كاري از او ساخته نبود. پس به جانب قرا و قصبات رهسپار گرديد و از هر فرصتي براي تبليغ رسالت و ارشاد و هدايت آنان به صراط مستقيم حق و حقيقت فروگذار نكرد.




مردم دهكده ها كه تحت تأثير سخنان فريبنده و تبليغات شوم سران روحاني بني اسراييل قرار داشتند بر صحت مدعا و حقيقت رسالتش علامت واعجاز خواستند. عيسي بن مريم كه در مقابل آن گمراهانش چاره اي جز اعجاز نديد به تأييد الهي مرغاني از گل ساخت و به آنها جان بخشيد تا به پرواز در آمدند. در جاي ديگر كوران مادرزاد را نعمت بينايي بخشيد و مبتلايان به بيماري برص را معالجه كرد. روستاييان گمراه بني اسراييل به اين اندازه قانع نشده از او خواستند چنانچه اموات را از گور در آورد و زنده كند به رسالت و پيامبريش ايمان خواهند آورد.حضرت عيسي هر قدر آنها را از خواهش چنين معجزاتي برحذر داشت و عجز و انكسار خويش را كه بشري ناتوان است و فقط وحي بر او نازل مي شود به آنان گوشزد كرد فايده نبخشيد. پس با حالت تضرع دست نياز به سوي خداي قادر متعال دراز كرد تا اين آخرين حجت را بر گمراهان ظاهربين اتمام نمايد.

ايزد بي چون مسئولش را اجابت فرمود و حضرت عيسي آخرين معجزۀ باهره را بر آنان عرضه داشته مردگان را به اذن و فرمان خداي بزرگ زنده ساخت و اجساد پدر و مادر و برادر و ساير اقارب و بستگانشان را از ژرفناي گور بيرون كشيده جان بخشيد. پيداست كه اين گونه امور صرفاً در يد قدرت قادر تواناست و هيچ كس جز به تأييد الهي قادر به انجام چنين اعمالي نيست. كاري به فرجام كار نداريم كه قوم بني اسراييل با وجود مشاهدۀ اين همه اعجاز و حجتها به عصيان و گمراهي ادامه داده او را ساحر و جادوگر خواند و جز عدۀ معدودي به او نگرويدند. غرض از تمهيد و تنظيم مطالب بالا اين بود كه اين همه معجزات حضرت عيسي بن مريم يعني معالجۀ بيماران، نعمت بينايي بخشيدن به كوران و نابينايان و بالاخص زنده كردن مردگان موجب گرديد كه عبارت مسيحا نفس و اصطلاح دم عيسي زبانزد خاص و عام شد و از آن در موارد لزوم استشهاد و تمثيل مي كنند.

انوشيروان علاوه بر توجه مخصوص كه به مسائل علمي وادبي داشت از ساير شئون مملكتي نيز فارغ نبود. قبل از او كشور پهناور ايران سروساماني نداشت و بوم شوم اغتشاش و ناامني بر همه جا سايه افكنده بود. ظلم حكام به زيردستان اندازه نداشت و تعصبات مذهبي همه را از پاي درآورده بود، عموم طبقات با يكديگر نفاق داشتند و مجرمين به مجازات نمي رسيدند. كشاورزي ترويج نمي شد و روستاييان در فقر و فاقه به سر مي بردند. كسري انوشيروان با حسن تدبير و سياست و صفاتي توأم با قدرت و عدالت به همۀ اين نابسامانيها خاتمه بخشيد و مجد و عظمت ديرينه را تجديد كرد. خدمات انوشيروان يكي و دو تا نيست ولي براي آنكه از اطناب سخن خودداري شود به ذكر پاره اي از كارهاي اساسي و اصلاحي او مي پردازد.

انوشيروان فرقۀ مزدكي را مغلوب و سركوب كرد: « اموال منقول مالكيني را كه مزدكيان گرفته بودند به آنان مسترد داشت و اموال بي صاحب را براي اصلاح خرابيها تخصيص داد.» ابنيه و املاكي را كه به واسطۀ كوتاه شدن دست صاحبان آنها و انهدام قنوات و جداول به ويراني رفته بود دوباره آباد كرد. مالكين را كمك كرد و به آنها افزار كار داد تا به كار خود مجدداً مشغول شوند. براي آباد كردن اراضي بائر كشاورزان را به دادن بذر و ابزار و حيوانات لازم تشويق كرده اين عمل در تمام مدت سلطنت او جريان داشت. پلهاي چوبي و سنگي را كه خراب و ويران شده بود مرمت نمود و در محلهايي كه مورد خطر و معرض دستبرد دزدان و جنايتكاران بود استحكاماتي ساخت. وضع نظام و تشكيلات اداري مملكت را تمشيت بخشيد.

به راستي كسري انوشيروان شهرياري مدبر و مقتدر و با كياست بود ولي موضوع عدالت و دادگستري او صرفاً به مطالب و مسائل اشاره شده مرتبط نبوده است بلكه اصل مسلم و اقدام اساسي ديگري صيت شهرت و معروفيتش را در بسيط زمين گسترده ضرب المثل معدلت نوشرواني را تا زمان حاضر ورد زبان خاص و عام و تكيه كلام اين و آن ساخته است. طريقه و روشي كه تا آن زمان در اخذ خراج و ماليات اراضي و مزروعي معمول و متداول بوده نه فقط سلطنت را فايده نمي بخشيد بلكه زحمات و خساراتي براي موديان مالياتي فراهم مي كرد به قسمي كه كشاورزان و برزگران قبل از تعيين ماليات توسط مأمورين دولت جرأت نمي كردند به ميوه هاي رسيده دست بزنند. تازه وقتي كه مأمور دولت به سراغ آنها مي آمد تقويم و مميزي او اساس و مبنايي نداشته است. هر ميزاني كه دلش مي خواست تقويم مي كرد و هر مبلغي كه دلخواهش بود از كشاورز بيچاره عنفاً مي ستاند. خلاصه حساب و كتابي در كار نبود و هيچ مقامي هم بر اعمال بي رحمانۀ آنها نظارت نمي كرد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837