در پهنۀ زندگي عوامل و عناصري وجود دارند كه هر يك به تنهايي مي توانند منشأ اثر و فايده باشند ولي چون همه يا چند تاي آن با يكديگر جمع شوند از اجتماع و اختلاط آنها نتيجۀ مطلوبه به دست نمي آيد. از طرف ديگر بعضيها ضمن مكالمه و محاوره از لغات و تعبيرات ادبي استفاده مي كنند، عبارات مسجع و مقفي به كار مي برند، از استعارات و تشبيهات و هرگونه صنايع ادبي و لفظي در گفتگو و مكالمه غافل نيستند. به اصطلاح معروف لفظ قلم صحبت مي كنند ولي از تلفيق آن همه عبارات و مفردات در رديف كردن آن همه صغري و كبري نمي توانند نتيجۀ مطلوبه حاصل و شنونده را از مقصود و منظور خويش آگاه كنند. اصولاً در اين گونه موارد به ضرب المثل بالا استناد مي كنند و مي گويند: مفرداتش خوب است ولي مرده شوي تركيبش را ببرد. اما ريشه تاريخي اين ضرب المثل: حاجي محمد ابراهيم كرباسي كاخكي كه بعضي از نويسندگان حرف را، را تبديل به لام كرده وي را كلباسي گفته اند از بزرگترين علما و زهاد قرن دوازدهم هجري است كه در زهد و تقوي و احتياط معروفيت تمام داشت و غالباً مرافعات و محاكمات مردم را به ساير روحانيون محول مي كرد و چنانچه ضرورتي ايجاب مي كرد كه در امر شهادتي رسيدگي كند قبلاً از مسائل شرعيه كه مربوط به حرفه و شغل شاهد بود سؤال مي كرد تا صلاحيت و شايستگي شاهد بر او مسلم گردد. از جمله مي گويند غسالي براي شهادت نزد كلباسي رفت. مرحوم كلباسي ابتدا احكام و آداب غسل ميت را از غسال پرسيد.غسال كه مرد ظريف شوخ طبعي بود پس از آنكه تمام سؤالات مرحوم كلباسي را جواب داد آن گاه از باب مطايبه گفت:«چيزي هم در آخر كار به گوش ميت مي گويم.» پرسيد:«آن چيست؟» غسال گفت:«به او مي گويم خوشا به سعادت تو كه مردي و براي شهادت نزد كلباسي نرفتي.» مرحوم كلباسي نسبت به طبقۀ روحانيون تعصب شديد داشت و هرگز حاضر نبود كه به مقام روحانيت لطمه و خدشه اي وارد آيد چنان كه جهانگرد معروف حاج سياح مي نويسد: ... وقتي به آن مرحوم گفتند:«آخوندي دزدي كرده.» فرمود:«خير! بگوييد دزدي آخوند شده مگر آخوند يا عابد يا زاهد يا مقرب خدا به لباس است؟ اگر لباس مخصوص نباشد قدرش در نزد خدا كمتر مي شود يا خدا او را اشتباه مي كند؟» مرحوم كلباسي با وجود احتياط زياد و شدت عمل در امور ديني اتفاقاً مردي خليق و خوش محضر و بذله گو و ظريف طبع بود و هيچ كس در محضرش خسته نمي شد، كما اينكه ميرزا محمد تنكابني نقل مي كند: ... وقتي فتحعلي شاه به ديدن حاجي آمد. پس نقل در ميان خوان و در ميان مجلس گذاشتند. ناگاه پرستوك در ميان آن فضله انداخت. پادشاه گفت:«فضله مرغ نقل مجلس شد.» حاجي فرمود:«چون هوايي است مال ديوان است.» كه با توجه به واژۀ ديوان در اين مصرع كه معني دولت از آن افاده مي شود مي توان به پاسخ رندانه و طنزآميز مرحوم كلباسي به فتحعلي شاه پي برد.
|