مرديكه منبع نيروي جديدي در اختيار بشر گذاشت
كمتر اشخاص دوره كودكي و جواني خود را بخوشبختي شش پسر لرد راس گذرانده اند. منزلگاه ايشان قصر قديمي مجللي در نزديكي پارسونز تون در آيرلند بود و زندگي آنها در هواي آزاد و اراضي وسيع املاكشان بقايق راني و ماهيگيري و شكار ميگذشت. پدرشان كه عضو پارلمان و مقام رياست « انجمن شاهي» را داشت متعلق بيكي از فاميلهاي متمول و اعيان قديمي بود. در عالم علم و دانش شهرتي بسزاداشت و در نمايشگاه بزرگ سال 1851 شركت كرده بود و در مباحث علمي همواره طرف سئوال و مشاوره ملكه ويكتوريا و پرنس آلبرت قرار ميگرفت. لرد راس در قصر خود كارگاه ها و كوره هاي آهنگري و ذوب فلزات و چرخ تراش و ماشين ها و ادوات صنعتي ديگر داشت و فرزندان خود را تشويق مي كرد كه با آنها كار كنند و مهارت فني و صنعتي كسب نمايند. هر سال در ماه مه خانواده لرد راس بلندن ميرفتند تا در خانه مجلل شهري خود نزديك هايد پارك زندگي كنند. ايجاد يك مركز علم و فرهنگ بود كه مردان مشهور و علماي طراز اول را در خود مجتمع مينمود. در آنجا بزرگان علم و مخترعان معرف به بحث و مذاكر ه مشغول ميشدند و كشفيات و نظريات خود را عرضه ميداشتند و در بسياري از مواقع حتي مدل اختراعات و دستگاههاي جديدشان را بمعرض نمايش و عمل ميگذاردند. در ايام اقامت در شهر گاهي اوقات پسران لرد راس بدر بار دعوت ميشدند كه باپرنس آو و ويلز كه بعدها بنام ادوارد هفتم تاج شاهي بر سر نهاد ملاقات نمايند. در ماه ژوئيه پسران با مادرشان كه خانمي بسيار فهميده و خوشرفتار بود براي ديدن مادر بزرگشان به برايتون ميرفتند. در پائيز مجدداً همگي بقصر پارسونز تون مراجعت ميكردند. در آنجا معلم سرخانه و باغ وسيع باشكوه و دوربين نجومي در انتظار پسرها بودند. چارلز آلجرنون پارسونز در 1854 قدم بعرصه وجود گذاشته بود. اين پسر موقر چشم آبي مزاجي سالم و بدني چابك و قوي داشت. هيچوقت با پنج برادر خود نزاع و بدرفتاري نميكرد و از همان سنين اول جواني با علاقه مفرطي اوقات خود را بآزمايش هاي فني در يكي از كار كارگاههاي كوچك ميگذراند. بعدها معلم سرخانه شان درباره وي چنين گزارش داده است: « هميشه مشغول ساختن آلات و ماشين هائي بود. خوب بخاطر دارم كه در ابتداء كار شخصاً دو آلت جالب توجه ساخت، اول عصائي كه درون آن تفنگي كار گذارده بود كه با فشار هوا گلوله در ميكرد و دوم دستگاه كوچكي كه بكمك يك لوله هوا سنج عمق آبگيرها و درياچه و غيره را تعيين مي نمود. چندي بعد مخترع ما با كمك برادرانش ماشين نجاري ساخت و خوب بياد دارم كه با چه لذت بي پاياني كمك همان ماشين بخار چرخ تراشي را بكار انداختند و آينه انعكاس يك دوربين نجومي را پرداخت و صيقلي كردند.» وقتي چارلز بسن پانزده سالگي رسيد ويرا به ترينيتي كالج دابلين فرستادند. چارلز در درس يوناني ضعيف ولي در رياضيات و زبان آلماني شاگرد خوبي بود. پس از دو سال تحصيلات خود در دابلين تمام كرد و به كيمبريج رفت. چارلز جواني محجوب بود ولي بدني نيرومند و بازواني قوي داشت و بهمين جهت در مسابقات باشگاه قايق راني موفقيت شايان توجهي بدست آورد. اما توجه باطني او بسوي ماشين و صنعت بود. اطاق او همواره پر از نمونه دستگاههاي صنعتي و شغل مورد علاقه اش مهندسي بود. راه سختي را پيش گرفت و شب و روز خواب و خيال و صحبتش را بر سر آن گذارد هميشه آرزو داشت كه پهلوي ماشين ها بماند و آنها را بررسي كند. چارلز در سن 22 سالگي تحصيلاتش را در كيمبريج بپايان رساند و ديپلم خود را بدست آورد و بعنوان شاگرد مهندس السويك در شهر نيوكاسل شروع بكار كرد. (كاترين و فشفشه) در مدت سه سال آخريكه چارلز در نيوكاسل بسر مي برد فكر تازه اي او را جلب كرد. چندين نفر مخترع اژدرهاي گوناگوني ساخته و بمورد عمل گذارده بودند ولي هنوز طريفه خوبي براي راندن اژدر بسوي هدف كشف نگرديده بود. در سالهاي 1870 فقط يك مدل اژدري كه باقوه محركه بخار پرتاب ميشد پذيرفته و بمورد آزمايش در آمده بود. مدلهاي ديگر هنوز دوره كودكي خود را ميگذراندند و يا اصلاً پا بعرصه وجود نگذاشته بودند هنوز كسي به اژدرهائي كه باقوه الكتريك يا ماشين هاي سوخت داخلي و ماشين هاي سنگين نفتي بحركت در مي آمدند نيانديشيده بود چه برسد به اژدرهاي جت و اتمي امروزي. حتي دستگاه ديناموي بخاري براي توليد برق مراحل ابتدائي خود را اسير ميكرد. پيشرفت سريع اختراعات برقي از وقتي آغاز شد كه اديسن دست بمكاشفات زد و بعالميان نشان داد كه باقوه برق جه كارهاي حيرت انگيز و متنوعي ميتوان كرد. فكر خلاق چارلز پارسونز در جستجوي منبع نيروي جديدي براي راندن اژدربكار افتاد. راهيكه او در نظر گرفت روش قديمي موشك يا فشفشه بود كه عبارتست از توليد حركت سريع در دستگاهي بقوه سوخت داخلي آن هنگاميكه در كارگاه السويك در مسئله اژدر فشفشه اي مطالعه ميكرد با يكنفر مهندس كه در همان رشته مشغول تحقيقات بود آشنا شد و آندوست بدست هم داده در شهر ايدز كارگاهي براي خود داير كردند و براي حل مسئله اژدر فشفشه اي شروع به تجربيات نمودند و پس از دو سال موفق بساختن اژدري شدند ولي هنوز نقص بزرگي داشت و سوخت دستگاه فشفشه آن بطور يك نواخت و مرتب انجام نميگرفت بطوري كه ممكن بود اژدر در هر موقع و هر مكان منفجر گردد و استعمال آن براي صاحبش خطرناك تر باشد تا براي دشمن. در اين هنگام آشنائي با دختري از اهالي ير گشير بنام كاترين بيتل توجه پارسونز را بر اي مدتي از موضوع اژدر منحرف ساخت. دوره نامزدي ايشان بسيار كوتاه بود چون در سال 1883 مراسم عروسي آنها در كليساي كوچكي درير گشير برگذار شد پارسونز كه 28 سال داشت قلا بدوزي را در كمال مهارت از كاترين ياد گرفته بود. پس از يك مسافرت عسل كوتاه افكار پارسونز مجدداً متوجه مسئله اژدر شد. هر روز ساعت 7 صبح چارلز باتفاق كاترين و يكنفر مكانيسين بكنار درياچه راوندهي كه در نزديكي خانه شان در ليدز قرار گرفته بود ميرفتند و با وجود سرماي زمستان كاترين را براي گردش تنها گذاشته خود بآزمايش مدل اژدر مشغول ميشدند. ادامه اين برنامه كاترين بيچاره را دچار رماتيسم سختي كرد بطوري كه پارسونز متوجه شد كه بايد براي مدتي نقشه هاي اژدر و اژدر افكني را كنار گذاشته از عيان خود پرستاري بهتري كند. بالنتيجه كار تعطيل شد و چارلز پارسونز و كاترين براي مدت پنج ماه بگردش در ممالك امريكا پرداختند.
|