چطور يك كتاب را معرفي مي كنيم؟
گروه: مقالات عمومي

مطلب زير حاوي اطلاعاتي است كه من هنگام نوشتن در مورد يك كتاب آنها را بسيار موثر مي دانم.

بد نيست آنها را امتحان كنيد! قبل از اينكه شروع به نوشتن كنيد،در مورد موضوعاتي كه مي خواهيد به آنها توجه كرده و راجع به آنها بنويسيد، ياداشت برداريد. در هنگام نوشتن به خواننده خود به عنوان دوستي نگاه كنيد كه در حال گفتن داستاني براي وي هستيد. سعي كنيد اسم نويسنده و نام كتاب را در پاراگراف اول ذكر كنيد.
چيزي بيشتر از خواندن معرفي و مرور يك كتاب عالي و جالب و ندانستن نام نويسنده و عنوان آن سبب ناكامي نمي شود. در صورت امكان براي هر نكته اي كه مي خواهيد در مورد كتاب اشاره كنيد، يك پاراگراف اختصاص دهيد. اين راه خوبي است براي تاكيد بر نكات مهم، ممكن است بخواهيد در نوشته هاي خود نكات اصلي را قبل از شروع فهرست كنيد.
سعي كنيد موضوع اصلي كتاب را در شروع معرفي خود بياوريد خواننده شما بايد در آن واحد شناخت كافي با آنچه مي خواند پيدا كند تا دريابدكه كتاب را انتخاب كند يا نه.
فكر كنيد: آيا كتاب قسمتي از يك سبك و نوع خاص است؟! آيا كتاب از نوع مشخصي چون عجايب زندگي نامه يا رمان هاي عاشقانه است؟ چه جنبه اي از سبك هاي مختلف در آن به كار رفته است؟
چه چيزي را در مورد سبك نوشته كتاب مي پسنديد قرار نمي دهيد؟ آيا سرگرم كننده است؟آيا حس مكاني را كه داستان در آن واقع شده است به شما منتقل مي كند؟

سعي كنيد از نقل قولهاي كوتاه كتاب براي شرح دادن و روشن ساختن نظريات خود استفاده كنيد.البته اين موضوع كاملا ضروري نيست ولي راه خوبي است براي انتقال حس و سبك نوشته نويسنده به خواننده.
مطمئن باشيد معرفي شما احساستان را در مورد كتاب و دليل آن كاملا توضيح داده و فقط به موضوع آن نمي پردازد. يك معرفي كتاب، بايد نظرات نويسنده آن را كاملا بيان كرده و مخاطب را به شركت كردن در آن سوق داده يا از خواندن آن بر حذر دارد.
تحقيقاتي در مورد نويسنده انجام داده و نتايج كسب شده را در نوشته خود درج كنيد. اطلاعاتي كه از بيوگرافي نويسنده به دست مي آوريد مي تواند به شما كمك كند كه نظرات خود را در مورد كتاب تنظيم كرده و به نوشته خود عمق دهيد. به ياد داشته باشيد يك كتاب مستقيما با چاپ متولد نمي شود، بلكه توليد محصول ذهن نويسنده است. بنابراين داشتن مطالبي در مورد نويسنده و انگيزه او براي نوشتن كتاب موثر است.
براي مثال يك تحقيق كوچك، موارد زير را در مورد نويسنده اي به نام « هارپرلي» فاش مي كند، « كشتن مرغ مقداد» برنده جايزه پوليتزر، تنها كتابي است كه وي منتشر كرده است. شهري را كه وي « مي كامب» ناميده است در حقيقت همان شهر ويل آلاباماست. بسياري از ساكنان شهر فكر كردند نويسنده با نوشتن اين كتاب مي خواهد به آنها خيانت كند.
برخي از مردم فكر كردند او شخصيت«ديل» را بر مبناي شخصيت ترومن كاپوته نويسنده مشهور كه دوست دوران كودكي اش بوده است، آفريده است.