جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  30/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > گزارشات

از سوررئاليسم تا پست مدرنيسم هگل فرانسوى
گروه: گزارشات
نویسنده: مسعود يزدى

كتاب «هگل فرانسوى: از سوررئاليسم تا پست مدرنيسم» اثرى است كه مى توان فصول آن را هم مستقل از يكديگر خواند و هم پيوسته آنها را در نظر گرفت.






آنچه كه در وهله اول مواجهه با كتاب به چشم مى آيد ايده «آگاهى ناخرسند» است. «آگاهى ناخرسند» (آنطور كه هگل تعريف مى كند) در انديشه «رواقى» ديده مى شود. البته مى توان از نظر هگل فراتر رفت و آن را مرحله اى از تحول آگاهى در فرد دانست. سال هاى ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ سال هايى است كه آگاهى ناخرسند در جامعه فرانسوى خود را نشان مى دهد و لذا بى سبب نيست كه جامعه روشنفكرى فرانسوى متوجه كتاب «پديده شناسى روح» اثر هگل و بخش آگاهى ناخرسند آن مى شود.
در اين ميان كسانى مانند ژان هيپوليت، ژان وال و الكساندر كوژو كسانى هستند كه با هگل ارتباط بيشترى دارند و در آثار اينان آگاهى ناخرسند خود را بيشتر نشان مى دهد. از سوى ديگر اگزيستانسياليسم فرانسوى كه در جست وجوى نوعى انسان شناسى نوين در جامعه فرانسوى است خود را در كنار «آگاهى ناخرسند» مى بيند. در اينجا است كه هگل «همه- منطقى» pan-logicism اشكالات و نارسايى هاى خود را نشان مى دهد و لذا بى جهت نيست كه اين بخش از هگل ناديده گرفته شده و يا بهتر بگوييم نارسايى هاى آن به وضوح ديده مى شود. جهان «همه _ منطقى» هگل يك انديشه توتاليتر است كه شكست ها و بن بست هاى آدميان و جوامع را ناديده انگاشته و در مقابل اين نارسايى ها به منطق و تاريخ متوسل مى شود. تمامى شكست ها به صورت بخشى از تحول منطق در تاريخ است كه ظاهراً اجتناب ناپذير بوده و انسان براى رسيدن به مرحله بالاتر بايد اين شكست ها را تحمل كند. لذا در اينجا جهان «همه _ منطقى» و تحمل رنج در كنار يكديگر ند و فتوا عبور از مسير «همه _ منطق» است كه معناى رنج و لزوم بردبارى را به ما مى آموزد. در جهان «آگاهى ناخرسند» بخش هايى از روح از كل روح جدا شده است، لذا اين امر خود باعث مى شود كه روح كليت خود را از دست بدهد. اما اين تمام مطلب نيست. آگاهى ناخرسند، خود در ديناميسم فرد (يا تاريخ) قرار گرفته است. و اين امر سبب مى شود كه نوعى سنتز در نهايت پديدار شود. آگاهى ناخرسند، در واقع، در مقابل سنتز هگلى قرار دارد و هر نوع تحول باعث آن مى شود كه آگاهى از آن بگذرد.
اما آنچه آگاهى را وادار مى كند كه داراى بعد ديناميسم باشد همان «شوق» (Desire) است كه در واقع موتور آگاهى است. در اينجا نوعى جدايى از «سنتز» وجود دارد و مى توان مشاهده كرد كه چگونه «شوق» همان بعد نفى در تاريخ است. اما بعد ديگر «آگاهى ناخرسند» پيدايش و گسترش فردگرايى و جهان «تفاوت» است. در همين دوره است كه اگزيستانسياليسم «ژان وال» مد روز مى شود. ژان وال تحت تاثير كيركگارد است و در فلسفه كيركگارد اصالت با فرد است. فرد و فرديت در كيركگارد در مقابل هگل و به ويژه دستگاه منطق او قرار مى گيرد. از نظر وال (و همچنين از نظر كيركگارد)، فرديت يك وحدت نيست بلكه خود زاده «فاصله» است (صفحه ۴۰) اصالت وجود زمانى حاصل مى شود كه فرديت و فاصله شناخته شود. فاصله همان تفاوت است كه در فلسفه ژاك دريدا اهميتى فراوان دارد. فرد در ميان اشيا (Object) و آدميان ديگر قرار دارد ولى آنچه كه او را مميز مى كند همين بعد «فاصله» است كه به عبارت ديگر همان «تفاوت» است. اديسه آگاهى از جهان شى اى مى گذرد ولى فرديت در جايى حفظ مى شود كه بعد «تفاوت» ميان فرد و شيى رعايت شود.

لذا مى توان مشاهده كرد جهان ژان وال نقطه مقابل دنياى آشتى يافته هگلى است. در اينجا هر نوع سنتز مورد نقد قرار مى گيرد ولى اين نقد در سطح معرفت شناسى نبوده بلكه در سطح هستى شناسى قرار دارد. سنتز جهان تفاوت را از بين مى برد و بعدى تركيبى را بر دنيا تحميل مى كند. در اينجا مى توان به نظرات ژيل دولوز و ژاك دريدا نيز اشاره كرد. «دولوز و دريدا به آن نوع از تفاوت اشاره مى كنند كه ساختار را دربرمى گيرد و از آن فراتر مى رود و در واقع تعين را در خدمت تفاوت به كار مى گيرد.» (ص۵۰) لذا جنبه ضدساختارى انديشه هاى اگزيستانسيال ژان وال خود را در اينجا نشان مى دهد. در واقع اين ميراث «آگاهى ناخرسند» است كه تبديل به انديشه چندساختارى مى شود. در اينجا مى توان ملاحظه كرد كه چگونه «ديالكتيك» تبديل به «تفاوت» مى شود. نهايت ديالكتيك نوعى آشتى است. حال آنكه در دريدا نهايت وجود ندارد و خود تفاوت جدا از آشتى است.
لذا در اينجا نوعى آگاهى «تفاوت گذار» وجود دارد كه بيرون از سنتز است. تفاوت در حقيقت نقطه مقابل «متافيزيك حضور» است و آگاهى نيز در «تفاوت» رشد و نمو مى كند. در واقع براى دريدا وجود تفاوت يك امر مسلم براى آگاهى است. آگاهى ناخرسند در اينجا خود را به شكل تفاوت نشان مى دهد. از آنجايى كه تفاوت يك امر داده شده در نظر گرفته مى شود، دنياى آگاهى ناخرسند نيز ميل به ابقاى خود دارد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837