جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  04/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > گزارشات

نويسنده لعنتي برگرد پشت ميزت
گروه: گزارشات
نویسنده: پويا فاني

از كاغذ سفيد مي ترسيد؟ كساني كه فيلم درخت گلابي را ديده اندفكر مي كنند آقاي نويسنده قصه خيلي لوس است يا زيادي تونخ عشق گمشده اش رفته يا ...

از كاغذ سفيد مي ترسيد؟ كساني كه فيلم درخت گلابي را ديده اندفكر مي كنند آقاي نويسنده قصه خيلي لوس است يا زيادي تونخ عشق گمشده اش رفته يا باغبان ها مزاحمش مي شوند كه علي رغم يك دو جين ماشين تحرير و مداد و خودكار و لب تاپ و عينك هنوز توانسته يك خط از رمان بزرگش را بنويسداما قضيه اين جوري ها هم نيست. همه كساني كه روزي قصد نوشتن كرده اند« تنبلي نوشتن» را تجربه كرده اند. لحظه اي كه آدم مقابل كاغذ سفيد مي نشيند . اما نمي تواند يك خط بنويسد حاضر است اتاق را بارها جارو بكشد يا ظرفهاي كثيف همسايه را بشويد آما نويسنده پشت آن ميز لعنتي نشيند تا چشمش به آن كاغذ سفيد( ايضا لعنتي) نيفتد. چرا؟ هنوز كسي دقيقا علتش را نمي داند همن قدر مي دانيم كه ارنست همينگوي فقيد راه رهايي از اين مخمصه، خودش را برهنه با 12 مداد مشكي نرم رنگ و يك بسته كاغذ در يك اتاق خالي زنداني مي كرد، يا مارسل پروست در تمام عمر به اكراه از رختخواب خارج شد و تمامي 8 جلد رمانش را در تشك نوشت. شخصا هيچ كدام از اين دو روش را توصيه نمي كنم ( خصوصا كه اكثر ما از مدادهاي مشكي نرم پررنگ خاطرات خوشي نداريم!) سعي مي كنم چند روش عملي را براي اين مشكل پيش پايتان بگذارم: 1-خودتان را عادت دهيد كه در ساعات خاص بنويسيد خود نوشته اصلا اهميتي ندارد مي تواند خاطره باشد، بد و بيراه زمانه باشد يا هر چيز ديگري... مهم اين است كه بدن محترم شما به چند ساعت نشستن عادت كند و شما نسبت به ساعات خاص از شبانه روز شرطي شويد. جوري كه اگر در آن اوقات ننويسيد احساس گناه گريبانتان را بگيرد. خيلي از نويسنده ها سر صبح نوشتن را توصيه مي كنند ، ماركز كارش را از ساعت 9 صبح شروع مي كند و تا ساعت دو بعد از ظهر بيوقفه مي نويسد. بالزاك هم نوشتن را از پنج صبح شروع مي كرده اما خيلي ها را ميشناسم كه سر صبح مخشان تعطيل است، اگر در طول روز خودتان را خيلي خسته نكرده ايد زود خوابتان نمي برد، 11 شب به بعد را تجربه كنيد . در اين اوقات معمولا 70 ميليون جمعيت ايران جز پرستاران ، ماموران شهرداري كاري به كار شما ندارند مي توانيد با خيال راحت توسن خيال معروف را بتازانيد. 2- اگر در حال نوشتن مطلبي طولاني هستيد ( مثلا رمان) و اين احتمال وجود دارد كه نوشتن به درازا بكشد، هيچ وقت همه آن چيزي كه مي خواهيد بنويسيد. روي كاغذ نياوريد. يكي از فوت هاي اساسي كوزه گري اين است كه هميشه مقداري از چيزهايي كه مي خواهيد بنويسيد براي نوبت بعد نگه داريد تا همه چيزي براي شروع كردن داشته باشيد. هيچ وقت خودتان را دست خالي رها نكنيد. 3- محض رضاي خدا خودتان را با هيچ كس مقايسه نكنيد؛يكي از علل تنبلي نوشتن اين است كه مي ترسيم نوشته مان در مقابل نثر بيهقي، حافظ يا ماركز مسخره به نظر برسد. مطمئن باشيد نويسنده هاي بزرگ اگر قرار بود خودشان را با استادهاي پيشين مقايسه كنند هيچ وقت هيچ چيز نوشته نمي شد. مسابقه اي در كار نيست پس بنشينيد و بنويسيد. 4- اين روزها همه از آيين هاي كاميابي و انواع و اقسام روانشناسي موفقيت استفاده مي كنند پس چرا سرما بي كلاه بماند؟ مي توانيد يكي از اين روش ها را تست بزنيد: براي خودتان جايزه تعيين كنيد مثلا چت كردن امشبتان را منوط كنيد به اين كه آن چه قرار بود بنويسيد را نوشته باشيد.(ياهو به خاطر اين توصيه بايد ممنون من باشد كه از امشب چت روم هايش اين قدر دنج و خلوت مي شود !) 5- خيلي خوب است كه يك نويسنده بتواند تحت هر شرايطي بنويسد. منتها چون معمولا اگر اوضاعمان اين قدر خوب باشد ترش مي كنيم يك راه نه چندان خوب اما به شدت كار آمد را تجربه كنيد: خودتان را به كاغذ و خودكار يا ميز خاصي عادت بدهيد. انواع كاغذ ها را امتحان كنيد . هم از نظر جنس وهم از نظر قطع . نويسنده a4هايي را مي شناسم كه مي توانند روي كاغذ كاهي هاي دور ساندويچ رمان بنويسند اما اگر يك بسته كاغذ سفيد مرغوب جلويشان بگذاري، نمي توانند حتي اسمتان را درست و حسابي رويش بنويسند. بعضي وقتها مشكلات نوشتن به خاطر مسائل ساده است، آنقدر ساده كه اصلا جدي نمي گيريمشان. مثلا هميشه پيش خودتان فكر كرده ايد بايد با يك خودنويس پاركر روي كاغذ بي خط بنويسيد. در حالي كه مثلا اين جور وقتها آن قدر توجهتان جلب تميز و مرتب نوشتن مي شود كه قيد نوشتن ر ا مي زنيد. بعدها فكر مي كنيد علت مشكلات شما اين است كه اساسا با نوشتن مشكل داريد. در حالي كه يك دفتر چهل برگ خط دار و يك مداد شايد چاره دردتان باشد. 6- خودمانيم ها، در اين نوشته آن قدر سعي كردم بهتان اعتماد به نفس بدهم كه رگ خود كم بيني ام- بالا زده و بد جوري خفتم را چسبيده و نمي گذارد بدون يك ضد حال اساسي نوشته ام را تمام كنم. ما مثل پروست دوست داريم در رختخواب ولو شويم و مثل جويس تلافي نوشتنمان را سر دوروبري ها در بياوريم. ما همه ويژگيهاي نوابغ را داريم... جز نبوغشان!

پي نوشت: اگر اين توصيه ها به نظرتان ابلهانه آمد و قصد و اجراي هيچ كدامشان را نداريد بسيار خوشحال خواهم شد كه روزي همسايه شويم و شما قصد نوشتن كنيد. پشت ميز بنشينيد و چشمتان به كاغذ سفيد بيفتد...چون از آشپزخانه شما را صدا مي زنند... آن گوشه ظرفهاي نشسته...

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837