جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  06/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > گزارشات

كشاورزي پايدار و ناپايداري كشاورزي در ايران

گروه: گزارشات
منبع: جهاد دانشگاهي مشهد

سومين نشست كتاب انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد با عنوان از برزيگران پايدار تا بذرگيران پاي‌دار كه به بررسي كارنامه دكتر عليرضا كوچكي در زمينه كشاورزي پايدار اختصاص داشت پنج شنبه 23 آذرماه ۱۳۸۵ با حضور اساتيد و دانشجويان رشته‌هاي مختلف كشاورزي و جمعي از علاقمندان در مجتمع دكتر علي شريعتي جهاد دانشگاهي مشهد برگزار شد.

دكتر كوچكي از پيشگامان ترويج مفهوم كشاورزي پايدار در ايران سخنان خود را با نگاهي تاريخي به نحوه تعامل انسان با طبيعت آغاز كرد: انسان در طي تكامل تاريخي‌اش در چند مرحله مسير خود را از جريان طبيعي تغيير داده به تدريج زاويه خود را با طبيعت بيشتر كرده است. اولين قدم براي ايجاد فاصله ميان بشر و طبيعت انقلاب كشاورزي است كه در حدود ده هزار سال پيش با كشف قواعد حاكم بر رويش گياهان صورت گرفت، انقلابهاي بعدي مانند انقلاب صنعتي و انقلاب شيميايي، انقلاب انفورماتيك، و انقلاب بيولوژي هر كدام به سهم خود در ايجاد فاصله ميان انسان و طبيعت موثر بوده اند.

در تمام اين جريانات بر عقلانيت انسان تاكيد مي شود، چراكه علمي كه از انقلاب صنعتي شكل گرفت و مبنايش علم رياضي و فيزيك و مكانيستي بود با اين پيش فرض شروع مي كرد كه انسان عاقل است و با ترازوي عقل خوب و بد را از هم تميز مي دهد، راز طبيعت را مي‌شكافد و روابط ميان اجزا را يافته و از اين روابط استفاده مي‌كند.
اين نوع نگرش كه در واقع يك جريان خردگرا بود با آزمايش تجربه و تكرار و كمي كردن پديده ها، طبيعت را درنورديد و از آن به نفع بشر استفاده كرد و دستاوردهاي بسياري را در پي داشت: استفاده از انرژي هاي متعدد يك ميليون برابر شد، قدرت كشندگي انسان هزار برابر و قدرت غلبه بر مشكلات صدبرابر شد. علم در كنار اين دستاوردهاي ملموس دستاوردهاي پنهان و در واقع ضددستاورد نيز با خود داشته است. اين علمي كه انسان را در بهره برداري از منابع كارآمد كرد از طرفي ناكارآمدي خود را براي حفظ منابع نشان داد، در جوامع انساني غني ها را غني تر و فقرا را فقيرتر كرد، فرهنگها را دگرگون كرد يا از بين برد، زبانها را يكي كرد، جامعه جهاني را به وجود آورد، در استفاده از تكنولوژي الگوهاي فرهنگي را ناديده گرفت و يك تكنولوژي واحد را براي فرهنگ‌هاي متفاوت به كار برد.

تكنولوژيها با خود هجوم فرهنگي به همراه آوردند؛ هجوم فرهنگي شايد اصطلاح خوبي نباشد بهتر است بگوييم تهاجم پذيري فرهنگي چون اينطرف آنقدر گود بود كه جريان اطلاعات و تكنولوژي خيلي سريع مي آمد ونبايد تنها آنطرف را مقصر بدانيم اگر ما بستر را صاف بكنيم اين سيل عبور مي‌كند و مي‌رود و ما تنها از تشعشعات آن استفاده مي‌كنيم لازم نيست سيل بيايد و ما را ببرد. الگوهاي فرهنگي‌اي كه در طي هزاران سال شكل گرفته بود با ورود تكنولوژي محو شدند. آنهايي كه توانستند تكنولوژي را فرهنگي كنند مانند جوامع ژاپني و چيني كمتر آسيب ديدند و هنوز آثار فرهنگ بومي در لابلاي رفتارشان ديده مي‌شود و در واقع جوامعي كه متكي به اصول سنتي خود بودند خيلي مورد تهاجم واقع نشدند چون خلاء فرهنگي نداشتند.

در آغاز قرن بيست و يكم بشر به اين نتيجه رسيده كه فرهنگ بخش زنده طبيعت است فرهنگ زايش دارد پوياست؛ بايد بتواند تغذيه كند و دگرگون شود و از نو بزايد، در سالهاي اخير تنوع زبان و فرهنگ به شدت كاهش پيدا كرده و احتمالا روزي مي رسد كه تنها يك مذهب در دنيا خواهد ماند و يك حكومت نيز و اين همان چيزي است كه مي شود نامش را پديده ضدطبيعت گذاشت، چراكه پويايي و پايايي طبيعت هميشه نتيجه تنوع بوده است. به عبارتي هيچ چيز بيشتر از تنوع نتوانسته عامل تحرك و ماندگاري طبيعت باشد. به عنوان نمونه در كشاورزي علت آسيب پذيري ما انسانها كم شدن تنوع غذايي مان است، انسان روزگاري پنج هزار گياه را با آن الگوهاي فرهنگي بسيار قوي در تمام دنيا مورد استفاده قرار مي داد، سفره ها محل تجمع فرهنگي بود، تمام تمدنهايي كه در دنيا ماندگار بودند تمدن غذايي داشتند و اين تمدن غذايي محكم ترين حربه براي حفظ فرهنگ است، امروز تعداد گياهان مورد استفاده براي تغذيه انسان به 80 عدد رسيده كه از ميان آنها 12 گونه مهم تر از بقيه است و از اين 12 گونه نيز برنج و گندم و ذرت 65 درصد غذاي مردم جهان را تامين مي‌كند.
همچنين 90 درصد تخم مرغ در دنيا از دو نژاد است، 85 درصد گوشت مصرفي از يك نژاد و 70درصد سيب زمين از 6 واريته است، اين وضعيت نشان دهنده شدت آسيب پذيري ما انسانهاست. بشر با تقليد از طبيعت سعي كرده چاره مشكلات را بيابد اما نه تنها نتوانسته خوب اداي طبيعت را دربياورد بلكه زيان هاي زيادي هم به خود و هم به طبيعت وارد آورده است؛ ما از طريق به نژادي و از طريق الگوهاي ديگر تنوع به وجود آورديم منتها اين تنوع تنها در سطح ژن است ، در حالي كه تنوع طبيعت در سطح اكوسيستم و گونه مي باشد، ما واريته هاي زيادي به وجود آورديم كه به علت ناهماهنگي با طبيعت از رده خارج مي شوند و تنها يك بيماري جديد كافي است كه آنها را از بين ببرد.

به كمك علم در دهه 1960 انقلاب سبز به وجود آمد كه سه تغيير عمده در شيوه هاي تامين غذاي بشر به وجود آورد: كود شيميايي، بذر اصلاح شده و آبياري. كارخانه هاي اسلحه سازي جنگ جهاني دوم كه ديگر كاربردي نداشتند تبديل به كارخانه هاي ساخت كودهاي شيميايي شد كه در آنها دو عنصر كربن و ازت را كه در تمام اشكال خود در طبيعت در كنار هم وجود دارند از هم جدا كردند و همه كودها را از ازت ساختند و اين كود را به كشورهاي جهان سوم بردند و آنها را از نظر غذايي خودكفا كردند. تغيير دوم اصلاح نژاد و واريته‌ها بود، بذر به عنوان هديه طبيعت و مادر زايش از مهم ترين اجزاي گياهي است و در جوامع كشاورزي دنيا فرهنگي بسيار غني دارد؛ زارعين قديمي بذر را به هيچ عنوان نمي‌فروختند، فقط به هم تقديم مي‌كردند و يا با هم تعويض مي‌كردند. همراه اين تعويض مبادله فرهنگي، اخوت و برادري و تكنولوژي مبادله مي‌شد و بذر مانند پلي ميان فرهنگها عمل ميكرده است. اما در حال حاضر تكنولوژيهاي بسيار پيشرفته‌اي حاصل شده و قرار است توليد بذر انحصاري شود يعني جريان اقتصاد جهاني و قدرتهاي بين المللي در حال انحصاري‌كردن توليد بذر هستند.

دانشمندان روي توليد بذرهايي كار مي‌كنند كه خودشان خودكشي مي‌كنند، سوييسايدال هستند يعني دوباره نمي‌توان آنرا توليد كرد، و انحصار توليدشان به دست چند كشور ثروتمند دنيا افتاده است.

كساني كه امروزه تحت عنوان راهزنان بيولوژيكي منابع به ويژه جهان سوم را غارت مي‌كنند بذرگيران پاي دار هستند. تحول سومي كه با انقلاب سبز به وجود آمد آبياري بود: ما براي توليد يك تن گندم هزار تن آب نياز داريم و اين يك تن گندم را دويست - سيصد دلار مي فروشيم، همين هزار تن آب در صنعت نزديك به دو سه هزار دلار سودآوري دارد. بيشتر از هشتاد درصد آب دنيا صرف كشاورزي مي‌شود، چقدر فرسايش، چقدر شوري، چقدر مشكلات مربوط به آب داريم.

اين سه جرياني كه انقلاب سبز به وجود آورد و همه با شكست مواجه شد، براي ما مشكلات زيست محيطي مهمي را به وجود آورد كه يكي از مهمترين آنها تغييرات اقليمي است و مي‌توان گفت علت 50 درصد آن فعاليتهاي كشاورزي مي باشد. اين بشر خيلي بيش از حقش دارد از طبيعت استفاده مي‌كند اين نسل صد ساله به اندازه هزار نسل از منابع برداشت كرده است. پايداري عبارتست از اينكه از سرمايه نخوريم يعني هر چه توليد مي‌شود استفاده كنيم و سرمايه را مصرف نكنيم. اما به عنوان نمونه در مورد نفت درست يك ميليون برابر آنچه توليد مي‌شود برداشت مي‌كنيم، در مملكت خود ما بر اساس يك برآورد 68 درصد در همه منابع ناپايداري داريم.
وي سپس به تعريف توسعه پايدار پرداخت و اظهار داشت: آنچه تحت عنوان توسعه پايدار مطرح است در حقيقت نوعي پارادايم در مقابل توسعه رايج است، توسعه رايج نتوانست نيازهاي انسان را برطرف كند؛ در طي يك قرن همه منابعي كه روي زمين موجود بود، گرفتيم و برديم و خورديم و بر باد داديم، براي آيندگان نگذاشتيم، مبناي اقتصادمان اين بود كه هرچه مي‌تواني بيشتر استفاده كن، اما ديدند نمي‌شود با اين روش همه چيز از بين رفت، بنابراين الگوهايي تحت عنوان الگوهاي پايدار به وجود آوردند. اين الگوهاي پايدار نمي‌تواند پايدار باشند مگر اينكه اول مسائل اجتماعي و اقتصادي مربوط به آن حل شود، تا زماني كه تعداد اندكي در اين دنيا پول و منابع دستشان باشد نمي‌شود درباره پايداري صحبت كرد. توسعه پايدار را توسعه‌اي تعريف كرده‌اند كه منافع نسل فعلي را تامين كند و ضرري به منافع آيندگان نزند. توسعه‌اي كه از نظر سياسي قابل قبول و از نظر اقتصادي توجيه پذير و از نظر محيطي مطلوب باشد. در اين قالب اگر به كشاورزي نگاه كنيم در صورتي پايدار خواهد بود كه بستر اجتماعي و اقتصادي آن فراهم باشد و از الگوهاي اكولوژيكي كه در طي هزاران هزار سال تكامل پيدا كرده استفاده شود و اين الگوها چيزي نيست جز كاركرد چندتايي يا مولتي فانكشنال، يعني اگر توانستيم كشاورزي را از حالت تك‌محوري به چند محوري دربياوريم به حالت پايدار نزديك شده‌ايم، كشاورزي پايدار يعني تنوع فعاليت هاي كشاورزي، يعني همان چيزي كه عشاير ما داشتند همان چيزي كه در سيستم‌هاي تعاوني كشاورزي در دوران دور داشتيم، همان چيزي كه در آبياري به وسيله قنات داشتيم همان قاعده كلي عشاير ما يعني نصف داشت نصف برداشت و همان قانون نانوشته كشاورزان ما كه مي‌گفت شما از هر سيستمي هر چه گرفتيد بايد 50 درصدش را بدهيد كاه و كلش را به هيچ عنوان نمي‌بردند.

او از برج كبوتر به عنوان الگويي از كشاورزي پايدار در ايران قديم يادكرد و گفت: فضله كبوترهايي كه در طول شب در اين برج جمع مي‌شدند به عنوان يكي از بهترين كودها مورد استفاده قرار مي‌گرفته و نيز يكي از بهترين استراكچرها براي جابجايي هواست چرا كه يكباره دو هزار كبوتر به پرواز درمي آمدند و به اندازه يك جت نيرو وارد مي‌كرده‌اند.
دكتر كوچكي با تعريف ردپاي اكولوژيك به عنوان مساحتي از زمين كه يك انسان در آن بتواند تمام فعاليتهاي مورد نيازش را براي توليد غذا، دفع زباله و هر فعاليت ديگري انجام دهد افزود: مساحت ردپاي اكولوژيكي براي انسان سي سال پيش دو هكتار بوده كه در حال حاضر به چهار هكتار رسيده است و ميزان آن در بنگلادش نيم هكتار و در آمريكا 9.4 است، تا بيست سال پيش جمعيت جهان بر اساس ردپاي اكولوژيكي با سطح كره زمين متعادل بود، چون سهم هر انسان روي كره زمين دايره ايست به قطر 128 متر، اما امروزه ميزان استفاده ما از كره زمين رسيده به 1.2 ، يعني به اندازه 0.2 بيشتر از كره زمين داريم استفاده مي‌كنيم. پدران ما زمين را طي دهها هزار سال نگه داشتند اما ما به بهانه دست يابي به رفاه چه ها كه بر سرطبيعت نياورديم، بهره برداري‌هاي بي‌رويه باعث شد كه طبيعت با ما سر ستيز پيدا كند، ما شروع كرديم به جنگ و حالا مغلوب طبيعت شده‌ايم، ما نخواهيم توانست با جريان طبيعت مقابله كنيم، همين قدر بس كه در ابتداي قرن بيستم رسيده‌ايم به جايي كه سئوال مهم پيش روي بشر اين است كه چقدر قرار است از اين منابع استفاده كنيم.

دكتر كوچكي در پاسخ به سئوال دكتر حق‌نيا از اساتيد كشاورزي دانشگاه فردوسي كه از روند شتابان پيشرفت تكنولوژي در دنيا ابراز نگراني مي كرد و درباره توانايي نهضت نوپاي كشاورزي پايدار براي مقابله با روند فعلي پرسيد، درباره اقداماتي كه بشر براي جلوگيري از تخريب محيط شروع كرده ابراز اميدواري كرد و گفت: بر اساس برآوردي كه از ارزش كل طبيعت برحسب خدماتي كه براي انسان در طول سال انجام مي دهد يعني جابجايي آب، تصفيه هوا و...، رقم بدست‌آمده 33 تريليون دلار در سال شد. اين رقم به عنوان نمونه براي يك مزرعه كشاورزي 56 دلار و يك باتلاق 11 هزار دلار است در حالي كه كل توليد ناخالص جهان نصف ارزش خدماتي طبيعت يعني 16 تريليون مي باشد و امروزه در جهان با تغيير قواعد اقتصادي، خدمات طبيعت را نيز لحاظ مي‌كنند و در آينده توليد ناخالص ملي نه بر اساس مجموع توليدات و خدمات سالانه يك كشور كه بر اساس جنگلها و مراتع و خاك بعلاوه توليدات داخلي محاسبه خواهد شد، اين روند در بعضي كشورها شروع شده، اگر مشخص شود كه در توليد قالي‌هاي بافت كشور ما به عنوان نمونه، كودكان استثمار مي‌شوند قالي را از ما نمي‌خرند، اگر براي ساخت صنايع دستي حيوانات را به طور بي رويه شكار كنيد آن دست ساخته هارا نخواهند خريد، به همين صورت محصولات كشاورزي كه در كشت آنها بيش از اندازه سم مصرف شده‌باشد خريداري در سطح جهان نخواهد داشت.

ارتباطات اجتماعي و اقتصادي جهان به سمتي مي‌رود كه دارد سرعت تخريب را كم مي‌كند. در مورد كشاورزي پايدار سعي نكنيم فقط به دنبال تكنولوژيهايش باشيم تكنولوژي خودش مي‌آيد، صحبت از يك مكتب و بينش است كه اگر جا بيفتد جاي اميدواري دارد. مثلا در همين كشور خودمان ده سال است كه از وزرات علوم رشته‌اي با عنوان كشاورزي پايدار درخواست مي‌كنيم و تصويبش نمي‌كنند براي خودشان دلايلي هم دارند. دنيا دارد تغيير مي‌كند و البته رسيدن به كشاورزي پايدار هم يك شبه نيست، اول بايد كارايي وضع موجود را بالا ببريم. مرحله بعد دستكاري در سيستم است و آخرين مرحله رسيدن به طرح جديد است و همه اينها احتمالا 100 سال طول خواهد كشيد. من در مورد سرعت اين جريان خوشبين هستم. در اروپا 10 تا 30 درصد زمين ها دارد مي رود زير كشت اكولوژيك و در كل اين موضوع به عنوان مسئله روز مردم جهان دارد جا مي افتد.

اين پيشكسوت علم كشاورزي درباره آغاز كارش در زمينه كشاورزي پايدار توضيح داد: ?جريان كشاورزي پايدار از چاپ كتاب بهار خاموش شروع شد كه با همكاري آقاي وهابزاده و دكتر عليزاده ترجمه كرديم، اين كتاب سروصداي بسيار زيادي در دنيا به پا كرد و خانم راشل كارسون كسي بود كه جنگيد تا اين كتاب را كه كمپاني هاي بزرگ سم مخالف انتشار آن بودند به چاپ رساند. به كمك همكارانم در دانشگاه فردوسي مشهد و جهاد دانشگاهي مشهد اين جريان با چاپ كتابهاي كشاورزي پايدار و الگوهاي اكولوژيك در رابطه پايداري در كشور معرفي كرديم و اميدوارم كتابها، مقالاتي كه در اين حوزه منتشر شده اند كمي ما را به خود آورده باشد و آنقدر فريفته دستاوردهايمان نشويم و ببينيم فعاليت‌هاي ما پشت پرده چه تبعاتي در پي دارد. بايد ديد به كجا چنين شتابان!
در ادامه اين جلسه دكتر امين عليزاده استاد گروه آبياري دانشگاه فردوسي و از اولين كساني كه همراه با دكتر كوچكي فعاليت در زمينه كشاورزي پايدار را در ايران آغاز كردند درخصوص وضعيت فعلي كشاورزي در ايران گفت: كشاورزي سلسله عملياتي است كه بر خلاف اصول طبيعت انجام مي‌گيرد و كاري غير طبيعي است، ما سيكل اكولوژي را با آبياري به هم مي‌زنيم و چرخه مواد غذايي را با فعاليتهاي كشاورزي و وارد كردن مواد جديد به هم مي زنيم، به هر حال هميشه اين فعاليت انسان در تقابل با طبيعت و در تضاد با قوانين آن بوده است و هميشه هم چوبش را خورده ايم. ايران سرزمين كشاورزي نيست به آن صورتي كه ما تصور مي‌كنيم. منابع فراوان آب و خاك حاصلخيز نداريم و به كمك انرزي خارجي داريم كشاورزي را تداوم مي‌دهيم. در همين استان خراسان هر سال 350 ميليارد تومان سوبسيد برق چاههاي كشاورزي است يعني با انرژي مفت داريم آبي را از 300 متري بيرون مي آوريم و با انرژي آنرا تحت فشار قرار مي‌دهيم تا تلف نشود و به اين وسيله منبع ديگري را تلف مي‌كنيم. كشاورزي پايدار از همان كشورهايي شروع شد كه خودشان ناپايداري را به وجود آوردند، اما چون ما صدمه پذيرتر هستيم بايد از جايي شروع كنيم.

لازم بود دير يا زود متخصصان ما از جايي شروع كنند كمااينكه در هيچ طرحي كه در سالهاي گذشته اجرا شده اين مفهوم لحاظ نشده و الان هم نمي‌شود. برخي معتقدند كه اين يك ايدئولوژي وارداتي و استعماري است و عده‌اي نمي‌خواهند كشورهاي جهان سوم به توليدات بالا برسند و موضوع پايداري را مطرح مي‌كنند و خودشان واقعا اين كارها را انجام نمي‌دهند. كشاورزي پايدار در ايران بسيار بيگانه بود و دكتر كوچكي زماني كه هيچ كدام از متخصصين ما اطلاعي از اين مقوله نداشت شروع به ترويج اين تفكر كرد. كشور ما حداقل 6 هزار سال سابقه كشاورزي پايدار دارد و چرا ما نبايد توليدكننده و ارائه كننده مفاهيم پايداري باشيم و اين مفاهيم را از كساني مي گيريم كه صد سال بيشتر سابقه ندارند. كشورهايي مثل آمريكا كشاورزي مدرن را از تقريبا صد سال پيش شروع كردند و امروز دهها كتاب در زمينه كشاورزي پايدار منتشر مي كنند و ما هم آنها را ترجمه و تدوين مي كنيم. اما من فكر مي كنم افرادي مثل آقاي دكتر كوچكي و همكاران ديگر بايد آستينها را بالا بزنند و بر مبناي دانش ذاتي و بومي كه در كشاورزان ما وجود دارد نمايه هاي پايداري را بر اساس چيزهايي كه در طول ساليان سال تجربه كرديم و هنوز هم وجود دارد و به تدريج در حال محو شدن است تعريف كنند.
وي از جهاد دانشگاهي به عنوان موسسه‌اي كه باني انتشار اين ايده‌ها و مفاهيم بوده است ياد كرد و گفت: من از متخصصين عزيز به ويژه در رشته زراعت انتظار دارم كه حالا كه پيش قدم شده‌اند و موسسه اي مثل جهاد دانشگاهي هم وجود دارد كه به كشاورزي پايدار اعتقاد دارداز اين فرصت استفاده كنند و كار خوبي كه با تلاش آقاي دكتر كوچكي و همت جهاد دانشگاهي مشهد شروع شده و علاقمنداني پيدا كرده است تداوم يابد. حتي اگر از صد نفر متخصص فارغ التحصيل رشته هاي كشاورزي 2 يا 3 نفر به مقوله پايداري اعتقاد پيدا كنند و در اين زمينه منشاء اثر و تصميم گيري شوند گام مفيدي برداشته شده است. اين اتفاق در حال حاضر افتاده است و عده زيادي كه داراي تخصص در زمينه هاي مختلف كشاورزي پايدار هستند وارد بازار كار شده اند. بايد قبول كنيم كه پايداري كشاورزي در ايران يا هر منطقه با مناطق ديگر متفاوت است و ما در مقابل عوامل دوام دهنده كشاورزي شكننده هستيم و من آينده بسيار تاريكي را براي حداقل كشاورزي شرق ايران مي‌بينم. يعني در جايي كه اصلا امكان توليد ديم وجود ندارد و بايد از آب، آنهم آبي كه طي 50 هزار سال در سفره هاي زيرزميني خراسان جمع شده است استفاده كرد و كاري كه طبيعت در سول 50 هزار سال انجام داده بود ما در طول 40 سال برباد داديم. هر گونه برنامه اي كه پيشنهاد مي‌شود مثل باروري ابرها ممكن است عده اي را خوشحال كند، اما نبايد به اينها دل خوش كنيم و بايد راه حل ها و مفاهيم مخصوص به خودمان را ارائه كنيم.من نمي‌دانم رفتن به سوي خودكفايي ها چقدر مي تواند پايدار باشد، نكند خداي ناكرده فقط چند سال دوام داشته باشد و آنوقت نمي دانم اين جمعيت كجا مي خواهند بروند. در اين استان 5 ، 6 ميليون جمعيت داريم و نهمين سالي است كه هيچ آبي نداريم و ممكن است ساليان ديگر هم بگذرد و هيچ آبي نداشته باشيم. فكر نكنيم كه 9 يا 10 سال سابقه كم آبي طولاني است، در اين كشور خشكسالي‌هاي سيصد ساله اتفاق افتاده يعني سيصد سال مداوم آب نداشته‌ايم و اولين امپراطوري ها به همين دليل زيرو رو شده‌اند.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837