آنها در تلاش براى رسيدن به سود بيشتر به اين تغييرات و جلوه هاى بصرى دل بسته اند.از سوى ديگر به نظر مى رسد كه مشترى نيز به مصرف هر چه بيشتر كالاى همه ويترين ها اميدوارى غير معمولى پيدا كرده است.نقش و نگار مغازه ها در كنار شدت گرفتن موج تبليغات گوناگون در اطراف ما در سالهاى اخير، به اين اميدوارى خوش باورانه و عجيب نيز دامن زده است.كافى است سرى به مراكز خريد در اطراف زندگى خود بزنيم.به موج جمعيتى بنگريد كه فوج فوج و لايه لايه از كنار ويترين ها مى گذرند، مى ايستند و آنگاه خواسته و نا خواسته گرفتار مى شوند و خريد مى كنند.از انواع پوشاك و اقسام مواد غذايى گرفته تا لوازم خانگى، خانه و ماشين و تجمل گوناگون.اين گرايش عجيب به خريد هر چه بيشتر گاه آنقدر شدت مى گيرد كه از چارچوب منطقى خود خارج مى شود.كارشناسان مسائل اجتماعى با دقت در اين پديده، از يك سو مصرف را به عنوان پديده اى تازه در زندگى امروزى ما مورد مطالعه قرار مى دهند و از سوى ديگر از بخش تاريك و غير معمول آن نيز به عنوان «مصرف گرايى» ياد كرده و با اعلام اينكه گرايش به اين گونه مصرف در جامعه افزايش پيدا كرده است، به دنبال راهى براى بررسى دقيق اين پديده مى گردند.با كند وكاوى ساده در جزيى ترين لايه هاى زندگى اجتماعى، مى توان جلوه هاى ناخوشايند مصرف گرايى را در جامعه و در ميان همه لايه هاى اجتماعى به شكلى عيان ديد و به صحت اين نكته پى برد. شدت گرفتن پديده خريد در ميان خانواده هاى ايرانى و مصرف انواع و اقسام كالاهاى نالازم در زندگى روزمره، از شكل گيرى اين رويه نا متعارف در زندگى اجتماعى ما خبر مى دهد.رويه اى كه در بعد اجتماعى با بهره گيرى از عادات ناپسندى همچون چشم و همچشمى، نگاه محورى در پديده خريد را از دايره نياز خارج ساخته به مرحله مصرف تظاهرى سوق مى دهد و در بعد اقتصادى نيز با تمايل به صنعتى شدن هر چه بيشتر به عنوان يكى از ابعاد و پيامد هاى آن، خود به خود در جامعه رسوب مى كند.به گفته كارشناسان مسائل اجتماعى در اين مرحله اين نياز هاى ابتدايى و نخستين انسان نيست كه در تأمين وسايل و كالاها تأثير گذار مى شود.چه آنكه فرد بدون داشتن نياز آنچنانى به سمت آن سوق پيدا مى كند.اينجاست كه افراد جامعه بى بهانه و در تأثير جاذبه هاى بصرى گرفتار مى شوند.خريد مى كنند و از سر و كول مغازه ها بالا مى روند.خريد تا نفس آخر چونان شعارى اعجاب بر انگيز به مانيفست مشتاقانى تبديل مى شود كه براى همه مغازه ها و مراكز خريد، بى اندازه اعتبار قائل اند.آنها راه خود را مى روند و حساب از دستشان خارج شده است.اين رويه بى حساب و كتاب از منظر كارشناسان به مثابه نوعى آفت درون زندگى اجتماعى مورد بررسى قرار مى گيرد. جامعه شناسان در مطالعات خود بر روى پديده مصرف و به تبع آن آغاز مصرف گرايى در جوامع امروزى را به رشد و گسترش اين پديده در غرب ارجاع مى دهند، بررسى هاى تاريخى-اجتماعى نشان مى دهد كه چگونه گسترش زندگى شهرى و شهرنشينى با جنبه هاى روانى و اجتماعى خاص خود زمينه را براى مصرف گرايى به عنوان سبكى خاص از زندگى فراهم مى كند. «حميد پورنگ» كارشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعى در تحليل اين پديده به ابتداى قرن بيستم، به عنوان آغاز شكل گيرى اين سبك خاص اشاره كرده و مى گويد: «اين سبك با الگوهاى فرهنگى نو در ميان افراد طبقه بالا و متوسط شهرى رواج پيدا كرد.در شهرها فروشگاه هاى بزرگ تأسيس شد و فرهنگ مصرف گرايى را القاء كرد.در اين فرهنگ ويژه، يك شعار اصلى رواج پيدا كرد و آن اينكه تا مى توانى بخر و هر چه بيشتر مصرف كن. بر پايه همين شعار بود كه رقابت در خريد و مصرف به عنصر اصلى اين فرهنگ تبديل شد.افراد در خريد بيشتر و مصرف بيشتر از يكديگر پيشى مى گرفتند و به طور تقريبى مصرف گرايى به نوعى وجهه اجتماعى تبديل شد».
|