جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > نقد و ادبيات

مدرنيته ژاپني
گروه: نقد و ادبيات
نویسنده: محمد نقي زاده
منبع: عليرضا جاويد

مباني تفكرات اقتصادي و توسعه ژاپن

مقدمه:
درباره فرآيند توسعه اقتصادي ژاپن، كتاب ها و مقاله هاي زيادي نوشته شده است. خوشبختانه تعداد زيادي از اين كتاب ها و مقاله (به صورت ترجمه يا تأليف) در ايران منتشر شده اند. در اين ميان، انتشار كتاب «مباني تفكرات اقتصادي و توسعه ژاپن» از ويژگي برخوردار است كه آن را نسبت به كارهاي قبلي برجسته كرده و اعتبار بيشتري مي بخشد.
اول اينكه، كتاب توسط كسي نوشته شده كه خود ساليان زيادي را در كشور ژاپن به زندگي و تحصيل و تدريس در معتبرترين دانشگاه اقتصادي ژاپن (ميجي گاكواين) گذرانده است. از اين رو با شناخت عميق از جامعه و فرهنگ ژاپني، و تسلط به زبان اين كشور، و دسترسي به منابع دست اول، توانسته يك اثر پژوهشي و كاربردي ر ا خلق كند.
دوم اينكه، اين كتاب به صورت كامل، ريشه ها و عوامل فكري و فرهنگي و ساختاري مؤثر در فرآيند مدرنيزاسيون ژاپن را به صورت مستند و علمي تبيين كرده است.

تحليل محتوايي
چگونگي دست يابي به توسعه و بالندگي در كشورهاي صنعتي، يكي از دلمشغولي هاي اصحاب انديشه در كشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه است. در اين ميان شناخت از تجربيات ژاپن، به عنوان كشوري آسيايي با يك تمدن كهن كه توانست از خاكستر جنگ جهاني دوم برخاسته و به چنان پيشرفتي برسد كه همه جهانيان را شگفت زده كند، به عنوان يك الگو براي كشورهاي در حال توسعه مطرح است.
زماني توجه به اين بالندگي اقتصادي برجسته تر مي شود كه بدانيم جنگ جهاني دوم «از نظر نيروي انساني (نظامي) تعداد تلفات نيروي زميني بالغ بر 4/1 ميليون نفر، تلفات نيروي دريايي بالغ بر 410 هزار نفر و حداقل 4615 خلبان ويژه حملات كامي كازه برآورد گرديده است. تلفات ناشي از بمباران هوايي شهرهاي ژاپن حداقل بالغ بر 300 هزار نفر تخمين زده شده است. اگر بدين رقم، قربانيان غيرنظامي ژاپني در سرزمين هاي اشغالي در منطقه آسياي جنوب شرقي اضافه شود، مجموع تلفات انساني ژاپن حداقل در چهار سال آخر جنگ پاسيفيك بالغ بر 3 ميليون نفر، يعني 4% كل جمعيت اين كشور در سال 1945 مي گردد.
خسارات مالي اين كشور بالغ بر 3/64 ميليارد ين به قيمت هاي سال 1945 برآورد گرديده كه معادل يك سوم ثروت باقيمانده اين كشور در آن سال به شمار مي آيد. باقيمانده ثروت ملي ژاپن در پايان جنگ بالغ بر 8/187 ميليارد ين محاسبه شده كه معادل كل ثروت ژاپن در سال 1935 است... علاوه بر اينها نابودي دارايي هاي ژاپن در سرزمين هاي زير سلطه اين كشور از جمله چين، شبه جزيره كره، اندونزي، سنگاپور، فيليپين، ويتنام و تايوان رقم بس عظيمي است كه محاسبه آنها ضايعات مالي ژاپن از رقم هاي با احتياط اعلام شده آمارهاي رسمي بلافاصله پس از جنگ كه معمولاً مورد استفاده پژوهشگران قرار مي گيرد، به مراتب بيشتر است» (صص 541-540).
تأمل بر اين آمار و ارقام ها، ما را به اين مهم رهنمون مي سازد كه كشوري با چنين حجم بالايي از خسارت انساني و مالي، بدون پشتوانه فرهنگي و فكري لازم، قادر به جبران آن نيست. به اين منظور "پروفسور نقي زاده" ما را به عصر فئوداليسم "توكوگاوا" مي برد؛ عصري كه به علت نظريه هاي اقتصادي و اجتماعي اش در زمينه توليد و رقابت هاي توليدي بين حكومت هاي محلي، زير ساخت هاي تفكرات اقتصادي- اجتماعي ژاپن مدرن را پي ريزي كرد. تا جايي كه «زير بناي فكري- نهادي جامعه اين كشور را براي بهره برداري از اقتصاد مدرن كه علم و يا مهندسي توليد به شمار مي آيند... فراهم آورده بود» (ص 88).

نتيجه چنين سياست هاي كلان و بلند مدت اقتصادي، منجر به تقويت ارزش كار، انظباط در كار، پس انداز سرمايه حاصل از كار، بهره وري، وجود رقابت در كنار همكاري و توليد بدون وقفه محصولات و كالاها منجر به نهادينه شدن هسته مركزي توسعه، يعني «فكر و روش» در فرهنگ و اقتصاد ژاپن شد. البته از ياد نبريم كه در عصر فئوداليسم "توكوگاوا" (1867-1603)، عقايد كنفوسيوس و تفكرات اقتصادي فردي به نام "شووشي" كه از فيلسوفان بزرگ چيني بود، آئين شينتو، ناسيوناليسم ژاپني و ترجمه كتب خارجي نقش مؤثري داشته اند.
انباشت تجربه و آگاهي هاي اوليه از پيشرفتهاي فلسفي و علمي و تكنولوژيك غرب در دوران "توكوگاوا"، پشتوانه لازم را براي آغاز عصر "ميجي" فراهم آورد. با به قدرت ميجي در اواسط قرن 19، اصلاحات عظيم سياسي و اقتصادي در ساختار اين دو نهاد صورت مي گيرد، به گونه اي كه لقب «رستاخيز ميجي» را به آن مي دهند. در مجموع مهم ترين كارهاي انجام شده توسط "ميجي" را مي توان در مورد ذيل خلاصه كرد:
1. تبديل حكومت هاي محلي به استان كه منجر به ايجاد يك حكومت مركزي و ملي در ژاپن شد.
2. وارد كردن پيشرفته ترين تكنولوژيهاي روز از كشورهاي صنعتي غربي.
3. ايجاد يك ارتش مدرن و نوين نظامي.
4. وضع ماليات بر توليدات كشاورزي
5. تأسيس مدرسه «انستيتوي مطالعات كتب بربرها» (Bansho Shirabesho)
كه كار اصلي اين مؤسسه «ترجمه و تدريس و تحقيق در مورد زبان هاي خارجي، علوم نظامي، دريانوردي، رياضيات، استخراج و ذوب فلزات، نقشه كشي، جغرافيا، تاريخ و فيزيك بود» (صص 202-201)
ناگفته نماند كه اين مؤسسه در معرفي تفكرات اقتصادي غرب نقش مهمي ايفا كرد. به خصوص انديشه هاي اقتصادي ماركس، كه بعدها شاهد نفوذ و تأثير انديشه هاي ماركسيستي بعد از جنگ دوم در ژاپن هستيم. به طوري كه «تا دهه 1970 و در بعضي از دانشگاهها تا دهه 1980، تفكرات اقتصاد ماركسيستي بر آكادميسم ژاپن غلبه و اكثر دانشكده هاي اقتصادي ژاپن تحت تأثير افكار اين دسته از اقتصاددانان قرار داشت» (ص 837)
در دهه 1970 شاهد رواج تفكرات اقتصاددان برجسته آمريكايي ميلتون زيرمن در اقتصاد ژاپن و توجه به اقتصاد آزاد و نقش بازار هستيم. اما با ايجاد بحران اقتصادي در آمريكا و تأثير آن بر اقتصاد ژاپن، اقتصاددانان ژاپني، مباني اقتصادي خود را مورد بازبيني قرار دادند، كه در نهايت منجر به گرايش هاي محافظه كارانه در اقتصاد اين كشور شده است.




انتشارت شركت سهامي انتشار - ۱۳۸۴

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837