يلــــــدا واژه ايست سرياني كه به زبان عربي تولد و ميلاد و به زبان پارسي زايش است و اين آخرين شب پاييز ، و نخستين شب زمستان يا آغاز چله بزرگ و درازترين شب سال مي باشد. ميـــــدانيم كه ايرانيان پيش از آيين پاك زردشت بزرگ ، داراي كيش ميترايي بوده اند و مهر يا ميترا را خداي خورشيد و آفريدگار گيتي و هستي ميدانستند و به گمان برخي پيدايش اين آيين را از هوشنگ پادشاه پيشدادي مي دانند و در شاهنامه فردوسي خرد ورز نيز همين روايت آمده است : كـــــه ما را زين بهي ننگ نيست بـــــه گيتي به از دين هوشنگ نيست همــــه راه دادست و آيين مهر نظــــر كردن اندر شمار سپهر به همين دليل اين شب كه از ديدگاه ستاره شناسان ، مبارك نيست ، نزد ايرانيان گرامي ست و براي دوري از نامباركي آن را جشن و سرور همراه ميكنند و باز ميدانيم كه ايرانيان شب و تاريكي را نماد اهريمن و روز و روشنايي را نشان اهورامزدا ميدانستند و پارسيان امروز نيز بر همان باورند و همه كارها براي پيروزي اهورامزدا بر اهريمن انجام مي گرفته است چــــــون پس از شب يلدا روزها كم كم بلند و شبها كوتاه ميشوند ، آن را چيرگي روشنايي بر تاريكي و تباهي و پيروزي اهورامزدا بر اهريمن به شمار مي آوردند. چنين است كه هنوز ايرانيها آن را به جشن و شادماني برگذار ميكنند. بدين ترتيب كه خانواده ها و بستگان و دوستان به دور كرسي يا كنار بخاري گرد هم مي آيند و رسم بر اين است كه براي شام خورش فسنجان مي پزند و با شيريني و ميوه هاي گوناگون به ويژه آجيلي به نام مشكل گشا و ميوه هايي چون انگور، انار، ازگيل، خرمالو و نيز هندوانه و خربزه از يكديگر پذيرايي ميكنند در مــــــازندران و گيلان اگر اين هنگام برف باريده باشد مقداري برف را با شيره يي به نام كف كه از پختن نيشكر براي ساختن شكر سرخ در روستاها فراهم ميسازند، ميخورند و باورشان اين است كه با خوردن هندوانه و آميخته برف و شيره نيشكر، انسان در زمستان دچار سرماخوردگي نخواهد شد. در اين شب بزرگترها همراه با گفتگوها براي كوچكترها داستان هاي شيريني ميگويند از سده هاي پيش، گرفتن فال با ديوان حافظ نيز به اين رسم افزوده شده است
|