زن ايرانى نيازمند جامه اى است كه بر پايه ارزشهاى فرهنگى مادران او پديد آمده باشد. جامه اى كه بيرون از مرزهاى ايران، ديگران در برابر زيبايى، اصالت و شكوهش، سر تعظيم فرود آورند. اما همين زنان ديرى است آن شكوه ديرينه را به فرهنگ تهى از معنويت غرب فروخته اند. در اين ميان چه كسى پاسخگوى اين همه وانهادگى و يكسره بريدن از آن ميراث معنوى عظيم خواهد بود. به راستى چه كسى... ۶۰ سال پيش وقتى زينت جهانشاه، پس از بازگشت از فرنگ، اولين نمايش مد لباس را براساس آنچه در طول سفرهايش آموخته بود، در خياط خانه خود افتتاح كرد، شايد كسى گمان نمى كرد كه روزى اين تمايل به تغيير و تنوع در لباس زنان ايرانى، به تقليد خام و بى مهارتى از فرهنگ بيگانه بينجامد كه درون زنانمان را يكباره از آنچه بوده اند، تهى سازد. اگرچه در آن سالها، لباسهاى طراحى شده توسط جهانشاه نه تقليدى صرف از لباس غربى، بلكه آميزه اى از طرحهاى آن ديار و ديد شخصى خود او بود و اگرچه زينت بر اين باور بود كه نبايد چشم بسته از مد پيروى كرد، اما شايد تفرق تمدن غربى كه در نتيجه پيروزيهايش در زمينه علم و تكنيك به دست آمده، آنقدر عظيم بود كه مجالى براى نگريستن به فرهنگ پرشكوه گذشته مان را باقى نگذاشته است. بى شك فرهنگ غير مادى، هويت فرهنگ يك جامعه را تشكيل مى دهد و از دست دادن يا به عاريت گرفتن آن ضايعه اى است كه قوميت يك گروه را تهديد مى كند و اگر تغيير و تحولات در هر زمينه اى، آنقدر به سرعت انجام مى پذيرد كه در اندك زمانى قابل مشاهده باشد، اما اين تطور در زمينه فرهنگى، شايد در برشى چندين ساله به روشنى مشهود باشد و تحول در پوشاك زنان ما در همين تداوم آرام خود، گذشته خود را آنگونه ريشه كن كرده است كه گويى از آن جز يادگارى غبارگرفته در اوراق تاريخ چيز ديگرى باقى نمانده است. زنان ما در پيروى از اسلوب تازه غرب، آنگونه گوى سبقت از ميدان ربودند كه حتى گذشته فرهنگى خويش و لباس اصيل، عالى و ممتاز مادرانشان را نيز در آينه اى ديدند كه تمدن غرب برابر آنها گرفته بود. آينه اى كه هر چيز گذشته ما را به عنوان تاريخ عقب ماندگى نشان مى داد. و حالا نياز به جامه اى بر پايه ارزشهاى فرهنگ نياكان ما، از هر سوى جامعه سر برآورده، از دل زنان، دختران و مسؤولانى كه شايد هنوز آنگونه كه بايد به اين باور نرسيده اند كه باززايى فرهنگ شكوهمند ايرانى، تنها ابزار بنيادى براى مقابله با تسخير رسانه هاى تصويرى غرب است و در اين ميان، زنان به عنوان بنياد خانواده و الگو براى فرزندان خود، شايد يكى از اهداف عمده استعمار در راه هويت زدايى به شمار مى روند، چرا كه اگر زن هويت خود را از دست بدهد، در حقيقت جامعه بى هويت شده و جامعه اى كه خود را گم كند، به راحتى هويت بيگانه را مى پذيرد. اما حالا پس از گذشت چندين دهه زنگها به صدا درآمده اند و بحث طراحى الگوى نو به يكى از بحثهاى دائم مجلس هفتم تبديل شده است. رئيس كميسيون فرهنگى مجلس معتقد است كه بايد حجاب را متنوع عرضه كرد، مانند حجاب در لبنان كه از تنوع بسيار برخوردار است. وى مى گويد: ما براى دختران و پسران نيازمند لباس ملى هستيم. و طرحى را جهت طراحى و عرضه اين لباس به مركز پژوهش هاى مجلس ارائه كرده ايم تا با پشتوانه تحقيقى قوى بررسى شود كه ما آن را با سازمان هاى مربوط در ميان مى گذاريم تا طرح قانونى مناسبى در خصوص طراحى و عرضه لباس در مجلس تهيه شود. نماينده تهران همچنين با اشاره به لباس هاى بومى و محلى استان هاى مختلف مى گويد: اين لباس ها بدون آنكه جلف و بدن نما باشند داراى فرم هاى متنوعى است كه حد شرعى در آن رعايت شده است. وى بدحجابى را يك پديده فرهنگى با منشأ فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى عنوان مى كند و مى افزايد: اگر الگوسازى مناسب صورت گيرد و لباس هايى كه بر اساس مدهاى داخلى طراحى شده با قيمت مناسب به بازار عرضه شود، با روحيه ديندارى ملت ما، قطعاً از مدهاى متنوع داخلى استقبال خواهد شد. اما اظهارنظرهاى مربوط به ضرورت حفظ حجاب زنان در مجلس از نقطه نظرهاى متفاوتى صورت مى گيرد و به نظر مى رسد كه تلاش و نگرانى بعضى از اعضا بيش از آنكه به برآوردن نياز جامعه به جامه ايرانى به عنوان يكى از پديده هاى برجسته فرهنگى بپردازد، تنها به تعيين قانون حجاب و مبارزه با پديده بدحجابى متمركز شده باشد. اگرچه اين تلاش ها تا آنجا كه نتواند پايه هاى اساسى خود را به جاى زور و برخورد ستيزه جويانه، بر تلاش براى بازيافتن اين از دست دادگى بنا كند، موفق نخواهد بود. در اين زمينه، فاطمه آليا نماينده تهران درباره تظاهرات انصار حزب الله در پايان مراسم نماز جمعه در ۳۱ شهريور كه در اعتراض به گسترش بدحجابى برپا شده بود، ضمن آنكه از حجاب به عنوان يكى از ضروريات حضور اجتماعى و نه مسأله اى قراردادى ياد مى كند مى افزايد: اين اعتراض را نبايد به كل جامعه تعميم داد بلكه اعتراض آنها به عده اى است كه هنجارشكنى مى كنند و ما با زور و مقابله نمى توانيم با هنجارشكنى مقابله كنيم. اگر چه دستگاه هاى اجرايى بايد با مقوله بدحجابى برخورد كنند و اينكه حل مشكل بدحجابى به اقدامات فرهنگى نياز دارد نبايد موجب شود كه مسؤولان اجرايى با متخلفان بدحجاب برخورد نكنند. حسين نجابت، عضو ائتلاف آبادگران نيز در خصوص برگزارى اين راهپيمايى در تهران متذكر مى شود كه دستگاه هاى اجرايى بايد با مقوله بدحجابى برخورد قاطع داشته باشند. مينو اصلانى، مسؤول معاونت بانوان نيروى مقاومت بسيج نيز از قانونمند شدن حدود و ثغور حجاب زنان خبر مى دهد. اما از نقطه نظرى متفاوت، زهره آقاجرى، عضو شوراى مركزى جبهه مشاركت با اشاره به سخنان معاونت بانوان نيروى مقاومت بسيج اين پرسش بى پاسخ را مطرح مى كند كه چرا براى مسأله حجاب كه يك مسأله فرهنگى است بايد به سراغ نهادهاى نظامى رفت نه نهادهاى فرهنگى. رئيس كميسيون امنيت ملى نيز با اشاره به اين نكته كه مبارزه با بدحجابى بايد در دستگاه هاى ذيربط و فرهنگى جامعه و به صورت اساسى صورت بگيرد مى گويد: ما نبايد تنها به پاك كردن صورت مسأله بپردازيم. در اين ميان، كميسيون فرهنگ مجلس نيز مقوله پوشش ملى و مد را در سطحى فراتر از مبارزه همراه با زور و بخشنامه عليه پديده بدحجابى مورد توجه قرار مى دهد. رئيس اين كميسيون با اشاره به اينكه بايد لذت نماد ايرانى را به مردم بچشانيم مى گويد: با بخشنامه، بگير و ببند و برخوردهاى فيزيكى نمى شود با پديده بدحجابى برخورد كرد. نماينده تهران همچنين با تأكيد بر اين نكته كه در طراحى لباس ملى بايد تمام نشانه هاى تاريخى و ملى مورد توجه قرار گيرد تا بتواند محتوا و جوهر ايرانى بودن را تداعى كند، مى گويد: تمام لباس ها مى توانند يك ريسمان مشترك براى وحدت باشند. وى مى افزايد: رسانه هاى جمعى از جمله صدا و سيما مى توانند از طريق نمايش هاى مختلف، موضوع لباس ملى را به يك هنجار تبديل كنند تا به اين طريق به نمادهاى تاريخى و ملى كه از آنها غفلت شده بار ديگر توجه شود. به گفته رئيس كميسيون فرهنگى مجلس، قرار نيست لباس ملى يك شكل و استفاده از آن هم اجبارى باشد بلكه در مراسم خاص مى تواند نشانگر هويت ايرانى افراد حاضر در آن مراسم باشد.
|