جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > افسانه ها و فرهنگ توده

ايران در سرآغاز تاريخ
گروه: افسانه ها و فرهنگ توده
نویسنده: وحيد عليرضايي
اطلاعات بیشتر

نقدي بر كتاب ايران در سرآغاز تاريخ
نوشته‌ي جان كرتيس
برگردان: دكتر نادر ميرسعيدي
انتشارات ترفند ـ 1386

در سپيده‌دمان كشف حقيقت
در سنت انديشه‌اي يونان، تاريخ نويسي هرگز جايگاهي والا كسب نكرد و تاريخ نگاري همواره با ديدگاه ديونيوسي يك برداشت مفرح را دامن مي‌زد و در آن دوراني كه فيلسوفان در آكادمي‌هاي باعظمت آتن به ارايه‌ي آثارشان سرگرم بودند، بزرگ‌ترين مورخان يونان ‌از آن ميان هردوت، گزنفون و... آثار خود را در ميان آن‌چه كه امروز بازار مكاره مي‌خوانندش، عرضه مي‌كردند، چونان افسانه‌نويسان و شاعران كه در سطح پاييني از يك رفتار انديشمندانه گام برمي‌داشتند.
درست برخلاف فلسفه و يا حتا موسيقي. مشكل تاريخ نويسي و سنت تاريخي يونان و بعدها روم در همين برداشت سطحي از مفهوم تاريخ بود كه راه را براي ورود افسانه‌ها و مبالغه‌هاي تاريخي مي‌گشود. حتي از تاريخ‌نويسي چون هردوت كه توسط مورخين متأخر اروپايي لقب پدر تاريخ را هم كسب كرده و هم او بود كه براي افزودن مشتريان خود در ميادين شلوغ‌ هاليكارناس تا آتن و تباي از آمار و منطق و تاريخ به قصه و افسانه ميل كرد و متأسفيم بر تاريخ نويسي بعد كه منبع تاريخي‌اش همان قصه‌هاي آتني باشد.
همان مشكلي كه در كتاب‌هاي نوشته شده پيش از دو جنگ بين‌الملل درباره‌ي تاريخ ايران باستان برآمده بود و شامل مورخين ايراني ـ‌ من جمله كتاب مشيرالدوله ـ هم مي‌شود.

خوش‌بختانه كاوش‌ها و پژوهش‌هاي تاريخي بر روي آن‌چه كه پيشتر در زير نهفته بود، راه را براي بررسي علمي و پژوهشي، از تاريخ ايران باستان باز كرد و مبالغات را از تواريخ امثال هردوت زدود، هر چند اكنون نيز تواريخ هردوت مهمترين منبع براي تاريخ عمومي ايران باستان تا جنگ‌هاي ايران و يونان است.
اين سنت مدرن تاريخ نويسي كه بر اساس آثار مانده از آن تمدن‌ها بود را، ايران مديون گيرشمن است و كتاب ماندگار او.

"ايران در سر آغاز تاريخ" جان كرتيس ادامه‌ي سنت تاريخ نويسي گذشتگان معاصر خود يعني گيرشمن، ديولافوآ، آن‌ماري‌كخ و... مي‌باشد كه منابع، نه مكتوبات، كه مكشوفات سرزمين مورد بحث است، از سفال و ابزار و تنديس و لوح و سنگ نبشته. هر چند به فراخي و دقت و توانايي اخلاف خود نيست. تلاش كرتيس درباره‌ي تاريخ پيش از مادها و در مورد تمدن‌هاي مدفون از شرق ـ به ويژه شهر سوخته و تپه‌ي سيلك ـ شايد تنها نقطه‌ي تمايز اثر است، زيرا كرتيس با مطالعه‌ي سفال‌هاي اين دو تمدن در پي وحدت فرهنگي اين دو شهر است كه فرضيه‌اي نو محسوب مي‌شود (صص 14 تا 17) كه بعد مسافت، آن‌ها را به دليل نبود ارتباط تجاري ممتد به يك همساني تمدني سوق داده است.

فرضيه‌اي كه مي‌تواند راهگشايي وحدت سياسي ايران باستان پيش از پيدايش آريايي‌ها را فراهم آورد و اين در قحطي مطالعات فرنگيان در مورد تمدن‌هاي شرق و شمال غرب ايران زمين غنيمتي است، همچنان كه گيرشمن نيز به عنوان بزرگ‌ترين كاوشگر باستاني ايران زمين تمام تلاش خود را بر دامنه‌هاي غربي زاگرس و تمدن ايلامي گذاشته است. كرتيس در پرداخت به تمدن ايلامي گامي بيشتر و پيشتر از پيشينيان نگذاشته و كليه‌ي اطلاعات خود را از الواحي كه خوانده شده‌ دريافت مي‌نمايد.
هر چند اطلاعات وي از تمدن‌هاي شرق زاگرس،‌ درباره‌ي سفال‌هاي آسياي مركزي در زمان سيطره‌ي آريايي‌ها و كاشي‌هاي تپه‌ي مارليك و حسنلو ـ به عنوان سه نقطه‌ي جغرافيايي بعيد با رفتار هنري همسان ـ قابل تأمل است و اطلاعات ارايه شده درباره‌ي آتش‌سوزي تپه‌ي حسنلو توسط اورارتوها (ص 44) و مبارزه‌ي آن‌ها براي بقا در برابر امپراتوري آشور ـ كه هدف ذهني مورخان متأخر است ـ كتاب را متمايز مي‌كند، آن‌هم توجه به جغرافياي زاگرس و لرستان تا همدان كه مبداء يك امپراتوري منطقه‌اي گرديد. (صص 50 تا 70) جان كرتيس با گسست از بوميان ايران پيش آريايي بدون ارايه‌ي دلايل و مستندات، مادها را از نژاد آريايي‌ها آورده است (ص 63) كه اين عمدتاً از كتاب‌هاي يوناني‌ها نشأت مي‌گيرد. در حالي‌كه خود كتاب، حرف‌هاي هردوت درباره‌ي سرچشمه‌ي مادها را قابل باور نمي‌داند (ص 63) و در منابع آشوري كه اسامي بزرگان مادي آمده ريشه‌هاي اسامي غير آريايي است «ديااكو، فرورتسيش، هووخشتره و...» و نشان مي‌دهد نويسنده تا چه حد تلاش براي محافظه‌كاري در ضبط يافته‌هاي تاريخي داشته است. امري كه در مورد سلسله‌ي هخامنشي نيز صادق است. توجه به جنگ آخر كوروش با ماساژتها و تلاش براي القاي اين‌كه آنها قومي ساكن در شمال شرقي ايران بودند ـ در حالي‌كه مورخين موخر روس، ماساژتها را ساكن قفقازيا مي‌دانند ـ‌ و عدم اشاره به مكان جغرافيايي رود آراكس = آراز = ارس نشان مي‌دهد منابع در دسترس كرتيس درباره‌ي سلسله‌هاي پس آريايي از كتاب‌هاي چاپ و منتشره در غرب از جمله تواريخ هردوت و منابع اصلي او از كوروش و كمبوجيه تا داريوش و خشايارشا غير از كتيبه‌هاي پيشتر ترجمه شده‌ و كتاب مقدس نبوده است.
تنها تلاش وي رد اغراق‌هاي آماري هردوت، كتزياس، پلوتارك و ژوستن است كه بدان‌ها اشاره كرده است. (ص 82) ‌در حالي‌كه در نيم سده‌ي گذشته با بازخواني الواح گلي مكشوفه از تخت جمشيد و رمزيابي خطوط آرامي و ميخي هخامنشي و دسترسي به اسناد و مدارك يگانه ـ كه عده‌اي از آن‌ها به امانت در اختيار دانشگاه شيكاگوي آمريكاست ـ‌ و منجر به چاپ كتاب مهم «از زبان داريوش» آن ماري كخ شده است كه مي‌تواند تمام تصورات جهان امروز از ايران هخامنشي را تغيير دهد و در "ايران در سر آغاز تاريخ" اثري از آن‌ها نمي‌بينيم.

خوش‌بختانه دسترسي نويسنده به آثار سفالينه و كاشي‌هاي دوران پيروزي‌هاي اسكندر = الكساندر باعث شده است كه مولف پيروزي‌هاي اسكندر در ايران آن‌روز را بر اساس يافته‌هاي علمي و نه بر اساس داستان‌هاي يوناني گردآوري كند. هم‌چنان كه مؤلف پيروزي‌هاي اسكندر مقدوني را بر اساس آثار مكشوفه صيدون (نگهداري شده در موزه‌ي استانبول) و سنگ قبر الكساندر آورده است كه حاوي اطلاعات جديد ـ برخلاف اخلافش ـ است.
از جمله علاقه‌مندي وي به رفتار بر اساس آداب پارسي و تأثير هلنيسم بر ساختار معماري و شهرسازي ايرانيان ـ حتا در شهر مهم شوش ـ نظر كرتيس بر تعلق شير سنگي موجود در همدان به دوران الكساندر ـ يا سلوكيان؟ ـ برخلاف بينش عمومي مبني بر تعلق آن به مادها ـ‌ هر چند بديع نيست ـ‌ قابل تأمل است به ويژه اين‌كه باور دارد الكساندر اين قطعه سنگ را به ياد سردارش هفستيون برپا داشته است. (ص‌116)

پس از سلوكيه ـ كه نگاه پيروزمندانه غرب بر شرق است و استيلاي اشكانيان پارتي بر ايران، تكيه اصلي كتاب منابع يوناني و رومي ـ‌ به ويژه كتاب مشهور پلوتارك "حيات مردان نامي" ـ مي‌گردد و گزارش‌هاي او عموماً خالي از واقعيت مي‌نمايد. (ص 119) آن‌هم با وجود اعترافش به ناقص بودن اطلاعات درباره‌ي اين برهه‌ي زماني (ص 119) و تنها نكته‌ي قابل توجه كتاب درباره‌ي اشكانيان توجه به آيين دفن مردگان است كه در شرق و غرب امپراتوري اشكاني متفاوت بوده است كه نشانه‌اي است از عدم تعادل و همساني ديني ميان مركز ايران و غرب و شرق امپراتوري ـ‌ زردشت كه در برابر زروانيسم و ميتراييسم در شرق و غرب ـ كه همان عامل گسترش دين زردشتي در مركز ايران شد و رستاخيز پارسيان از استخر فارس ـ‌ به حكومت 470 ساله پارتيان ـ پايان داد.
ساسانيان در كتاب جان كرتيس جز همان‌ها كه مورخين اسلامي آورده‌اند، چيز ديگري ندارد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837