در اين بخش همچنين تاثير مكاتب ادبي و هنري زمان نويسنده چون سورئاليسم و اكسپرسيونيسم بر او مورد بحث و قرار گرفته است. كافكا هرگز نتوانست بين زندگي شخصي معمولي و نوشتن به يك آشتي دست يابد و سرانجام رابطه اش را با نامزدش فليسه در آستانه ي سي سالگي قطع كرد و با ذهني كمال گرا براي هميشه با جهاني كه فليسه نماينده ي آن بود، جهان پر زرق و برق ظواهر مادي و اشرافيت متكبر بدرود گفت. نامه هاي كافكا و يادداشت هاي روزانه او به اضافه ي گفتگوهاي او با گوستاويانوش همكار وي در اين برداشت از زندگي كافكا به عنوان منبع مورد استفاده قرار گرفته است.
در پايان بخش نخست جايگاه هنري كافكا در جهان غرب و بلوك شرق سياسي بررسي شده است. سپس مصاحبه خواندني بهرام مقدادي با پرفسور رومن كارست از هواداران پر شور بهار پراگ درباره ي كافكا آمده است. يكي از گفتارهاي شورانگيز سارتر را در پايان اين بخش مي خوانيم.سخنان ژان پل سارتر در زمينه ي نگاه به آثار كافكا در كنفرانس صلح مسكو در ژوئيه 1962 در زمينه تحريف انديشه و پيام كافكا در غرب و سكوت در شرق تصوير جامعي از رفتار جامعه جهاني با كافكا را ترسيم مي كند.
در بخش دوم داستان «داوري» كه داستاني سورثاليستي بر مبناي كشمكش عاطفي ذهن نويسنده در انتخاب هنر نويسندگي يا زندگي معمولي است ،با نگاهي به زندگي خصوصي كافكا تحليل شده است.
كافكا در رمان «آمريكا» تصوير خود از جامعه ي آرماني كه به جاي رقابت ها در آن مناسباتي انساني حاكم است را ارائه مي دهد. در داستان «مسخ » گره گوار سامسا قهرمان اصلي از پذيرفتن كابوس دردناك اجتماعي كه در آن ويژگي هاي انساني او سلب شده است سرباز مي زند و به روياي ترس آور ديگري پناه مي برد. در فصل سوم مي خوانيم كه فرانتس كافكا از چهارم تا هجدهم اكتبر 1914 يعني در همان سالي كه دست اندركار نوشتن رمان محاكمه بود، داستان گروه محكومين را نوشت. او در گروه محكومين وحشتي كه جنگ جهاني اول در جهان ايجاد كرده بود و چهره ماشين زده همه چيز حتي مرگ را به تصوير كشيد. كافكا در اين داستان به شكل زير كانه اي همچنين استعمار قرن نوزدهمي اروپا در جهان سوم را محكوم كرد.
در "محاكمه" كافكا پوچي و شكست مبارزه ي فردي "ژوزف كا"را كه صرفاً به نيروهاي خود متكي است در برابر اجتماع نشان مي دهد.در اين داستان بزرگترين نقطه ضعف او يعني عدم وجود تصوري ديگر از جامعه جز جامعه رايج توصيف شده است. ژوزف كا نمي تواند مبارزه فردي خود را با مبارزات اجتماعي توام كند و بنابراين به تلخي شكست مي خورد.
|