از زمان صدور نخستين فرمان دولتى درباب مبارزه با اعتياد در زمان شاه طهماسب صفوى تا امروز چهار صد و هشتاد وپنج سال مى گذرد. شايسته است با توجه به زيانهاى ذاتى اعتياد و زمينه سازى آن براى بسيارى از نابسامانيهاى پزشكى ـ روانى ـ اجتماعى ديگر، نگاهى به تاريخ طولانى مبارزه با اعتياد درايران بيندازيم وبرنامه هايى را كه در پنج قرن گذشته توسط دولتها ارائه شده است بازبينى كنيم وعبرتى بگيريم. درايران پيش از اسلام هيچگونه صحبتى از سوء مصرف واعتياد به ترياك نيست. درمورد حشيش هم جز تيره اى از آرياييان كه درجنوب شرقى ايران مى زيسته اند و دردوره كوتاهى در آيين هاى ويژه آن را به كاربرده اند مصرف حشيش رواج نداشته است و به جز بدكارانى كه از آن به ندرت استفاده كرده اند اشاره اى به سوء مصرف آن وجود ندارد. درايران پس از اسلام توجه پزشكى به برخى خواص درمانى ترياك به عمل آمد و درعين حال ابوريحان بيرونى نخستين دانشمندى است كه به خاصيت اعتياد آور افيون اشاره و پديده «تحمل» يعنى نياز به افزودن مداوم ترياك براى رسيدن به حالت نشئه اوليه را تشريح كرده است. در ادبيات اين دوران عموماً از ترياك نه به عنوان ماده مخدرى كه امروز مى شناسيم بلكه به عنوان پادزهر ياد شده است وحافظ در غزليات خويش آن را به همين معنى آورده است. چنان مفهومى از ترياك پس از حمله مغولان تغيير كرد. مغولان كه به ترياك آشنايى و اعتياد داشتند آن را همراه خود به همه سرزمينهايى كه رفتند ـ ازجمله ايران وچين ـ بردند و رواج دادند. اعتياد به ترياك از آن پس در بخش هاى گسترده اى از آسيا به صورت يك عادت اجتماعى درآمد. رواج ترياك در زمان ايلخانيان وتيموريان شايد واكنشى از سوى مردم ايران در برابر شوربختى خويش و نداشتن هدف مشترك ملى ونبودن حكومت ملى متمركز و ناآگاهى ازگذشته پرافتخار ونااميدى نسبت به آينده بود. ملتى كه درچند قرن متوالى با سختى هاى فراوان روبرو شده بود براى فراموش كردن واقعيت رنج آور به افيون روى برد. برخى فرقه هاى شبه مذهبى و صوفيه نيز مقارن برخاستن صفويه مصرف حشيش را تجويز مى كردند. عوارض آن دوران هراس و آشفتگى دراز مدت تاخت و تاز تازيانى كه از اسلام راستين بويى نبرده بودند و تركتازى زرد پوستان، به صورت ارثيه اى شوم هم از نظر مادى و هم از نظر معنوى به نخستين حكومت فراگير اسلامى ـ ايرانى يعنى صفويان رسيد.
|