جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > مقالات عمومي

احساس ژنتيكى به زمين
گروه: مقالات عمومي
نویسنده: خسرو محمودي

قرن بيستم و يكم را مى توان انقلاب جهانى مشاركتى مدنى داوطلبانه يعنى تشكل هاى غيردولتى ها دانست.

چرا كه فلسفه، تفكر و پيدايش تشكل هاى غيردولتى به دليل كاركردهاى ناكارآمد، ناپايدار و نابسامان نهادهاى دولت، بازار، احزاب سياسى كه در سراسر جهان بوده است، در واقع انديشه تشكل هاى غيردولتى آلترناتيو و راه حل عملى براى تمامى مراكز تصميم گير و تصميم ساز بومى، منطقه اى، ملى و فراملى است.
برنامه عمل و راهكار اجرايى تشكل هاى غيردولتى با نگاه جهانى و بوم نگرى، سيماى دموكراتيك به فرآيند جهانى شدن مى دهند. توسعه پايدار فرآيند و تحولى است كه ابتدا در انديشه انسان ها رخ مى دهد و سپس تعيين مسير براى رسيدن به يك هدف مشترك اما با مسئوليت متفاوت است.
هر گروه انسانى داوطلب با درك درست و شناخت همه جانبه از مجموع شرايط زيستى، فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى فعاليت محورى خود را تعيين مى كند آنگاه در پى راهكارهاى اجرايى بومى و ملى توسعه پايدار است. فراموش نكنيم كه ما در زيست كره عضوهم بسته خانواده بزرگ جهانى هستيم و احساس ژنتيكى به زمين و هستى با حفظ تفاوت هاى فرهنگى دستور و راهنماى عمل ما است.
الگوى توسعه پايدار هر جامعه از نگاه به درون و توجه به بافت بومى، فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سياسى و آئينى شكل گرفته و پايه گذارى مى شود. نسخه اى از پيش تعيين شده ندارد. اما بايد در كنش متقابل چهار بعد خود يعنى اقتصاد، اجتماع، فرهنگ، طبيعت و زيست محيط باشد. ما در هزاره سوم به سوى توسعه همه جانبه اى پيش مى رويم كه در آن علم و دانش هنر و طبيعت، فرهنگ به مثابه يك مجموعه به هم پيوسته و مكمل و جدا نشدنى در هم تنيده و عجين شده اند.
تنها تكيه و توجه به يك وجه موجب عدم تعادل و ناموزونى چرخه زيست، حيات فرهنگى و ناپايدارى هاى سازه هاى زندگى مى شود. توسعه پايدار با برابرى فرصت ها و امكانات براى همه، عدالت اجتماعى و دموكراسى (فرآيند مشاركتى عقلانى و پايدار در تصميم گيرى و تصميم سازى) ارتباطى ژرف دارد. كمبودهاى اخلاقى و كم رنگ شدن فضيلت هاى انسانى در درازمدت جدى تر از كمبودهاى بودجه و منابع مالى است.
برپايه برخى داده هاى نسبى، ملى و فراملى در شرايط كنونى ظرفيت جديد و فرصت تاريخى پيش آمده است. اكثريت مردم جهان در فرآيند تجربه و خطا مزه و طعم تلخ و نابسامانى هاى نهاد قدرت، سياست و بازار را با گوشت و پوست خود لمس كرده اند. بى اعتمادى مردم روزبه روز افزون مى يابد و سرگردان در پى چاره و راهكار هستند. جامعه مدنى و NGO ها از اين فرصت تاريخى بايستى در جهت سامان دهى ظرفيت هاى مردمى كه فراموش شده اند استفاده بهينه و مطلوب داشته باشند. در واقع نقش NGO ها و جامعه مدنى فرهنگ سازى است. چرا كه در حال حاضر جامعه ايرانى از فقر فرهنگى رنج مى برد. سازمان هاى داوطلبانه مردمى، مشاركتى، غيرانتفاعى و غيردولتى به گونه اى بايستى برنامه عمل معين و مشخص داشته باشند و طورى سازماندهى و روش مند شده باشند كه هر عضو جامعه كه داوطلبانه وارد سيستم انديشه اى، سازمانى، رفتارى NGO ها مى شود، حداقل خروجى اش سامان يافتگى، تقويت حس مشاركت، احساس تعلق به هستى زيباآفرين، تفكر و رفتار دموكراتيك باشد.

چرا كه ادبيات، اخلاق و فلسفه NGO ادبيات نوين، خلاق، صلح آميز، مدارا و رهايى بخش است. اهداف و برنامه عمل NGO ها عارى از مفاهيم گنگ، كلى، شيوه هاى فردگرايانه خودمحورى، غيردموكراتيك، بسته سودگرايانه و محافظه كارانه است. رفتار و منش فردى و سازمانى يك عضو NGO در همه فضاى عمومى و خصوصى جوامع متنوع ايرانى بايستى خلاق، نوانديش، شاخص، متمايز، حامل انرژى مثبت و با بار معنوى فزاينده و جذاب، داراى اخلاق روان، ساده و نوين باشد.
مسئوليت و رسالت تاريخى فرهنگ ما سامان بخشى و ترويج پايدارى حيات انسانى است. فلسفه و تفكر NGO پيش گيرنده و آينده نگر است و به انتظار بروز رويدادها و مسائل نمى نشيند كه تا به حل آن بپردازد، چرا كه معتقد است دست به عمل زدن به هنگام اضطرار هنر نيست. اين گونه استدلال هاى كوته بينانه فقط راه تسليم يا سازگار شدن را با رويداد باز نگه مى دارد.
• ترويج مفهوم شهروند ما خود را به دست حوادث نمى سپاريم. دچار روزمرگى و مهجور ماندگى نمى شويم. بلكه مهار آ ينده را به دست مى گيريم چرا كه پيش نگرى شالوده عمل موثر است. پيش بينى آينده به معناى پيكار با بى دردى و بى تفاوتى، بيدار كردن وجدان مردم و گشودن چشم هايشان به خطرات آينده و در صورت لزوم، اصلاح و تنظيم دوباره تصميم هاى امروز است.
نقش سازمان هاى داوطلبانه غيردولتى ايران بايد تقويت ظهور جامعه مدنى باشد و اين نخستين گامى است كه به جهانى شدن سيماى دموكراتيك مى بخشد. ماموريت تاريخى و فرهنگى ما شركت در مجامع عمومى، ترويج مفهوم شهروند جهان شهر براى تشويق به نوسازى جهانى است. NGO ها نقش آفرينان كوچك و مشاغل بزرگ هستند، چرا كه درصدد كسب قدرت، ثروت، مقام، موفقيت و يا فتح انتخاب اعم از ارگان هاى محلى، ملى و فراملى نيستند.
ما همچون احزاب سياسى شكل نگرفته ايم، هر چند فعاليت هاى ما عمومى است. ما حتى نمى توانيم خود را نمايندگان جامعه مدنى معرفى كنيم، زيرا جامعه مدنى چنين وظيفه اى را بر عهده ما نگذاشته است. پس خواسته و وظايف ما چيست؟
آموزش، فرهنگ سازى، انتقال پيام، پيشنهاد و راهكار نو، قانع ساختن و تقويت گروه هاى جامعه مدنى به ويژه آنهايى كه در فرآيند تصميم گيرى و تصميم سازى جامعه فعال هستند. ما در مقايسه با ساير نهادهاى جامعه مدنى نظير اتحاديه هاى كارگرى و مزدبگيران و انجمن هاى پيشه ورى و صنفى يا سازمان هاى دولتى و بازار، نقش آفرينانى كوچك هستيم. وليكن ما در عين حال نقش آفرينان بزرگى هستيم و اين پديده تازه اى در جهان معاصر است. زيرا ماموريت و رسالت تاريخى ما به جامعه، اقتصاد بومى، ملى يا دولت خاصى محدود نشده است.

وظيفه ما ايجاد پلى پايدار ميان بوم زاد و جهان است. به بيان ديگر پرداختن به آنچه به جهانى شدن چهره انسانى مى بخشد. اما درون زاد ما همواره رو به سياره زمين است چرا كه ما ديده بان نسل كنونى و آتى بشرى هستيم. مشروعيت ما از كجا ناشى مى شود؟ از كيفيت ارزش ها، اصول و آرمان و اهدافى كه از آن دفاع مى كنيم. در اولويت بودن و اهميت مسائلى كه مطرح مى سازيم، در خلاقيت پيشنهاد و راهكارهايى كه ارائه مى دهيم. تنها منبع مشروعيت ما توانايى، دانايى، خرد جمعى، مشاركت دموكراتيك پايدار و تدوين برنامه اى است كه عزم عمل آن را داريم. فعاليت هاى داوطلبانه NGO ها كه سرمايه اجتماعى و سرمايه آينده جامعه انسانى هستند، به هر شكلى كه باشند از سه نظر با كار دستمزدى يا كار تفريحى تفاوت دارند.
اول اينكه هدف NGO كسب سود مالى نيست.
دوم اينكه آزادانه و بدون اجبار انجام مى شود
سوم اينكه به سود جامعه است. آنچه NGO ها بر جاى مى گذارند، نوعى اثر انسانى، شيوه اجتماعى نوين و سامان بخش است كه هيچ برنامه دولتى هر چقدر هم خيرخواهانه باشد و به خوبى اجرا شود نمى تواند جاى آن را بگيرد.
NGO ها نوش داروى همه جوامع بومى، محلى، منطقه اى، ملى و فراملى هستند. ما آموخته ايم كه مشكلات امروز جهان پيچيده تر از آن است كه يك بخش به تنهايى از عهده آن برآيد اين بدان معناست كه الگوى مناسب براى قرن بيستم و يكم مديريت مشاركتى دموكراتيك پايدار بدون قيد و شرط هاى سياسى و اجتماعى تمامى نهادهاى مدنى، سازمان هاى دولتى، بخش خصوصى و تشكل هاى بومى (NGO+PO+CBO+GO) در سطح ملى و منطقه اى و فراملى هستند، بلكه رابطه پايدار در سطح، ملى، فراملى است. جامعه مدنى و NGOها نه تنها ركن اصلى توسعه پايدار هستند بلكه نقش رابط پايدار بين شهروندان و نهادهاى دولت و بازار را نيز ايفا مى كنند و به طور موثر و كارآمد در برخورد با مشكلات، مشاركت داوطلبانه دارند.
داوطلبانه و بدون قيد شرط نقش مهمى در دستيابى مشاركت مدنى دارند. فعاليت داوطلبانه NGO ها مى تواند تمامى نهادهاى دولتى و بازار را به سوى كارهاى مشاركتى سوق دهد و به عنوان يك روان كننده اجتماعى پايدار راه ها را براى همكارى و مشاركت نتيجه بخش هموار كند. تشكيل كميسيون ملى توسعه پايدار دستور كار ،۲۱ تشكل هاى غيردولتى ايران و كميته بين المللى ثبت ميراث هاى طبيعى ايران در ميراث هاى بشرى (يونسكو) يك ضرورت تاريخى عاجل است.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837