بيگلربيگى فارس به همراه كلبعلى خان كوسه احمدلو فرزند باباعلى بيگ كوسه احمدلو با ۵۰۰۰ پياده و ۱۵۰۰ سوار از سپاهيان پادگان فارس به عمان و مسقط حمله نمودند و پس از يك جنگ سخت دريايى كشتى هاى تازيان را به گلوله بستند و به گلوله توپ سوراخ و غرق نموده و سپس از خشكى پياده شده، به مسقط وارد شدند كلبعلى خان در راه خود «دژلوا» را گرفته سلطان بن مرشد امام مسقط چون كار را سخت ديد به دژ سحار پناهنده گرديد، نيروهاى ايرانى به دژ سحار حمله كردند و پس از يك جنگ تن به تن امام مسقط از روى ناچارى براى نبرد با ايرانيان از دژ بيرون تاخت و درگير و دار جنگ با تير تفنگ سربازان ايرانى كشته شد، چون امام مسقط كشته شد تازيان از هر سو پا به فرار نهاده و احمدبن سعيد، كلانتر دژ سحار، دژ را به سردار ايرانى تسليم نمود و آنگاه به فرمان نادرشاه، سيف بن سلطان فرزند سلطان بن مرشد را به فرماندارى مسقط و عمان برگماشته و سرداران ايرانى به فارس برگشتند.»(۱۷) به طور كلى در زمان نادرشاه افشار جزاير خليج فارس از جمله بحرين، هرمز و قشم تحت تسلط ايران باقى ماند، نادرشاه همچنين در فكر ايجاد نيروى دريايى براى ايران بود كه به علت مرگ او اين آرزوى وى عملى نشد. «وادالا» كنسول فرانسه در بوشهر در مورد خريد كشتى به وسيله نادرشاه در كتاب خود چنين مى نويسد: «نادرشاه مى خواست نام وى روى درياى خزر باشد و از جان التون انگليسى انجام اين كار را خواست ولى او موفق به انجام آن نشد زيرا وى در سال ۱۷۵۱ در يك بلوا و شورش جان خود را از دست داد، نادرشاه پس از آن به فكر خليج فارس افتاد، هم او است كه بوشهر را به سبب نزديك بودن به شيراز به عنوان يك پايگاه دريايى انتخاب نمود و ۳۰ ناو جنگى كه در اروپا و هندوستان ساخته شده بودند در اختيار داشت، كه ملوانان آنها هندى و پرتغالى بودند. نادرشاه همچنين مى خواست يك كارخانه كشتى سازى داير كند، چوب و كارگر از مازندران آورد، اما آنها نتوانستند و بدين ترتيب روياى دريانوردى نادرشاه خيلى زود ناپديد گشت.»(۱۸) پس از كشته شدن نادرشاه و به وجود آمدن آشفتگى در ايران و قدرت گرفتن حكام محلى، هلندى ها مجدداً در سال ۱۱۶۷ هجرى (۱۷۵۲ ميلادى) خارك را براى مقاصد تجارى خود مناسب ديده و پس از مذاكره با حاكم محلى بندر ريگ (اميرنصير) با دو كشتى و ۵۰ نفر سرباز جزيره خارك را تصرف نموده و قلعه اى در آنجا ساختند كه اين آخرين فعاليت هلندى ها در ايران بود.»(۱۹) * نتيجه گيرى بررسى پيشينه تاريخى كشمكش هاى منطقه خليج فارس از گاه باستان تا پايان دوره پادشاهى نادرشاه افشار (۱۱۶-۱۱۴۸) بيانگر هويت تاريخى اين منطقه و اقوامى است كه در پيرامون اين درياى بزرگ زيسته و از آن بهره گرفته و آثار تمدن و مدنيت و ميراثى مشترك را پى ريخته اند، نگاهى به اين حوادث نشان مى دهد كه ايرانيان همواره در كشاكش اين حوادث حقانيت خود را در برخوردارى از اين نعمت طبيعى با توجه به وسعت قلمرو خود و موقعيت سرزمينى كه دارند با دفاع از تماميت ارضى، فرهنگى و تاريخى خويش به ثبوت رسانده اند، بديهى است براى نتيجه گيرى بهتر، مى بايد چالش هاى بوجود آمده از پايان دوره نادرشاه تا زمان ما نيز در مقاله اى جداگانه مورد بررسى قرار گيرد كه در پايان مسلماً به اين نتيجه خواهيم رسيد كه موقعيت ممتاز ايران در طول اين مدت كه تا زمان ما همچنان ادامه داشته است اين امر را ايجاب مى كند كه اقوام ساكن اين منطقه بدون چالش با بزرگترين قدرت منطقه اى يعنى ايران و بدون پافشارى بر روى تعصبات نژادى بر آنچه در طول تاريخ باتوجه به لياقت و كاردانى خود بدست آورده اند، قانع باشند و بدانند كه اين امر، طبيعى است كه ايران باتوجه به سيادت تاريخى خود در منطقه و موقعيت جغرافيايى و طول سواحل خود در خليج فارس مى بايد حرف اول را بزند و تنها راه پيشرفت همه كشورهاى منطقه، همكارى با ايران و لزوم فعاليت هاى مشترك همه جانبه، باتوجه به ميراث فرهنگى مشترك در جهت توسعه سياسى، اقتصادى و اجتماعى بدون دخالت بيگانگان است.
|