جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  31/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > مقالات عمومي

تاريخ حاكميت ايرانيان بر خليج فارس ۲
گروه: مقالات عمومي
نویسنده: محمد بهمنى قاجار

«پس از قدرت گرفتن شاه اسماعيل صفوى و يكپارچگى و قدرت گرفتن ايران و تشكيل شاهنشاهى صفوى در سال ۹۱۳ هجرى قمرى، آلبوكرك، به دنبال هجوم پرتغالى ها به اقيانوس هند، به منطقه خليج فارس وارد گرديد و پرتغالى ها پس از گرفتن عمان به هرمز آمدند.»

شاه اسماعيل به علت گرفتارى هاى زيادى كه در جنگ هاى شمالى ايران داشت نتوانست به خليج فارس توجهى جدى كند. از اين رو آلبوكرك در خليج فارس قدرت گرفت و بحرين را نيز به تصرف درآورد، سيادت پرتغالى ها در خليج فارس ۱۱۷ سال طول كشيد.

«در سال ۱۰۱۱ هجرى برابر با نخستين روزهاى سال ۱۶۰۲ ميلادى خبرهايى از جنوب ايران به شاه عباس (۱۰۳۸-۹۹۶) مى رسيد، در اين سال پس از مرگ فرخ شاه والى هرمز و باجگذار پرتغالى ها، ركن الدين مسعود حاكم بحرين كه تحت فرماندهى والى هرمز بود، ضمن بهره بردارى از موقعيت اعلام استقلال كرد و چون از حمله پرتغالى ها بيمناك بود، خود را زير چتر حمايت الله وردى خان حاكم فارس قرار داد و منتظر كمك نظامى او شد. شاه عباس، هرمز و متعلقات آن را جزئى از ايران مى دانست. الله وردى خان با استفاده از موقعيت به متصرفات پرتغالى ها در خليج فارس حمله كرد. او نيرويى به فرماندهى خواجه معين الدين فالى مركب از تفنگداران فالى به بحرين فرستاد و بحرين مجدداً به مالكيت ايران درآمد.»

شاه عباس پس از تصرف جزيره قشم به كمك انگليسى ها به كمپانى هند شرقى پيشنهاد كرد كه براى از ميان بردن قدرت پرتغال و اخراج آنها از خليج فارس قراردادى با ايران منعقد نمايد تا با كمك يكديگر به سيادت پرتغالى ها خاتمه دهند، اين مذاكرات يك سال طول كشيد و بالاخره انگليسى ها حاضر به همكارى با ايران عليه پرتغال شدند، پس از عقد قرارداد بين ايران و كمپانى انگليسى هند شرقى، قواى ايران به فرماندهى امام قلى خان حاكم فارس و كشتى هاى انگليسى تحت فرماندهى «ودال» خود را براى حمله از راه زمين و دريا آماده كردند و پرتغالى ها پس از شكست در بندرعباس و از دست دادن بحرين، قشم و هرمز در مسقط مستقر شدند.»(۱۴)

«هنگامى كه افغان ها در ايران مشغول تهاجم بودند، اعراب نيز از موقعيت استفاده كرده و به جزاير بحرين حمله كردند، نادرشاه پس از تاجگذارى و هنگامى كه محمدتقى خان شيرازى به استاندارى فارس مأمور مى شد، به وى دستور داد كه با نيروى خود به بحرين رفته و همگى جزاير آن را كه در دست شيخ جبار هوله بود بازپس بگيرد، در ماه رجب ۱۱۴۹ هنگامى كه نادرشاه به سوى قندهار رهسپار بود، بيگلربيگى فارس به بحرين حمله نموده و جبار هوله جزاير بحرين را بدون نبرد به نيروهاى ايرانى تسليم كرد، پس از آن بيگلربيگى فارس متوجه تسخير مسقط شده و به طرف آنجا حركت نمود كه نيروهاى امام مسقط تسليم او شده و مسقط دوباره باجگذار ايران شد.»(۱۵)

«نادرشاه روز هشتم صفر سال ۱۱۵۲ بعد از ۸۵ روز اقامت در دهلى به سوى ايران حركت كرد.»(۱۶) «در هنگام بازگشت نادرشاه از هندوستان به ايران در سال ،۱۱۵۲ اعراب مسقط و عمان براى جبران شكست سال ۱۱۴۹ به كشتى هاى ايران كه در آب هاى بندرعباس لنگر انداخته بودند، حمله ور شده آنها را غرق كردند و از پرداخت خراج خوددارى نمودند، اين امر موجب آن شد كه نادرشاه به «نظام الملك» فرمانرواى دكن فرمان داد كه ۲۰ فروند كشتى ساخته به ايران گسيل دارند، كشتى ها در بهار سال ۱۱۵۴ آماده شده و از بندر «سوارت» به بندرعباس رسيدند.

بيگلربيگى فارس به همراه كلبعلى خان كوسه احمدلو فرزند باباعلى بيگ كوسه احمدلو با ۵۰۰۰ پياده و ۱۵۰۰ سوار از سپاهيان پادگان فارس به عمان و مسقط حمله نمودند و پس از يك جنگ سخت دريايى كشتى هاى تازيان را به گلوله بستند و به گلوله توپ سوراخ و غرق نموده و سپس از خشكى پياده شده، به مسقط وارد شدند كلبعلى خان در راه خود «دژلوا» را گرفته سلطان بن مرشد امام مسقط چون كار را سخت ديد به دژ سحار پناهنده گرديد، نيروهاى ايرانى به دژ سحار حمله كردند و پس از يك جنگ تن به تن امام مسقط از روى ناچارى براى نبرد با ايرانيان از دژ بيرون تاخت و درگير و دار جنگ با تير تفنگ سربازان ايرانى كشته شد، چون امام مسقط كشته شد تازيان از هر سو پا به فرار نهاده و احمدبن سعيد، كلانتر دژ سحار، دژ را به سردار ايرانى تسليم نمود و آنگاه به فرمان نادرشاه، سيف بن سلطان فرزند سلطان بن مرشد را به فرماندارى مسقط و عمان برگماشته و سرداران ايرانى به فارس برگشتند.»(۱۷)

به طور كلى در زمان نادرشاه افشار جزاير خليج فارس از جمله بحرين، هرمز و قشم تحت تسلط ايران باقى ماند، نادرشاه همچنين در فكر ايجاد نيروى دريايى براى ايران بود كه به علت مرگ او اين آرزوى وى عملى نشد. «وادالا» كنسول فرانسه در بوشهر در مورد خريد كشتى به وسيله نادرشاه در كتاب خود چنين مى نويسد: «نادرشاه مى خواست نام وى روى درياى خزر باشد و از جان التون انگليسى انجام اين كار را خواست ولى او موفق به انجام آن نشد زيرا وى در سال ۱۷۵۱ در يك بلوا و شورش جان خود را از دست داد، نادرشاه پس از آن به فكر خليج فارس افتاد، هم او است كه بوشهر را به سبب نزديك بودن به شيراز به عنوان يك پايگاه دريايى انتخاب نمود و ۳۰ ناو جنگى كه در اروپا و هندوستان ساخته شده بودند در اختيار داشت، كه ملوانان آنها هندى و پرتغالى بودند.

نادرشاه همچنين مى خواست يك كارخانه كشتى سازى داير كند، چوب و كارگر از مازندران آورد، اما آنها نتوانستند و بدين ترتيب روياى دريانوردى نادرشاه خيلى زود ناپديد گشت.»(۱۸) پس از كشته شدن نادرشاه و به وجود آمدن آشفتگى در ايران و قدرت گرفتن حكام محلى، هلندى ها مجدداً در سال ۱۱۶۷ هجرى (۱۷۵۲ ميلادى) خارك را براى مقاصد تجارى خود مناسب ديده و پس از مذاكره با حاكم محلى بندر ريگ (اميرنصير) با دو كشتى و ۵۰ نفر سرباز جزيره خارك را تصرف نموده و قلعه اى در آنجا ساختند كه اين آخرين فعاليت هلندى ها در ايران بود.»(۱۹)

* نتيجه گيرى

بررسى پيشينه تاريخى كشمكش هاى منطقه خليج فارس از گاه باستان تا پايان دوره پادشاهى نادرشاه افشار (۱۱۶-۱۱۴۸) بيانگر هويت تاريخى اين منطقه و اقوامى است كه در پيرامون اين درياى بزرگ زيسته و از آن بهره گرفته و آثار تمدن و مدنيت و ميراثى مشترك را پى ريخته اند، نگاهى به اين حوادث نشان مى دهد كه ايرانيان همواره در كشاكش اين حوادث حقانيت خود را در برخوردارى از اين نعمت طبيعى با توجه به وسعت قلمرو خود و موقعيت سرزمينى كه دارند با دفاع از تماميت ارضى، فرهنگى و تاريخى خويش به ثبوت رسانده اند، بديهى است براى نتيجه گيرى بهتر، مى بايد چالش هاى بوجود آمده از پايان دوره نادرشاه تا زمان ما نيز در مقاله اى جداگانه مورد بررسى قرار گيرد كه در پايان مسلماً به اين نتيجه خواهيم رسيد كه موقعيت ممتاز ايران در طول اين مدت كه تا زمان ما همچنان ادامه داشته است اين امر را ايجاب مى كند كه اقوام ساكن اين منطقه بدون چالش با بزرگترين قدرت منطقه اى يعنى ايران و بدون پافشارى بر روى تعصبات نژادى بر آنچه در طول تاريخ باتوجه به لياقت و كاردانى خود بدست آورده اند، قانع باشند و بدانند كه اين امر، طبيعى است كه ايران باتوجه به سيادت تاريخى خود در منطقه و موقعيت جغرافيايى و طول سواحل خود در خليج فارس مى بايد حرف اول را بزند و تنها راه پيشرفت همه كشورهاى منطقه، همكارى با ايران و لزوم فعاليت هاى مشترك همه جانبه، باتوجه به ميراث فرهنگى مشترك در جهت توسعه سياسى، اقتصادى و اجتماعى بدون دخالت بيگانگان است.

فهرست منابع و مأخذ :


۱- احمد افتدارى، خليج فارس، تهران، ابن سينا فروردين ماه ۱۳۴۵ صفحه ۱۹۴
۲- دبيرخانه همايش خليج فارس مجموعه مقالات سومين همايش علمى خليج فارس، چاپ اول ارديبهشت ماه ،۸۶ مقاله (تاريخ خليج فارس در عهد باستان) محمود جعفرى دهقى ص ۲۵
۳- وادالا، خليج فارس، ترجمه شفيع جوادى، تهران، مؤسسه جغرافيايى سحاب ۱۳۵۵ صفحه ۱۰
۴- احمد افتدارى، پيشين صفحه ۵۸ و ۵۹
۵- خان ملك ساسانى، دست پنهان سياست انگليس در ايران- تهران، انتشارات هدايت چاپ دوم ۱۳۵۲ (صفحه ۵۰)

قسمت قبل   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837