جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  06/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > روانشناسي عمومي

كودكان ما فضول نيستند كنجكاوند
گروه: روانشناسي عمومي
نویسنده: سهيلا وكيلى

هنوز هم از خاطرات دوران كودكى شعر و داستان هاى اوستابابا و قصه هاى آقاى حكايتى در ذهنمان هست و لحظه هايى كه خانم رضايى مجرى برنامه براى سلام و احوالپرسى پشت همان شيشه تلويزيون احوال زهره و فاطمه را جويا مى شد و چه شيرين رويايى بود لحظه اى كه تو فكر مى كردى پشت اين جعبه كوچك با آن شيشه ضخيم حتماً راهى براى رفتن پيش همان اوستابابا هم هست و ساكت و مودب برنامه را دنبال مى كردى.

حال سال ها از دنياى كودكانه من و شما با داستان هاى اوستابابا و آقاى حكايتى گذشته و همان طور كه اوستابابا و دو عروسك كوچكش فراموش شده اند دنياى عروسك هاى سابق هم فراموش شده و با عروسك هاى جديدتر و برنامه هاى متنوع تر نزد كودكان هستيم كه هر چند، هر از گاهى كه نه! شايد هم بيشتر باز هم اين تنوع جواب خواسته هاى كودكان امروزى نيست و شايد هم بهتر باشد بگوييم با پيشرفت لحظه به لحظه دنياى باورهاى كودكان ما هم كم رنگتر شده است و حال اين جعبه جادويى با كودكان امروزى چگونه همگام خواهد بود و كارتون ها و عروسك هاى امروزى با چه هدف و دانشى دنياى كودكان و آينده آنان را به تصوير خواهد كشيد و همگام با خانواده ها، خانواده چه نقشى در پذيرش باورهاى كودكان خود خواهند داشت؟

طبق نظريه جورج هل برنيت كودكان از سن ۳ تا ۶ سالگى روزنامه وار تمامى نقش هاى اطراف را تقليد خواهند كرد و آنها را ضبط مى كنند بالاخص اين كه كودكان ما در اين سنين مقلد نقش هاى پدر و مادر خود خواهند بود و به قولى در اين مقطع سنى شخصيت سازى خواهند كرد و از سن ۷ سالگى به بعد، با نقشه و معنا و مفهوم هر كدام از نقش ها كه آشنا شد، شروع به انتخاب نقش خود مى كند.

دكتر قرائى مقدم در اين زمينه معتقد است با توجه به اين نظريه و تئورى نقش در كودكان بهتر است كه ما به كودكان خود اين اجازه را بدهيم تا دوران كودكى فرزندانمان با زبان كودكى خودشان طى گردد و اصرارى براى فهم نقش هاى مثبت و طرد نقش هاى منفى نداشته باشيم چرا كه در دوران كودكى دوران القاى رفتار بزرگترها نيست به كودك نيز اجازه تجربه بدهيم. ديد كودكان ما نسبت به عروسك ها و مسائل اطرافشان هميشه كنجكاوانه است از اين رو است كه بايد به كودكان امروزى گفت كه كودكان امروزى فضول نيستند بلكه كنجكاو هستند و علاوه بر اين كه عروسك و بازى هاى عروسكى و نمايشى هميشه براى كودكان حكم بازى فكرى را خواهد داشت و منجر به به كارگيرى هوش كلامى فرزندان ما خواهد شد.

سارا رستاپور مجرى يكى از برنامه هاى عروسكى و برنامه موفق چرا در اين رابطه مى گويد: نگذاريم كه بچه ها فكر كنند پشت تلويزيون كسى نيست. ما در سال يك ماه را در بيرون از استوديو برنامه اجرا مى كنيم و زمانى كه بيرون هم هستيم ارتباطات قويتر هست بعضى وقت ها بچه هايى كه نزد من و يا (چرا) مى آيند اول به ما دست مى زنند و ما را لمس مى كنند كه مطمئن شوند ما زمينى هستيم بعد كه ما را باور كردند با ما ارتباط برقرار مى كنند و لاك دفاعى خود را مى شكنند.

لبخند مى زنند و يا ما را مى بوسند ابراز احساسات مى كنند و براى همين هم هست من و چرا هميشه سعى مى كنيم اول نرمش و آرامش را در برقرارى ارتباط داشته باشيم. بايد اول به بچه ها اجازه داد، حتى پرسش و يا حتى هم پرخاش. سارا رستاپور در پاسخ به اين كه چرا بچه ها عروسك چرا و عوامل برنامه را بيشتر از ساير برنامه هاى عروسكى ديگر پذيرفته اند مى گويد: دنياى صداپيشه چرا نيز كودكانه است زمانى كه با آزاده معيرى صحبت مى كنى آزاده هنوز قالب كودكانه پسربچه سوم دبستان كه قرار است مامور آب باشد را حفظ كرده و اين روح كودكى در جسم عروسك چرا نيز دميده شده و حال اين چرا كه فقط عروسك نيست و مثل خود بچه ها دنياى بچگى را دارد و اشتباه مى كند و با هر اشتباهى كه مى كند معذرت خواهى هم دارد صرفاً چرا عروسكى دانا نيست مثل خود بچه ها زندگى مى كند و زمان هم اجازه رشد و تجربه را به چرا داده است و پا به پاى همسالان خود درس مى خواند و تنبلى هم دارد و اينها هست تا تفاوتى بين چرا و بچه ها نباشد هر چند كار عروسك گردان چرا و صداپيشه چرا هم بى تاثير نيست.

بعضى از عروسك ها هستند كه يا عروسك روح كودكى را ندارد و يا مجرى عروسك اما عروسك «چرا» موفق بوده چرا كه روح بچگى خودش را حفظ كرده است. خاله سارا به دوران كودكى خودش اشاره مى كند و مى گويد: من خودم به شخصه هميشه زمانى كه كودك بودم از دنياى كودكى خودم فاصله داشتم. دنياى كودكى من شايد از بزرگسالى شروع شده باشد يعنى خودم اين طور احساس مى كنم حتى خيلى از دوستان و يا همكاران هميشه متذكر مى شوند.

سارا خواهش مى كنم ساكت باش يا شيطنت نكن! چرا كه زمانى كه بچه بودم هميشه خاطرم هست در نقاشى هاى خودم عكس پسر شجاع بود و خودم را در غالب آن مى گنجاندم يا خرس مهربان و يا كاراكترهاى مثبتى كه در كارتون ها مى ديدم و خوشحالم كه هنوز دنياى بچگى خودم را دارم و از آن فاصله نگرفته ام و اين شايد يكى از رموز موفقيت خودم در برقرارى ارتباط راحت با كودكان بوده است. و براى همين هم هست كه با اين نحوه از باورپذيرى بچه ها آشنا هستم چرا كه خودم همه باورهاى بچه ها را باور دارم. رستاپور در ارتباط با برخورد كودكان با عروسك چرا مى گويد: خيلى جالب است زمانى كه بچه ها پيش چرا مى آيند دنبال دستشويى چرا و حمام و لوازم شخصى چرا هستند و مى گويند: مى شه خونه چرا را به ما نشان بدهيد؟

اينها همگى باور بچه ها را نشان مى دهد و اگر قرار باشد با اين باور بجنگيم يا خودمان هم ديوار دفاعى درست كنيم و بگوييم كه اين باورها دروغ است شايد زمانى كه بزرگتر شدند برايشان خيلى چيزها رنگ دروغ پيدا كند و اعتماد را از دست بدهند.

رستاپور در ارتباط با نقش خانواده در باورپذيرى كودكان بر اين اعتقاد است كه در حال حاضر به خاطر برنامه هاى روزمره زندگى هم كه شده خواه ناخواه درگير اين مسئله هستيم پدر و مادر خسته هستند و بچه هم نياز به همبازى دارد حال اين مادر در جواب به نياز كودك، آنها را به دنياى رايانه سوق مى دهد و يا با پول آنها را سرگرم مى كند و به سمت ديگرى مى كشانيم اين قدرت تخيل و باورپذيرى را با اين كار از بچه ها مى گيريم و براى همين هم هست كه بچه ها با تخيلى ترين كارتن ها باز هم راضى نمى شوند.

دوران ما تام و جرى و ماجراهاى سگ و گربه ديگر آخر كارتون بودند اما الان... زمان ما آقاى هدايتى بود و ما راحت تمامى حكايت ها و نقش ها را قبول كرده بوديم ولى الان بچه امروز اين نقش ها را مسخره مى كند.

واقعاً دنياى بچگى ما خيلى قشنگ تر از الان بود و الان باورپذيرى سست شده، بچه ها مى آيند استوديو اما شده يكى از بچه ها مى پرسد و ديگرى در پاسخ مى گويد كه الان پشت اين عروسك يكى ديگر است. اين حرف يعنى اين كه بچه امروز نقش ها را راحت قبول نمى كند و در حال حاضر همه برنامه ها خشن شده اند و بكش، بكش و نسلى كه ما پيش رو داريم به يكدفعه تغيير كرده قطعاً فقط خانواده نيست بايد خانواده و رسانه دست به دست هم بدهيم تا اين حس و قدرت تخيل تحليل نرود.

رستاپور در جواب به اين كه چگونه مى توان بچه ها را با اين باورها آشتى داد معتقد است موسيقى مى تواند ارتباط عميقى با بچه ها ايجاد كند چرا كه بچه ها با موسيقى رشد مى كنند و آن را باور دارند. رستاپور در يكى از خاطراتش در اجراى برنامه با بچه ها مى گويد بعضى وقت ها كه بچه ها بيرون از استوديو مرا مى بينند مى گويند خاله سارا ما مى توانيم شيشه تلويزيون را بشكنيم و پيش شما بياييم و يا بعضاً بچه ها بر اين باورند كه من آنها را در منزل مى بينم و اين نوع باور كودكان كه نه خنده دار نيست بلكه اميدواركننده هم هست و والدين بايد با اين باور همذات پندارى كنند و اين از همان نكاتى است كه والدين بايد در رابطه با همين (موضوع) قطعاً مواظب عكس العمل هايشان نيز باشند.

او در رابطه با دايره صحبت با كودكان و شيوه برقرارى ارتباط با كودكان مى گويد كه در حرفه كودك دست كاملاً بسته است چرا كه دايره لغات براى كودكان محدود است و درك بچه ها محدود است البته منظور از محدوديت اين نيست كه كودكان باهوش نيستند، نه! اتفاقاً كودكان بسيار هم باهوش هستند و كاملاً تيزبين. چرا كه هنوز ذهنيات فرزندان ما درگير مسائل روزمره نيست و اين دنيا كاملاً ظريف و تميز است و قطعاً آمادگى بيشترى هم براى جذب دارد ليكن دايره صحبت در رابطه با برنامه كودك بسته است.

شايد دامنه صحبت و تحليل گسترده باشد ليكن خيلى از مسائل را نمى توان عنوان كرد منجمله صداقت! شايد بتوان با نوجوانان باب اين صحبت را گشود اما با كودكان نه! به عنوان مثال در اين رابطه نمى توان زياد با پسربچه ها صحبت كرد ناخودآگاه موضوع تكرارى مى شود.

اما دكتر قرايى مقدم در خاتمه با اشاره به برنامه هاى تلويزيونى و شخصيت كودكان و نيز برنامه هاى عروسكى كه براى اين گروه سنى در نظر گرفته شده است چنين مى گويد: «با توجه به اينكه تلويزيون يكى از مهمترين رسانه هاى آموزشى كشور تلقى مى شود و از نظر ما روان شناسان رسوباتى كه هنوز محكم نشده و تجربيات گذشته در مقابل امواج تلويزيون حالت تدافعى ندارند و يكسره خودش را در غالب تلويزيون و فيلم ها و كارتون ها و برنامه هاى عروسكى و قصه هاى كوتاه و بلند قرار مى دهند و بيشترين تاثير را در كودكان دارد و البته كارتون ها و برنامه هاى عروسكى كه جنبه آموزشى نيز براى كودكان دارند مهمترين وجه در نظر كودكان است و بعد از آن كتاب هاى بچه ها كه نوع عكس هاى كاربردى و نوع رنگ ها و نوع داستان ها و...

در دنياى شخصيت سازى و بالا بردن سطح آگاهى و شناخت كودكان چه علمى و چه حسى تاثيرگذار است. دكتر قرايى مقدم در ادامه با يادآورى نظريه سول (لاسول) مبنى بر تاثير پيام با توجه به محتواى پيام بر اين باور است كه اگر از تاثير پيام هاى خود در برابر كودكان بخواهيم نتيجه اى بگيريم نبايد از نحوه ارسال پيام غافل شويم و اين زمانى ميسر است كه كودك ما در دامن حرف ها قرار گرفته باشد و مقاومتى هم نداشته باشد و به عبارتى منفعل از پيام نباشد.

به عنوان مثال از داستان هاى مادربزرگ براى كودكان ياد مى كند و بر اين عقيده است كه داستان هاى مادربزرگ به دليل اينكه هميشه به وقت خواب و زمان استراحت كودك و فارغ از دنياى حاشيه اى براى كودك گفته مى شد اين داستان ها بيشترين نفوذ را در ذهن كودكان داشتند و بر اين باور است كه اگر رسانه ها نيز مى خواهند تائيد پيام هاى خود را دنبال كنند نبايد از لحن و آهنگ كلامى و موسيقى پيام ها غافل شوند چرا كه هر پيامى در هر برنامه و يا كارتون و يا فيلم با توجه به لحن و موسيقى آن به كودك القا مى شود و اين لحن آرام و موسيقى دلنشين براى كودكان همراه با طراوات و جاذبه اى خاص خواهد بود.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837