جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  09/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > مقالات عمومي

داستان پيدايش كاغذ ۲
گروه: مقالات عمومي

كاغذ، توز يا خدنگ


از كاغذ چينى تا كاغذ ايرانى

چينى‌هاى باستان نخست روى پارچه‌ى ابريشم مى‌نوشتند، اما از نزديك 150 سال پيش از ميلاد، آموختند كه مى‌توانند پوست درخت توت را خرد كنند، به صورت خمير درآورند و از آن كاغذ بسازند. آن‌ها به كاغذهاى خود ساقه‌هاى كتان و رشته‌هاى تور ماهى‌گيرى كهنه نيز مى‌افزودند تا محكم‌تر شود. هر چند گياهان در بيش‌تر جاها يافت مى‌شدند، اما چينى‌ها شيوه‌ى ساختن كاغذ را به صورت راز نگه داشته بودند.

اين راز زمانى فاش شد كه عرب‌هاى مسلمان در سال 87 هجري/704 ميلادى، اسيرانى را از چين با خود به سمرقند، از بزرگ‌ترين و شناخته‌شده‌ترين شهرهاى ديرين ايران، آوردند. از جمله‌ى اسيرانى كه صالح‌بن‌زياد از چين با خود به سمرقند آورد، كسانى بودند كه در كار ساختن كاغذ مهارت داشتند. ايرانيان مسلمان شيوه‌ى ساختن كاغذ را از آنان ياد گرفتند و آن را بهبود بخشيدند و به‌زودى سمرقند بزرگ‌ترين مركز خريد و فروش كاغذ در جهان شد.

ايرانيان مسلمان براى ساختن كاغذ از پنبه و كتان و ديگر مواد گياهى نيز بهره گرفتند و گونه‌هايى از كاغذهاى نازك، كلفت، شفاف و بادوام ساختند. كاغذ ايرانى را تا نزديك يك قرن از سمرقند و خراسان به جاى‌جاى سرزمين‌هاى اسلامى مى‌بردند. سرانجام پس از نزديك يك سده، به سال 794 ميلادى، به فرمان فضل‌بن‌يحيى برمكى ، وزير هوشمند ايرانى، نخستين كارخانه‌ى كاغذسازى را در بغداد بر پا كردند.

سپس، جعفربن‌يحيى‌برمكى فرمان داد كه در ديوان‌ها به جاى پوست از كاغذ بهره گيرند. به اين ترتيب، بهره‌گيرى از كاغذ به جاى پاپيروس در جاى‌جاى سرزمين‌هاى اسلامى رونق گرفت و كارخانه‌هاى زيادى در شهرهاى سوريه، فلسطين، مصر، تونس، مراكش و مغرب ساخته شد.

با اين كه، كارخانه‌هاى كاغذسازى در جاى‌جاى سرزمين‌هاى اسلامى ساخته شد، كاغذ ايرانى همچنان بهترين كاغذ به شمار مى‌رفت و بارها در كتاب‌هاى تاريخى از كاغذ سمرقندى و خراسانى سخن گفته شده است. براى نمونه، ابن‌نديم از شش گونه كاغذ، كه در روزگار او رواج داشته، سخن گفته است: "كاغذ خراسانى را از كتان مى‌ساختند و به قولى ساختن آن از زمان بنى‌اميه معمول شد و به قولى در عهد بنى‌عباس. برخى مى‌گويند كه ساختن آن قديمى است و برخى آن را چيزى جديد مى‌دانند. مى‌گويند برخى از هنرمندانى كه از چين به خراسان رفته بودند، آن را بر اساس كاغذ چينى ساختند و اما گونه‌هاى آن عبارت‌اند از سليمانى، طلحى، نوحى، فرعونى، جعفرى و طاهري."

نام‌هايى كه ابن‌نديم بر مى‌شمارد، نام كاغذسازان ماهر يا فرمان‌ورايانى است كه به ساختن كارخانه‌هاى كاغذسازى فرمان دادند كه بيش‌تر آن‌ها ايرانى هستند. كاغذ جعفرى منسوب است به جعفر برمكى، كاغذ طاهرى به طاهر دوم از فرمان‌روايان خراسان(دودمان طاهرى)، كاغذ نوحى به‌ نوح سامانى، از فرمان‌روايان سامانى، كاغذ طلحى به طلحه‌بن طاهر( از طاهريان)، كاغذ سليمانى به سليمان راشد، فرمان‌رواى خراسان در زمان هارون‌الرشيد، كاغذ جعفرى به جعفر برمكى و كاغذ فرعونى، كه با بهترين پاپيروس مصرى رقابت مى‌كرده است و به نظر مى‌رسد به همين دليل به نام فرعونى شناخته شده است، اما سازنده‌ى آن مشخص نيست.

از ديگر كاغذهاى شناخته شده‌ى آن زمان مى‌توان كاغذ جيهانى، مامونى و منصورى را نام برد. كاغذ جيهانى به شهر جيهان در خراسان بزرگ، كاغذ مامونى به مامون عباسى و كاغذ منصورى به ابوالفضل منصور‌بن‌نصربن‌عبدالرحيم از مردمان سمرقند، منسوب است.

شواهدى وجود دارد كه در جاى‌جاى سرزمين‌هاى اسلامى شيوه‌ى كاغذسازى ايرانيان را در پيش مى‌گرفتند. براى نمونه، سمعانى در كتاب الانساب خود درباره‌ى كاغذ منصورى نوشته است: " از كسانى كه به نسبت كاغذى شهرت كرده‌اند، يكى هم ابوالفضل‌منصوربن‌نصربن‌عبدالرحيم كاغذى است از مردم سمرقند كه به سال 423 هجرى در سمرقند وفات يافت. كاغذ منصورى در تمام سرزمين ‌ه اى اسلامى شناخته شده است و شيوه‌ى ساختن آن را تقليد مى‌كنند." با اين همه، شواهدى نيز در دست است كه در ديگر سرزمين‌هاى اسلامى نيز در شيوه‌ى ساختن كاغذ پيشرفت‌هايى رخ داده بود. چنان‌كه ناصر خسرو، كه در سال 438 هجري/1047 ميلادى از شهر طرابلس ديدن كرده بود، درباره‌ى كاغذى كه در آن‌جا ساخته مى‌شده است مى‌گويد كه:" در نكويى و زيبايى مثل كاغذ سمرقند بلكه بهتر از آن است."

ايرانيان در كار بهبود ساختن كاغذ به نوآورى‌هاى جالبى دست پيدا كرده بودند كه به چند مورد اشاره مى‌شود:
1. آهار زدن به كاغذ: ايرانيان كه در كار ساختن كاغذ پوستى(پارشمن) تجربه‌هاى زيادى داشتند كوشيدند آن تجربه‌ها را در ساختن كاغذ جديد نيز به كار گيرند. از اين رو، به كاغذ نشاسته‌ى گندم مى‌زدند كه سطح كاغذ را براى نوشتن با جوهر مناسب‌تر مى‌كرد.

2. بهره‌گيرى از آب‌دنگ: اين دستگاه كوبه‌اى پتك‌مانند بود كه با چرخاب به جنبش در مى‌آمد و از آن براى خرد كردن تكه‌هاى بزرگ چوب بهره مى‌گرفتند. به گفته‌ى ابوريحان بيرونى، در سمرقند از پتك‌هايى استفاده مى‌شد كه با نيروى آب به كار مى‌افتادند.

3.بهره‌گيرى از قالب خيزران. نوارهايى از چوپ خيزران را مانند حصير به هم مى‌بافتند و برگه‌هاى كاغذ خيس را براى آبكشى روى آن مى‌گذاشتند و پس از اين كه آب آن گرفته شد در حالى كه ورقه هنوز مرطوب بود، آن را برمى‌داشتند. اين كار به سازنده‌ى كاغذ امكان مى‌داد به طور پياپى ورقه‌هاى كاغذ را روى همان يك قالب آبكشى كند. پيش از آن، ورقه‌ى كاغذ را روى پارچه‌ى درشت‌بافى پهن مى‌كردند، اما تا زمان خشك شدن ورقه‌ى كاغذ، نمى‌توانستند آن را از روى پارچه بردارند.

4. بهبود كاغذ و بازيافت آن. افزودن موادى مانند بذرك، پنبه و كهنه پاره‌هاى كتان به تركيب كاغذ و هم‌چنين بهره‌گيرى از خرده پاره‌هاى كاغذ و پارچه‌هاى كهنه كه در بهبود كاغذ سودمند بود و شيوه‌اى از بازيافت نيز بود.

5. كاغذ رنگي. در برخى دست‌نوشته‌هاى نويسندگان مسلمان دستورهايى براى ساختن كاغذ به رنگ‌هاى قرمز، سبز، آبى، صورتى، زرد، پيازى و ارغوانى وجود دارد و حتى نوشته شده است كه چگونه مى‌توان كارى كرد كه برگه‌هاى كاغذ كهنه و ديرين به نظر برسند.

كاغذ در اروپا

كاغذسازى از شمال آفريقا به سرزمين‌هاى مسلمان نشين اروپا، يعنى جزيره‌ى سيسيل(صقليه) در ايتاليا و شهرهاى شاطبه و قرطبه در اسپانيا(اندلس) راه يافت و در سال 1276 ميلادى در ايتاليا و اسپانيا به فراوانى به كار مى‌رفت.

نخستين‌بار زايران مسيحى كه از زيارت‌گاهى در اسپانيا بازمى‌گشتند، چند تكه كاغذ ساخت مسلمانان را با خود به مركز اروپا بردند. پيش از آن، اروپايى‌ها از كاغذ پوستى و پاپيروس براى نوشتن بهره مى‌گرفتند. اما كاغذ مسلمانان بر آن دو ماده‌ى نوشتنى برترى داشت. از اين رو، بازرگانى نورنبرگى در سال 1390 ميلادى نخستين كارخانه‌ى كاغذسازى را در آلمان بر پا كرد و در اين كار از كاغذسازان ايتاليايى بهره گرفت كه خود آن‌ها از شاگردان مسلمانان بودند.

نخستين كارخانه‌ى كاغذسازى انگلستان نيز در سال 1490 كار خود را آغاز كرد كه البته چيزى نبود جز يك آسياب آبى از كار افتاده كه براى خرد كردن چوب به كار گرفته شد.

كاغذسازى آرام‌آرام در اروپا گسترش يافت، اما تا سده‌ى نوزدهم ميلادى ، مانند سرزمين‌هاى اسلامى، به صورت دستى انجام مى‌شد. كاغذسازان قالبى بزرگ و پهن داشتند كه شبكه‌اى تورى مانند از سيم‌هاى نازك به هم بافته شده داشت. قالب را در ظرف بزرگى فرو مى‌بردند كه داراى خميرى آبكى از چوب خرد شده‌ى درخت بود. سپس قالب را از ظرف بيرون مى‌آوردند، در حالى كه سطح آن را لايه‌ى نازكى از خمير چوب پوشانده بود. آن‌گاه قالب را چنان به راست و چپ و عقب و جلو تكان مى‌دادند تا لايه‌ى يك‌دست و هموارى از خمير چوب به وجود آيد و آب آن نيز بيرون رود.

برگه‌ى خيس كاغذ را روى پارچه‌ى پشمى مى‌گذاشتند و پارچه‌ى ديگرى را روى آن برگه‌ى كاغذ مى‌گذاشتند و برگه‌ى كاغذ ديگرى را روى آن پارچه دومى مى‌گذاشتند و همين طور برگه‌هاى كاغذى و پشمى را يك‌در ميان روى هم مى‌چيدند. در پايان، بسته‌ى به دست آمده را زير ابزار فشرده كننده مى‌گذاشتند تا آب آن بيرون بيايد. سپس كاغذها را در انبارى آويزان مى‌كردند تا خشك شوند. سرانجام، كاغذها را در حمام ژلاتين فرو مى‌بردند و بار ديگر خشك مى‌كردند تا آب زيادى را به خود نگيرند.

در سال 1798 ميلادى، لوئيس رابرت فرانسوى دستگاه كاغذساز را اختراع كرد كه بسيار ساده بود و قالب كاغذسازى آن چيزى مانند نوار نقاله بود كه آن را با دست مى‌چرخاندند و در نتيجه كاغذسازى را به طور پيوسته انجام مى‌دادند. در سال 1804، هنرى و سيلى فوردرينير نمونه‌ى بهبود يافته‌اى از آن را در انگلستان ساختند. پس از اين، دستگاه‌هاى ديگرى ساخته شد كه در كار آماده‌سازى خمير كاغذ بسيار كارآمد بودند. سرانجام در سال‌هاى پايانى سده‌ى نوزدهم ميلادى، دستگاهى ساخته شد كه همه‌ى مرحله‌هاى آماده‌سازى خمير تا ساختن برگه‌هاى كاغذ را انجام مى‌دهد. نمونه‌هاى امروزى اين دستگاه‌هاى خودكار نزديك 100 متر داراز و 4 متر پهنا دارند و كاغذ را به صورت طاقه‌هاى استوانه‌اى بزرگى مى‌سازند كه ممكن است بيش از 20 تن وزن داشته باشند.

كاغذ و هنر

كاغذ نه تنها در نگارش بلكه در هنر نيز نقش مهمى دارد و برخى هنرها، مانند خوشنويسى و نقاشى، پيوند تنگاتنگى با كاغذ دارند. از اين رو، طى ساليان دراز كوشيده‌اند كاغذهايى با ويژگى‌هاى مناسب براى كار هنرى بسازند. گاهى نيز خود كاغذ يكى از پايه‌هاى اصلى كار هنرى مى‌شود كه نمونه‌ى آن را در كلاژ و به شيوه‌اى چشمگيرتر در هنر كاغذبرى(قطاعى) مى‌بينيم. كاغذبري يكى از شاخه‌هاى هنرى ديرپا، اما فراموش شده است و در آن، هنرمند پس از طراحى روى كاغذ ساده يا رنگين، نقش را با قيچى يا كارد مخصوص(شفره) از ميان كاغذ در مى‌آورد و آن را بر زمينه‌اى به رنگ ديگر مى‌چسباند.

به نظر مى‌رسد خاستگاه اصلى اين هنر در چين باشد. چينيان دريچه‌هاى پنجره‌هاى خود را به جاى شيشه با كاغذ مى‌پوشاندند و آن كاغذها را با رنگ يا كاغذبرى‌هاى رنگين آرايش مى‌كردند. اين هنر در سده‌ى نهم هجرى به ايران وارد شد و به كوشش شيخ عبدالله كاتب، دوست محمد مصور، مير محمد باقر قاطع، دوست مصور، ميرمحمد طاهر مجلد، يارى مذهب هروى، مظفر على تربتى، نذر على قاطع و ميرقاسم مذهب به شكوفايى رسيد. نمونه‌هاى زيبايى از كارهاى آن استادان در موزه‌هاى ايران و تركيه نگهدارى مى‌شود.

هنر كاغذبري از ايران به تركيه(عثمانى) و سپس از آن‌جا به كشورهاى ديگرى مانند سوئيس، فرانسه و لهستان، راه يافت و در آن سرزمين‌ها مورد توجه قرار گرفت و همچنان به آن مى‌پردازند. اين هنر در لهستان چنان گسترشى يافت كه اكنون هنرشناسان لهستانى بسان هنر ملى به آن مى‌نگرند. نزديك نيم سده پيش(1950 ميلادى) نيز كتابى به نام "كاغذبرى ملى در لهستان" از سوى ناشرى گمنام در ايران منتشر شد و ايرانيان بار ديگر از اين راه با هنرى كه زمانى در آن سرآمد بودند، آشنا شدند.

قسمت قبل   قسمت بعد
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837