جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > افسانه ها و فرهنگ توده

اندر كارزار كردن
گروه: افسانه ها و فرهنگ توده

اما چون در كارزار باشي آنجا سستي و درنگ شرط نباشد چنانكه تا خصم تو بر تو شام خوردن تو برو چاشت خورده باشي و چون در ميدان در كارزار افتي هيچ تقصير مكن و بر جاي خويش مبخشاي كه آن را كه بگور بايد خفت بخانه نتواند خفتن.

گر شير شود عدو، چه پيدا چه نهفت
با شير بشمشير سخن خواهم گفت

كان را كه بگور بايد بي جفت
با جفت بخان خويش نتواند جفت

و در معركه تا گامي پيش تواني نهادن هرگز گامي باز پس منه. و چون در ميان معركه و خصمان گرفتار آمدي از جنگ مياساي كه از چنگ خصمان بجنگ تواني رستن، تا در تو حركات روزبهي همي بينند ايشان نيز از تو همي شكوهند . و اندران جاي مرگ بر دل خويش خوش كن و البته مترس و دلير باش كه شمشير كوتاه بدست دليران دراز گردد. و بكوشش كردن تقصير كردن كه اگر هيچ گونه اندر تو ترسي و سست كاري پديد آيد اگر هزار جان داري يكي نبري ، كمتر كسي بر تو چيره گردد.

آنگه يا كشته شوي يا نامت ببد نامي برآيد و چون بنامردي ميان مردمان معروف شوي از آن برآيي و در ميان همالان خويش هميشه شرمسار باشي. و چون نان نباشد و نام نباشد كم ارزي در ميان همالان حاصل شود و مرگ ازان زندگاني به كه بنام نيكو مردن به كه بننگ زندگاني كردن و زيستن.

اما بخون ناحق دلير مباش و خون هيچ مردم مسلمان بحلال مدار الا٧ خون صعلوكان و دزدان نباشان و خون كسي كه از روي شريعت قتل او واجب شود كه بلاي دو جهاني در خون ناحق بسته بود و پيوسته. اول آنكه در قيامت مكافات آن يابي.

و اندرين جهان زشت نام كردي و هيچ كهتر بر تو ايمن نباشد و اميد خدمتگاران از تو بريده شود و خلق از تو نفور گردند و بدل دشمن تو شوند. و نه همه مكافات خون ناحق بدان جهان باشد كه من در كتابها خوانده ام و نيز تجربت كرده ام كه مكافات بدي هم بدين جهان بمردم رسد. پس اگر آن كسي را طالعي نيك اوفتاده باشد ناچار بفرزندان او برسد.

پس الله الله برخويشتن و بر فرزندان خويشتن ببخشاي و خون ناحق مريز اما بخون حق يا خوني كه صلاح تو اندران باشد تقصير مكن كه آن تقصير فساد كار تو گردد. اما در حديث كارزار كردن چنانكه گفتم چنان باش و خويشتن بخشاي مباش كه تا تن خويش را بخورد سگان نكني نام خويش بنام شيران نتوان كرد.

پس در كارزار اين عتقاد بايد كردن و كوشا بودن تا نام و نان حاصل آيد. و در حديث مردن خود اميرالمومنين علي بن ابي طالب «كر٧م الله وجهه » گويد حديثي بحديثي مي روم و بسيار ميگويم اي پسر ولكن گفته اند كه بسياردان بسيار گوي باشد؛ اكنون آمدم باز بر سر سخن: بدان كه نام و نان از جهان بدست توان آوردن و چون بدست آوردي جهد آن كن كه جمع داري و نگاه همي داري و خرجي بر موجب دخل همي كني و اسراف نكني در كارها كه اسراف مبارك نبود «والله الهادي الي سواء الس٧بيل »

- تا خصم تو بر تو شام خورد تو برو چاشت خورده باشي: يعني به دشمن امان مده و پيش از آنكه او فرصت ضربه زدن را بدست آرد تو كار او را بساز
- بر جان خويش مبخشاي: يعني از جان گذشته باش
- مصراع سوم بدين معني است: كسي كه بايد تنها در گور بخوابد
- روزبهي: در اينجا يعني نشانه هاي پيروزي
- شكوهند: بترسند و بيم برند از مصدر شكوهيدن
- شمشير كوتاه بدست دليران دراز گردد: يعني در اثر شجاعت و بي باكي شمشير قوت و نيرو مي گيرد
- اگر هزار جان داري يكي نبري: يعني اگر هزار جان داشته باشي يك جان هم بدر نمي بري
- همالان: همسران
- صلعوكان: جمع صعلوك يعني دزد و راهزن
- نباشان: جمع نباش يعني كفن دزد و گور شكاف
- نفور: رمنده و گريزان
- پروردگار روي او را شريف و مكرم بدارد
- پروردگار به راه راست هدايتگر است

قسمت قبل   قسمت بعد
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837