«اميرزاده كاشى ها» عنوان كتابى به قلم پروين سلاجقه است كه به نقد و بررسى اشعار شاملو مى پردازد. انتشارات مرواريد اين كتاب را اخيراً چاپ و منتشر كرده است. سلاجقه با اين كتاب منتقد برگزيده نخستين دوره جايزه نقد ادب و هنر ايران شناخته شد. پروين سلاجقه متولد كرمان است و دكتراى ادبيات فارسى دارد و استاد ادبيات در دانشگاه است. «درآمدى بر زيبايى شناسى شعر» نخستين كتابش در زمينه شعر سال ۱۳۷۸ به بازار آمد. كتاب دوم او در زمينه نقد و بررسى داستان با عنوان «صداى خط خوردن مشق» در نقد و بررسى آثار هوشنگ مرادى كرمانى توسط انتشارات معين در سال ۸۰ منتشر و در سال ۸۳ تجديد چاپ شد. در حوزه ادبيات كودكان نيز، دكتر سلاجقه آثارى چون «بنفشه كوچولو» ، «دنياى قشنگ پوپو» و «قصه تالاب» را دارد كه كتاب فوق برنده جايزه كتاب برتر سال ۷۷ از طرف سازمان محيط زيست شد. كتاب ديگرى در زمينه نقد و نظريه در ادبيات كودك و نوجوان دارد كه در چند روز آينده تحت عنوان «از اين باغ شرقى» در حدود ۶۰۰ صفحه از طرف كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان روانه بازار خواهد شد.
وى هم اكنون كتاب «فرهنگ تحليلى موتيف، نشانه و نماد» را در دست آماده سازى براى چاپ دارد. در حوزه نقد شعر معاصر علاوه بر چاپ كتاب «اميرزاده كاشى ها» در نقد شعر شاملو، كتاب ديگرى در نقد شعر فروغ فرخزاد در دست نوشتن دارد و همچنين كتابى در نقد رمان كه در آن به نقد بيست رمان مطرح معاصر پرداخته مى شود. از وى تاكنون ده ها مقاله در زمينه نظريه و نقد شعر و رمان معاصر در نشريات كشور منتشر شده است كه قرار است به صورت يك مجموعه چاپ و منتشر شود.
•خانم سلاجقه، چگونه به فكر نقد و بررسى شعر شاملو افتاديد و كتابى را به اين مسئله اختصاص داديد؟ واقعيت اين است كه دغدغه نقد شعر معاصر، به صورت جدى از كلاس هاى نقد ادبى ام در دانشگاه شروع شد. در اين كلاس ها تلاش من اين است كه دانشجويان را با نظريه هاى ادبى و رويكردهاى نقد مدرن آشنا كنم و به طور عملى شيوه نقد رمان و شعر كلاسيك و معاصر را تدريس كنم. در يكى از اين كلاس ها در سال ،۸۱ در يك جلسه به نقد و بررسى دو شعر از شاملو پرداختم و سعى كردم علاوه بر به كارگيرى رويكردهاى نقد شعر، زيبايى و تباين موجود در فضاسازى را در ساختار اين در شعر نشان بدهم. سپس نتيجه اين جلسه را به صورت يك مقاله تحت عنوان «تاملى زيباشناختى بر فضاسازى در شعر معاصر» براى چاپ در اختيار سرويس هنرى روزنامه ايران قرار دادم. بعد از انتشار، مقاله مورد توجه و لطف مخاطبين، از جمله جناب آقاى حسن زاده مدير انتشارات مرواريد قرار گرفت و طرح تاليف نقد شعر معاصر شكل گرفت و قرار بر اين شد كه اولين كتاب از اين مجموعه در مورد شعر شاملو باشد. •در مجموع، پس از بررسى و نقد شعر شاملو، نگاه شما نسبت به شعر او چگونه است؟ به نظر من شاملو موفق ترين شاعر معاصر است كه توانسته به فرديت سبكى دست يابد و جريانات شعرى معاصر را تحت تاثير قرار دهد. هرچند در شعر او نيز همانند شعر هر شاعر ممتاز ديگرى ضعف ها و حسن ها در كنار هم قرار گرفته اند ولى واقعيت اين است كه جنبه حسن اشعار به مراتب بيشتر و قابل تامل تر است به ويژه در بحث شعريت شعر و استفاده از امكانات و ظرفيت هاى ويژه زبان. يكى از ويژگى هاى مهم شعر شاملو كه او را در ميان معاصرين ممتاز مى كند، تنوع سروده ها با مضامين متعدد از عاشقانه و اجتماعى گرفته تا مرثيه و سفر است و استفاده قدرتمند او از حوزه ها و ظرفيت هاى متعدد زبان از رسمى و آركائيك گرفته تا محاوره و عاميانه كه نشانگر تسلط بى نظير او در آفرينش هنرى است. و اما نكته اى كه به طور كلى، در نظر دارم در همه نقدهايم چه در حوزه شعر و چه در حوزه رمان مدنظر قرار دهم، توجه به مولفه ها و عناصر تشكيل دهنده متون و آثار ادبى است و استقلال آنها به عنوان يك اثر هنرى نه شخصيت پديدآورنده آنها. در اين زمينه رويكردهاى نقد مدرن، به ويژه نگاه پديدارشناسانه پل ريكور و تا حدودى هوسرل را مدنظر دارم. بنابراين سرو كار من با راوى شعر شاملو يا هر شاعر و نويسنده ديگر است نه با خود آنها. و از آنجايى كه به طور كلى امروزه در آراى جديد نقد، بحث جدايى راوى از مولف مطرح شده است، پس زيست جهان مولف در پرانتز قرار مى گيرد و فقط گاه گاهى در صورت لزوم، به آن توجه مى شود ولى هيچ وقت نقش تعيين كننده ندارد. اين مسئله به نظر من يكى از مهم ترين و شريف ترين دستاوردهاى نقد مدرن است كه به منتقد فرصت مى دهد فارغ از جنجال هاى مثبت و منفى كه مربوط به زندگى شخصى يا ايدئولوژى شاعر مى شود، آثار ادبى را در درجه اول به عنوان امر هنرى مورد بررسى قرار دهد. بنابراين شيوه من در نقد آثار شاملو نيز همين گونه بوده است؛ احترام به استقلال متن، فارغ از جنجال هاى برون متنى. درست است كه به هر حال عناصر، مناسبات و تاويل هاى متن، در نتيجه منتقد را به زيست جهان پديدآورنده نزديك مى كند و به نوعى شناخت نسبت به شخصيت او دست پيدا مى كند ولى اين مسئله متفاوت است با زمانى كه منتقد با پيش فرض به سراغ آثار مى رود. خلاصه اينكه حالا من احساس مى كنم شخصيت راوى شعر شاملو را از لابه لاى آثارش شناخته ام؛ شناختى تدريجى اما عميق. شايد بهتر است بگويم شاملويى كه من در نتيجه زندگى در متن اشعار او شناخته ام، نه شاملويى است كه مورد ستم مخالفين سرسخت خود قرار گرفته است و نه شاملويى كه مورد ستايش طرفداران شيفته خود. بلكه شاعرى است توانا در استفاده از ابزارهاى سرودن و شاخص و تاثيرگذار بر جريانات شعرى زمانه خود و به احتمال زياد پس از خود. خلاصه اينكه شاملو شاعرى است كه توانسته اشعار ارزشمندى را بر اندوخته هاى شعر فارسى بيفزايد و به موقعيت و هويت شعر معاصر كمك فراوانى نمايد. •شما در گفتارتان به رويكردهاى متنوع يا تلفيقى نقد و كاربرد آنها در كتاب «اميرزاده كاشى ها» اشاره كرديد. ممكن است كمى در مورد بنيان هاى نظرى اين رويكرد ها توضيح دهيد و ديگر اينكه در نقد شعر شاملو از كدام يك از اين رويكردها بيشتر استفاده كرده ايد. شايد بهتر باشد اين سئوال را نيز مطرح كنم كه به نظر شما شعر شاملو قابليت نقدپذيرى در كدام دستگاه را بيشتر دارا بود؟ نقد شكل گرايانه، ساختارى، تاويلى، زيبايى شناختى، جامعه شناختى، فرماليستى، مضمون گرا يا...؟
|