يكى از مباحث بسيار با ارزش و قابل طرح در كانون خانواده موضوع عدالت است. آيا شما عميقاً به اين باور رسيده ايد كه در فضاى خانوادگى تان عدالت برقرار است شما به عنوان مرد و يا زن چه وظايفى را بر عهده داريد فرزندان چه نقش هايى را بايد ايفا كنند و مهم تر اين كه آيا همه شما در مجموعه اى به نام خانه و خانواده به وظايف خود عمل مى كنيد و يا اين كه بخشى از وظايف ديگر اعضا را هم بر عهده گرفته ايد يك شهروند تهرانى در اين باره مى گويد: «هر يك از افراد خانواده بايد به درستى محدوده وظايف، اختيارات و محدوده عملكرد خود را بشناسند. اگر غير از اين باشد، تداخل به وجود مى آيد و تداخل يعنى واگذاشتن قسمتى از وظايف خود بر عهده ديگران و يا برعكس و اين يعنى ناعدالتى و ناعدالتى مى تواند احساس سرخوردگى و آرام آرام آشفتگى را در خانه و خانواده گسترش دهد.» البته هر آفتى درجاتى دارد و احساس ناعدالتى در خانه هم مى تواند گاه به شكلى خفيف و گاه بسيار پررنگ و خطرناك ظاهر شود. اين شهروند- كارمند آموزش و پرورش - در مورد خانواده خود مى گويد: «من به عنوان مرد خانه وظيفه دارم بيرون از منزل كار كنم و مسائل اقتصادى را سامان دهم. البته اين گفته من منافاتى با كار خانم ها در خارج از منزل ندارد، درواقع قرار بين من و همسرم اين طور بوده بعلاوه من به عنوان پدر و همسر هم وظايفى دارم كه بايد آن ها را بشناسم و عمل كنم بگذريم از برخى كارهاى مردانه در منزل كه باز وظيفه اى مردانه است. حال خارج از وظيفه امكان دارد در كار منزل كه وظيفه همسرم است به ايشان كمك كنم كه تا اينجا هيچ اشكالى ندارد اما اگر همين كمك تبديل به وظيفه مضاعف شود درواقع مسئله عدالت در مديريت خانواده زير سؤال رفته است.» برخى افراد در مقابل بى مهرى هايى كه اعضاى خانواده در حق آن ها دارند سكوت مى كنند و تنها به خودخورى روى مى آورند و احساس نارضايتى شان را بروز نمى دهند و شايد اين رويكرد خطرناك تر باشد، چرا كه به مرور موجب بروز ناراحتى هاى روحى، روانى و حتى جسمى خواهد شد، اما برخى ديگر واكنش سريع نشان داده و احتمالاً دعوا و نزاع خانگى را به خودخورى هاى طولانى مدت ترجيح دهند. برخى از كارشناسان معتقدند تعريف وظيفه در خانواده علاوه بر آنچه كه قانون و عرف تعيين كرده تا حدودى نيز مى تواند متكى بر توافق و ايثار متقابل باشد كه البته اين موضوع بسته به شرايط خانواده قابل تغيير است، محمد على قائمى، كارشناس مسائل اجتماعى در اين باره مى گويد: «خانواده يك جامعه كوچك است با اين تفاوت كه مناسبات ميان افراد در خانواده عميق تر و انسانى تر است. در جامعه هم گاه مشكلاتى بروز مى كند كه نهادهاى اجتماعى براى رفع آن تصميمات تازه اى اتخاذ مى كنند و خانواده هم از اين قاعده مستثنا نيست، گاه ممكن است شرايط جديدى در خانه بروز كند كه افراد مجبور شوند از نو وظايف خود را مورد بررسى قرار دهند و يك بار ديگر آن را تعريف كنند. اصلاً خانواده به چنين بحث هاى جدى نياز دارد چون موجب جلوگيرى از بروز مشكلات بعدى خواهد شد. به طور مثال خانواده اى را در نظر بگيريد كه تاكنون پدر آن خانواده بيرون از منزل كار مى كرده، فرزندان درس مى خوانده اند و مادر هم به امور خانه رسيدگى مى كرده است، اما به يكباره مناسبات تغيير مى كند. حالا قرار است مادر هم چند ساعت از روز بيرون از منزل كار كند، يكى از فرزندان به خدمت سربازى رفته و پدر هم بيمار است. خب در اين شرايط جديد نبايد هر كسى فكر كند كه هر كارى دلش مى خواهد به نفع خودش انجام بدهد، حتى اگر نيت ها خير باشد، بلكه بايد افراد دور هم جمع شوند و به شكلى جمعى وظايف جديد را تعريف كنند.»
|