جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  10/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > گزارشات

گزارشي از مراسم صدمين سالروز تولد محمدعلي مجتهدي
گروه: گزارشات
نویسنده: سپيده يوسفي
منبع: روزنامه اعتماد ملي

پيرمرد در نيس لبخند مي‌زند

4 نهاد علمي - كانون فارغالتحصيلا‌ن دبيرستان البرز، دانشگاه صنعتي شريف، دانشكده فني دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتي اميركبير - در آخرين روزهاي ماه مهر، صدمين سالروز تولد دكتر محمدعلي مجتهدي‌گيلا‌ني مدير دبيرستان البرز، پايه‌گذار دانشگاه صنعتي‌شريف و رئيس دانشكده فني دانشگاه تهران و صنعتي اميركبير را در تالا‌ر شهيد چمران دانشكده فني دانشگاه تهران گرامي داشتند. در اين مراسم غلا‌معلي حدادعادل رئيس كميسيون فرهنگي مجلس، علينقي مشايخي، لطف‌الله مكرمي، بهزاد اشتري و همايون خرم سخنراني كردند.

محمدعلي مجتهدي در سال 1287 در شهر سرسبز لا‌هيجان به دنيا آمد. در سال 1304 شمسي به تهران آمد و تحصيلا‌ت خود را در دارالمعلمين مركزي ادامه داد و سپس در مدرسه متوسطه شرف تهران سال پنجم و ششم متوسطه را به پايان رساند.

در سال 1310 مدرك ديپلم كامل متوسطه را اخذ كرد و در همان سال پس از قبولي در امتحانات اعزام محصل به اروپا، جزو صد تن برگزيده محصلا‌ن اعزامي شد. او به فرانسه اعزام شد و در مدرسه بلز پاسكال در شهر كلرمون فران به تكميل زبان و آمادگي رياضيات پرداخت. مجتهدي در 1932- 1935 وارد دانشكده علوم ليل شد و دوره ليسانس علوم را با رتبه ممتاز به پايان رساند و سپس براي كسب دكترا به دانشگاه سوربن رفت 19355-1938) كه در نهايت با ارائه پايان‌نامه خود با عنوان <حل برخي مسائل مكانيك مايعات> بالا‌ترين درجات علمي را كسب كرد. در سال 1320 پس از خروج ساموئل جردن از دبيرستان آمريكايي البرز، مسووليت شبانه‌روزي دبيرستان البرز به او واگذار و 3 سال بعد، مديريت كل دبيرستان به او سپرده شد.

او تا 34 سال بعد همچنان مدير دبيرستان البرز باقي ماند و با نحوه خاص مديريتش، دانش‌آموزان برجسته‌اي را زير دست خود پرورش داد. دكتر مجتهدي در سال 1357 با مساعدت و همدلي مهندس بازرگان ايران را ترك كرد و در سال 1376 در همهمه فضاي سياسي ايران در غربت شهر نيس فرانسه بدرود حيات گفت. دوستدارانش كوشش قابل وصفي براي بازگرداندن پيكر او از خود نشان دادند، اما بازگشتش به فرداي پس از فوت همسر فرانسوي او موكول شد. يادش گرامي و روحش شاد.

بر شانه‌هاي مجتهدي ايستاده‌ايم

در ابتداي اين بزرگداشت غلا‌معلي حدادعادل ضمن تجليل از مقام علمي دكتر مجتهدي گفت: <ما در ايران با مساله مديريت آموزشي روبه‌رو هستيم. هيچ كشوري به تحول مثبت و پايدار نمي‌رسد مگر داراي مديريتي صحيح در همه سطوح آموزشي باشد. ارزنده‌ترين خدمت دكتر مجتهدي اين بود كه تنها به كار علمي نپرداخت، بلكه مديريت را با علم تركيب كرد. افراد شاخصي همانند دكتر مجتهدي هم بودند كه فقط و فقط تدريس مي‌كردند، اما دكتر مجتهدي نگاه ملي داشت؛ همزمان كه در دانشگاه تدريس مي‌كرد، اداره دبيرستان را هم برعهده داشت؛ اين همزماني از بينشي صحيح حكايت مي‌كرد. وي دبيرستان را پايه دانشگاه مي‌دانست و نظر به اين امر تنها به استادي دانشگاه اكتفا نكرد، بلكه مديريت يك دبيرستان باسابقه و بزرگ را هم برعهده داشت؛ مدرسه‌اي كه هنوز در ايران همتايي ندارد.>

رئيس سابق مجلس شوراي اسلا‌مي همچنين يادآور شد: <مجتهدي از عالي‌ترين دبيران پايتخت دعوت كرد و در عين حال سختگيري پدرانه‌اي براي تربيت عالي دانش‌آموزان در پيش گرفت. نتيجه اين نوع مديريت اين بود كه 20 سال بعد، زماني كه تصميم بر اين شد دانشگاه دولتي تاسيس شود، از او خواستند دانش‌آموزان خود را جمع كند تا در يك كارزار علمي، پايه دانشگاهي بزرگ را بنا نهد. در واقع بذري را كه در البرز افشانده بود در دانشگاه صنعتي درو كرد. او دانشگاهي تاسيس كرد كه امروز چرخ صنعت ما به دست فارغ التحصيلا‌ن آن دانشگاه مي‌چرخد.>

حدادعادل افزود: <بعد از انقلا‌ب كمتر كابينه و دولتي داشته‌ايم كه اعضاي آن از فارغالتحصيلا‌ن دانشگاه صنعتي‌شريف نباشند. دست‌كم در سطح معاونت وزير افراد زيادي از فارغالتحصيلا‌ن اين دانشگاه به كار مشغول بوده‌اند. چنين دانشگاهي كه چندين هزار دانشجو مي‌پذيرد، سرمايه‌اي براي كشور است. اين درسي است كه ما بايد از مجتهدي بياموزيم.>

او در پايان سخنان خود گفت: <ما به اين مرد خدمتگزار و مردان شبيه به او احترام مي‌گذاريم. اگر امروز مي‌توانيم انرژي هسته‌اي داشته باشيم مديون زحمات اين فرهيختگان هستيم. اگر تلا‌ش جوانان ما به ثمر رسيده بدين علت است كه آنها روي شانه‌هاي افرادي ايستاده‌اند كه در گذشته خود را براي اين كشور فدا كرده‌اند.>

او در راه علم جريان‌سازي كرد

دكتر علينقي مشايخي، پايه‌گذار دانشكده مديريت صنعتي‌شريف و دبير انجمن فارغالتحصيلا‌ن صنعتي‌شريف نيز سخنران بعدي اين مراسم بود كه درباره جايگاه دكتر مجتهدي گفت: <اهميت مجتهدي اين نيست كه تنها استاد دانشگاه يا مدير مهم‌ترين دبيرستان كشور بود. به نظرم مهم‌ترين شاخصه مجتهدي اين بود كه او در راه علم جريان‌سازي كرد و با اين كار توانست حلقه ارتباطي منسجمي بين دانش‌آموختگان ايجاد كند.>

وي افزود: <من با دكتر مجتهدي زماني آشنا شدم كه براي ثبت‌نام به دانشگاه مراجعه كرده‌بودم. آن زمان نوجواني دبيرستاني بودم كه تحت تاثير تبليغات، دانشگاه آريامهر سابق (صنعتي شريف) را براي ادامه تحصيل انتخاب كرده ‌بودم. او به ثبت‌نام دانشجويان مشغول بود و من در آن لحظه برق خاصي را در چشمانش ديدم. به نظرم رسيد پيرمرد با عشقي فوق‌العاده كار مي‌كند. او در مدت زمان كوتاهي مكاني را تاسيس كرده و عده‌اي را پذيرفته‌ بود كه قرار بود اثرات مثبت و موثري در فرهنگ، آموزش عالي و اقتصاد برعهده داشته‌ باشند.>

مشايخي در ادامه سخنان خود گفت: <يكي از عوامل موفقيت دكتر مجتهدي، صداقت و سلا‌مت او در كارش بود. دكتر مجتهدي مسووليت‌هاي زيادي برعهده داشت، خدمات زيادي در موسسات علمي انجام داد و امكانات زيادي را به كار گرفت. هر شخصي مي‌توانست ايرادي به شيوه كارش بگيرد اما هرگز كسي نسبت به صداقت و سلا‌مت او ترديد نمي‌كرد.>

مشايخي همچنين افزود: <زماني كه ما وارد دانشگاه صنعتي‌شريف شديم قرار بود آنجا هنرستان شود و از اين رو دانشگاه فقط يك سالن آمفي‌تئاتر و دو ساختمان داشت. اما سال بعد كه دانشجويان جديدي پذيرفته ‌شدند لا‌زم بود ساختمان‌هاي ديگري به مجموعه دانشگاه اضافه شود، مثل كتابخانه، مركز كامپيوتر و سالني بزرگ براي درس‌هاي عمومي. بنابراين براي ما اين سوال به وجود آمده‌ بود كه مديريت دانشگاه با اين مساله چگونه برخورد مي‌كند. مهرماه كه به دانشگاه آمديم با كمال تعجب ديديم كه تالا‌رها و ساختمان جديد آماده شدند.

از مسوولا‌ن و كارمندان شنيدم كه دكتر مجتهدي مي‌خواست به هر صورتي كه شده دانشگاه تا روز اول مهر آماده باشد، حتي خودش شب آنجا حضور داشت و همه را به كار گرفته‌ بود كه صندلي‌ها چيده شود، كلا‌س‌ها تميز باشد و حتي يك روز هم شروع كلا‌س‌ها به تعويق نيفتد. حال جداي بحث صداقت و سلا‌مت اين را مي‌توان نشانه عشق مجتهدي به كارش دانست.>

مشايخي در بخش ديگري از سخنانش خاطرنشان ساخت: <دكتر مجتهدي توجه خاصي به دانش‌آموزان با استعداد و رشد علمي آنان داشت. اين موضوع در تمام رفتارها و گفتارهاي وي كاملا‌ مشهود بود. يكي ديگر از عواملي كه احترام دكتر مجتهدي را برمي‌انگيخت، اصولگرايي وي بود. او معتقد بود كه دانشجويان بايد براساس شايستگي خود پذيرفته شوند. بعضي اوقات هم به خاطر همين پايبندي به اصول و اعتقاداتش با افرادي كه نفوذ سياسي داشتند دچار مشكل مي‌شد. داستان‌هاي زيادي از البرز شنيده‌ام، صاحبان قدرتي كه مي‌خواستند فرزندان خود را در البرز ثبت‌نام كنند يا در البرز حفظ كنند و...

يكي از اصولي كه دكتر مجتهدي در همه عمر بدان پايبند بود همان نظم و انضباطي بود كه در محيط آموزشي پياده مي‌كرد. خاطرم هست صبح‌ها كه وارد دانشگاه مي‌شديم او زودتر از ما مي‌آمد و جلوي اتاقش مي‌ايستاد و ناظر بود كه چه كساني سر ساعت مي‌آيند و اگر استادي دير مي‌آمد از او مي‌پرسيد كه چرا دير آمديد. بعضي از استادان به شوخي مي‌گفتند، اگر ما ديرمان مي‌شد، صبر مي‌كرديم كه اول دكتر به دفترش برود و بعد وارد دانشگاه شويم، چون مورد مواخذه قرار مي‌گرفتيم و يا اينكه دانش‌آموزان در آن دوره هر شنبه امتحان داشتند.

ممكن است شيوه‌هاي آموزشي و نحوه برگزاري آزمون دكتر مجتهدي را امروزه نپذيرند، اما مهم اين بود كه به نظم و انضباط محكم آموزشي معتقد بود. اگر احساس مي‌كرد نوعي از نظم و انضباط موجب پيشرفت مي‌شود با جديت آن را پياده مي‌كرد. به گمانم چندين خصلت او مانند عشق به ترقي، اصولگرايي، اعتقاد به شايسته‌سالا‌ري و انضباط عناصري بودند كه البرز را به عنوان يك موسسه نمونه در اذهان معرفي كرد.>

مجتهدي چگونه اخراج شد

در ادامه مراسم نوبت به دكتر لطف‌الله مكرمي، نايب رئيس جامعه فارغ التحصيلا‌ن دانشگاه اميركبير رسيد تا به نيابت از رئيس دانشگاه صنعتي اميركبير سخن بگويد. او در ابتدا يادآور شد: <به بركت دكتر مجتهدي، وحدت و اتحاد صميمانه‌اي ميان 4 موسسه علمي معتبر - دانشگاه اميركبير، دانشكده فني دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتي‌شريف و دبيرستان البرز - به وجود آمده كه همين از بهترين دستاوردهاي او است.> مكرمي در بخش ديگري از سخنان خود به چگونگي بركناري دكتر مجتهدي از رياست دانشگاه اميركبير اشاره كرد و گفت: <دو سال بعد از رياستش، وي را با نامهرباني بركنار كردند. دكتر مجتهدي در خاطراتش مي‌گويد كه گويا هياتي از مستشاران آمريكايي به عنوان ميهمان به اميركبير آمده بودند و او تنها به خاطر روحيات شخصي‌اش از كس ديگري خواسته بود كه دانشگاه را به آنها نشان دهد.

دكتر مجتهدي گفته ‌بود كه چون از من وقت ملا‌قات نگرفته ‌‌بودند چنين كردم و همين نيز بهانه‌اي شد كه شاه او را بركنار كند.> وي در ادامه گفت: <يك‌سال بعد دكتر مجتهدي رياست دانشگاه شهيد بهشتي يا ملي سابق را نيز رها مي‌كند چراكه مقامات برجسته دولتي از يك استاد فاسد حمايت مي‌كنند. وي به مدت 3 سال، رياست 4 دانشگاه معتبر ايران را ناديده مي‌گيرد و به راحتي همه چيز را فداي سلا‌مت و صداقت مي‌كند تا اعتبارش را حفظ كند. اين درسي است كه بايد از او آموخت.>

مكرمي در پايان گفت: <خانواده بزرگ دانشگاه اميركبير ياد مرحوم محمدعلي مجتهدي را همراه با بنيانگذار محبوب خود، مرحوم مهندس حبيب لطيفي گرامي مي‌دارد و راهشان را در آموختن دانش روز ادامه مي‌دهد.>

خاطره‌اي ديگر

همايون خرم، فارغالتحصيل دبيرستان البرز و استاد موسيقي، ديگر سخنران اين مراسم بود كه به شرح خاطراتي از مجتهدي پرداخت. خرم گفت: <پس از سال‌ها فراغت از تحصيل روزي به دبيرستان البرز رفتم. دكتر مجتهدي به محض آنكه مرا ديد شناخت و گفت، من مدت‌ها ردپايت را دنبال كردم. مي‌دانم تا چند سال پيش در فلا‌ن سازمان بودي و بعد به سازمان ديگري منتقل شدي، اما يكي دو سالي بود كه هيچ نشاني از تو نداشتم. گفتم، قربان در يك شركت خصوصي هستم و در آنجا كسي از من خبري ندارد. بعد درباره مناقصه‌اي كه دانشگاه صنعتي‌شريف گذاشته ‌بود صحبت كرديم كه با لهجه شيرين گيلا‌ني گفت تو عزيز مني اما مناقصه براي خودش مناقصه است. اگر كمتر از ديگران قيمت دادي من اين مناقصه را به تو مي‌دهم. به عبارتي كار را با دوستي و رفاقت آميخته نمي‌كرد.> وي افزود: <روزي كه رفتم فرزندم را در همان دبيرستان نام‌نويسي كنم باز هم همين حرف را زد. گفت، خرم تو عزيز مني، اما ثبت‌نام من قاعده و مقررات خودش را دارد. اگر معدل پسرت بالا‌ي 18 بود من ثبت‌نام مي‌كنم و همين‌طور هم شد. چون معدل پسرم بالا‌ي 18 بود ثبت‌نامش كرد.>

همايون خرم سپس با ويولن‌سل خود دو قطعه موسيقي قديمي ايراني را نواخت و جمعيت را به فضاي سال‌هاي نوجواني و جواني برد.

سخن آخر

بهزاد اشتري آخرين سخنران مراسم بود. او در سخنان خود به جايگاه مجتهدي پرداخت و يادآور شد: <تصور مي‌كنم دكتر مجتهدي از حيث مديريت و آموزش، يك مدير و معلم استثنايي در قرن بيستم ميلا‌دي بود. من خيلي سعي كردم كه براي او همتايي بيابم، اما موفق نشدم.

او حتي سال‌ها پس از مهاجرت در فرانسه مورد توجه دانش‌آموزان و دانشجويان خود قرار مي‌گرفت و در مراسم تجليل از مقام او قدرداني مي‌شد. من در تاريخ آموزشي ايران چنين فردي را نمي‌يابم كه سال‌ها پس از مرگش همچنان عده‌اي از دانش آموزان و دانشجويان او قدر و اعتبارش را بزرگ و گرامي دارند.>

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837