بسياري از والدين فكر ميكنند كه وظيفه تربيتي آنان صرفا در زمانهايي است كه آنان با فرزندانشان به بحث و گفتگو مينشينند يا بازيها و مناسباتشان را با اطرافيان جهتدار مينمايند. اما فرزندان نه تنها بايد افرادي شرافتمند باشند بلكه لازم است مديراني خوب و شرافتمند نيز باشند. به همين دليل توجه به اقتصاد در خانواده زمينه بسيار مناسبي براي پرورش خصوصيات مهم اخلاقي در مديران آينده جامعه است. با رهبري صحيح و بجا در اقتصاد خانواده، خصوصيات جمعگرايي، صداقت، دلسوزي، صرفهجويي، مسئوليتپذيري، استعداد سمتگيري و ديگر خصوصيات مثبت رشد و پرورش مييابد. هر گاه بچهها از محل عايدي خانواده خود اطلاعي نداشته باشند و عادت كنند صرفا نيازمنديهاي خود را مرتفع سازند و به نيازمنديهاي ساير اعضاي خانواده بياعتنا باشند، صرفا مصرفكنندگان حريصي خواهند بود كه بعدها ميتوانند هم براي خود و هم براي جامعه زيانهاي جبرانناپذيري به بار بياورند. از طرف ديگر، اگر پدر و مادرها فقط در اين انديشه باشند كه فرزندشان خوب بخورد، خوب بپوشد و در يك كلام همه چيز داشته باشد، در عين حال خود را از ضروريترين چيزها محروم سازند، ناآگاهانه توقعات فرزندان را بالا بردهاند. آنان از نيازهاي والدينشان بياطلاع مانده و تنها راه ارضاي اميال خود را خواهند شناخت. اين شيوه تربيتي بسيار نادرست و زيانآور بوده و پدر و مادر قبل از هر فرد ديگري از اين تربيت ناصحيح در رنج و عذاب خواهند بود.
|