جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > مقالات عمومي

پرسش هايى در باب اعتماد
گروه: مقالات عمومي
نویسنده: اونورا اونيل / مريم جعفر اقدمى

آيا عمل بلندتر از واژه ها حرف مى زند؟ آيا روش هايى كه ما عملاً اعتماد مى كنيم در سنجش اعتماد دقيق تر از نظرهايى است كه به نظرسنج ها مى دهيم؟

اگر ما واقعاً به همان اندازه كه بعضى از ما به نظرسنج ها مى گوييم بى اعتماد بوديم، آيا اينطور رفتار مى كرديم؟ اگر هيچ انتخابى نداشتيم ممكن بود اين كار را انجام دهيم. شايد واقعيت امر اين باشد كه ما صرفاً بايد به موسسات و افراد اتكا كنيم به رغم اينكه واقعاً به آنها اعتماد نداريم.
در بسيارى از اين مثال ها، به نظر مى رسد كه ما انتخاب كمى داريم. ما چگونه مى توانيم از شير آب اجتناب كنيم، حتى اگر به شركت هاى آب بى اعتماد باشيم، زيرا آن تنها راه آماده تامين آب است؟ چگونه مى توانيم از داروهاى متعارف پرهيز كنيم، حتى اگر به شركت هاى داروسازى بى اعتماد باشيم، چرا كه هيچ جايگزين موثر و در دسترسى وجود ندارد؟ چگونه ما مى توانيم از اخبار همانطور كه بيان مى شود يا بد بيان مى شود اجتناب كنيم، اگر منابع ديگرى نداشته باشيم؟اما آيا اين انديشه ها قانع كننده هستند؟ آنهايى كه به طور جدى به توليد كنندگان و تهيه كنندگان كالاهاى مصرفى بى اعتماد هستند مى توانند به آنها اطمينان نكنند و اين كار را مى كنند.
آنهايى كه واقعاً به آب شير اعتماد ندارند آب بطرى مى نوشند، يا آن را مى جوشانند، يا از قرص هاى تصفيه آب استفاده مى كنند: جايى كه تامين آب به طور جدى مشكوك است مردم نيز كارى انجام مى دهند. آنهايى كه واقعاً به كارخانه هاى داروسازى و توليدات آنها اعتماد ندارند مى توانند آنها را كنار بگذارند و اتكا به جايگزين ها را انتخاب كنند، داروهاى طبيعى تر و بعضى مردم اين كار را مى كنند، اما نه خيلى زياد. آنهايى كه واقعاً به روزنامه اعتماد ندارند مى توانند ديگر آنها را نخرند، اگرچه اين احتمالاً آنها را دور از دسترسى به نظريات، «داستان ها» و رويكردهايى قرار نمى دهد كه روزنامه نگاران تهيه مى كنند. آنهايى كه واقعاً به استانداردهاى سلامتى غذاهاى كشاورزى متداول، آماده سازى غذا، فروشگاه ها و رستوران ها بى اعتماد هستند مى توانند غذاى عمل آمده طبيعى بخورند:
ممكن است بيشتر هزينه ببرد، ولى از غذاهاى آماده يا بيرون غذا خوردن گران تر نيست. جايى كه مردم انتخاب هايى دارند مى توانيم بگوييم كه آيا آنها واقعاً بى اعتماد هستند يا كارى را انجام مى دهند كه واقعاً هدف آنهاست.

شواهد حاكى از آن است كه ما هنوز به طور پيوسته به بسيارى از موسسات و حرفه ها اعتماد مى كنيم كه اذعان مى كنيم به آنها اعتماد نداريم. مدرك اعتماد يا بى اعتمادى وقتى صرف نظركردن از كارى سخت يا غيرممكن است كمتر واضح مى شود. راهى براى صرف نظر از اجناس عمومى يا ضررهاى عمومى وجود ندارد. ما بايد هواى محيطى را كه در آن سهيم هستيم تنفس كنيم، حتى اگر به استانداردهاى نمايش آلودگى هوا اعتماد نداشته باشيم. ما نمى توانيم از اطمينان به پليس صرف نظركنيم كه از ما حفاظت كند، به دليل اينكه آنها وظيفه اجراى قانون را دارند، حتى اگر به آنها مشكوك باشيم.
نمى توانيم از دولت يا نظام قانونى يا پول رايج صرف نظر كنيم، حتى اگر بدگمانى هايى داشته باشيم. به نظر من جايى كه مردم انتخابى ندارند، عمل آنها شاهد ضعيفى است كه آنها اعتماد دارند، و شاهد ضعيفى است كه آنها بى اعتماد هستند.جايى كه ما انتخابى نداريم، تنها مدرك بى اعتمادى آن چيزى است كه مردم مى گويند. ولى ما از مواردى كه آنها در آن انتخاب دارند مى دانيم كه اين مى تواند مدرك غيرقابل اتكايى باشد.
اگر آن چيزى كه مى گوييم وقتى انتخاب هايى داريم مدرك غيرقابل اتكايى باشد، چرا بايد فكر كنيم كه وقتى انتخابى نداريم مدرك قابل اتكايى است؟ سخنان حاكى از عدم اعتماد كه از عمل جدا افتاده اند بى ارزش هستند: ما مى توانيم ادعايى كنيم و آن را لغو كنيم، بلوف بزنيم يا آن را تغيير دهيم، از آن دفاع كنيم يا رويكرد ها و حرف هاى حاكى از عدم اعتماد را بدون تغيير روش زندگيمان رها كنيم. اين ممكن است چيزى را درباره رويكردهاى نسبتاً زياد بدگمانى نشان دهد، اما هيچ چيز درباره آنچه عملاً به آن اعتماد مى كنيم نشان نمى دهد.
اعتماد و ريسك ؛ بنابراين آيا مدرك ديگرى براى يك بحران اعتماد وجود دارد؟ آيا ما امروزه كمتر اعتماد مى كنيم، يا آيا فقط به بدگمانى فراگير تمايل داريم؟ آيا سطوح فعلى بى اعتمادى بزرگتر از چيزى است كه در گذشته بوده است؟ مدرك كافى براى يك بحران جديد اعتماد بايد كار بيشترى از نشانه رفتن پزشكان و دانشمندان غيرقابل اعتماد، بعضى شركت ها و سياستمداران غيرقابل اعتماد، بعضى همدستان و همكاران غيرقابل اعتماد انجام دهد. هميشه نقض اعتماد وجود داشته است، و مثال ها به تنهايى نمى توانند نشان دهند كه ما در بحبوحه يك بحران اعتماد جديد يا عميق تر زندگى مى كنيم. بعضى جامعه شناسان مطرح كرده اند كه بحران اعتماد واقعى و جديد است زيرا ما در يك جامعه مخاطره آميز زندگى مى كنيم. ما در بين قوانين و عملكردهاى بسيار پيچيده زندگى مى كنيم كه آثار آنها را نمى توانيم كنترل كنيم يا بفهميم، و از قرار معلوم خودمان را به عنوان موضوعاتى براى منابع پنهان و فهم ناپذير ريسك مى بينيم. تمام اينها درست هستند، اما جديد نيستند.

زيان ها و مخاطره هاى جوامع مدرن متفاوت با جوامع سنتى تحميل مى شوند. آنهايى كه مرگ بچه هاى خود را بر اثر سل در قرن نوزدهم ديدند آنهايى بودند كه نمى توانستند براى دفع كردن هجوم ملخ ها يا گسترش بيمارى واگيردار كارى انجام دهند، و آنهايى بودند كه با كمبود گاه و بى گاه غذا و كمبود سوخت در طول تاريخ درگير بودند ممكن است متحير شوند از فهم اينكه كسى فكر كند ما بيشتر از آنها در يك جامعه مخاطره آميز زندگى مى كنيم.
اگر جهان توسعه يافته الگوى يك «جامعه مخاطره آميز» است، جوامع مخاطره آميز بايد حقيقتاً با ادراكات و رفتارهايشان نسبت به ريسك مشخص شوند، نه با شدت مخاطره هايى كه مردم در معرض آنها قرار دارند، يا احتمال اينكه آن مخاطره ها عملاً به آنها آسيب خواهد رساند. بنابراين آيا بحران اعتماد فرضى فعلى تنها يك حالت و رفتار عمومى نسبت به بدگمانى است، تا اينكه پاسخى مناسب و موجه به غيرقابل اعتمادى در حال رشد باشد؟ آنهايى كه در مورد «بحران اعتماد» حرف مى زنند و مى نويسند عموماً فرض مى كنند كه ما به طور موجهى اعتماد كردن را متوقف كرده ايم زيرا آنها كمتر قابل اعتماد هستند.
مسلماً امروزه، مثل هميشه به قدر كافى مثال هايى از افراد غيرقابل اعتماد شامل كارمندان، متخصصان و سياستمداران وجود دارد. اما مثال ها نشان نمى دهند كه به هرحال امروزه رفتارهاى غيرقابل اعتماد بيشتر از گذشته وجود دارد.

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837