اگر ما واقعاً به همان اندازه كه بعضى از ما به نظرسنج ها مى گوييم بى اعتماد بوديم، آيا اينطور رفتار مى كرديم؟ اگر هيچ انتخابى نداشتيم ممكن بود اين كار را انجام دهيم. شايد واقعيت امر اين باشد كه ما صرفاً بايد به موسسات و افراد اتكا كنيم به رغم اينكه واقعاً به آنها اعتماد نداريم. در بسيارى از اين مثال ها، به نظر مى رسد كه ما انتخاب كمى داريم. ما چگونه مى توانيم از شير آب اجتناب كنيم، حتى اگر به شركت هاى آب بى اعتماد باشيم، زيرا آن تنها راه آماده تامين آب است؟ چگونه مى توانيم از داروهاى متعارف پرهيز كنيم، حتى اگر به شركت هاى داروسازى بى اعتماد باشيم، چرا كه هيچ جايگزين موثر و در دسترسى وجود ندارد؟ چگونه ما مى توانيم از اخبار همانطور كه بيان مى شود يا بد بيان مى شود اجتناب كنيم، اگر منابع ديگرى نداشته باشيم؟اما آيا اين انديشه ها قانع كننده هستند؟ آنهايى كه به طور جدى به توليد كنندگان و تهيه كنندگان كالاهاى مصرفى بى اعتماد هستند مى توانند به آنها اطمينان نكنند و اين كار را مى كنند. آنهايى كه واقعاً به آب شير اعتماد ندارند آب بطرى مى نوشند، يا آن را مى جوشانند، يا از قرص هاى تصفيه آب استفاده مى كنند: جايى كه تامين آب به طور جدى مشكوك است مردم نيز كارى انجام مى دهند. آنهايى كه واقعاً به كارخانه هاى داروسازى و توليدات آنها اعتماد ندارند مى توانند آنها را كنار بگذارند و اتكا به جايگزين ها را انتخاب كنند، داروهاى طبيعى تر و بعضى مردم اين كار را مى كنند، اما نه خيلى زياد. آنهايى كه واقعاً به روزنامه اعتماد ندارند مى توانند ديگر آنها را نخرند، اگرچه اين احتمالاً آنها را دور از دسترسى به نظريات، «داستان ها» و رويكردهايى قرار نمى دهد كه روزنامه نگاران تهيه مى كنند. آنهايى كه واقعاً به استانداردهاى سلامتى غذاهاى كشاورزى متداول، آماده سازى غذا، فروشگاه ها و رستوران ها بى اعتماد هستند مى توانند غذاى عمل آمده طبيعى بخورند: ممكن است بيشتر هزينه ببرد، ولى از غذاهاى آماده يا بيرون غذا خوردن گران تر نيست. جايى كه مردم انتخاب هايى دارند مى توانيم بگوييم كه آيا آنها واقعاً بى اعتماد هستند يا كارى را انجام مى دهند كه واقعاً هدف آنهاست.
|