پادشاهي پس از اينكه بيمار شد گفت: «نصف قلمرو پادشاهي ام را به كسي مي دهم كه بتواند مرا معالجه كند».
تمام آدم هاي دانا دور هم جمع شدند تا ببيند چطور مي شود شاه را معالجه كرد، اما هيچ يك ندانست. تنها يكي از مردان دانا گفت : كه فكر مي كند مي تواند شاه را معالجه كند. اگر يك آدم خوشبخت را پيدا كنيد، پيراهنش را برداريد و تن شاه كنيد، شاه معالجه مي شود.
شاه پيك هايش را براي پيدا كردن يك آدم خوشبخت فرستاد. آن ها در سرتاسر مملكت سفر كردند ولي نتوانستند آدم خوشبختي پيدا كنند. حتي يك نفر پيدا نشد كه كاملا راضي باشد.
|