با فردي كه در حال عبور بود برخورد كردم - اوو!! معذرت ميخوام - من هم معذرت ميخوام ,دقت نكردم ما خيلي مؤدب بوديم ، من و اين غريبه ,خداحافظي كرديم و به راهمان ادامه داديم
اما در خانه با آنهايي كه دوستشان داريم چطور رفتار مي كنيم كمي بعد از آنروز، در حال پختن شام بودم. دخترم خيلي آرام كنارم ايستاد همينكه برگشتم به او خوردم و تقريبا" انداختمش با اخم گفتم: ”اه !! از سر راهم برو كنار مگه نمي بيني چقد كار روي سرم ريخته !! قلب كوچكش شكست و رفت نفهميدم كه چقدر تند حرف زدم
|
|