جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  01/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > مقالات عمومي

آثار و پيامدهاى حاصل از فرار مغزها
گروه: مقالات عمومي
نویسنده: حميد رنجبر

مهاجرت بدون بازگشت

معضل فرار مغزها Brian Dram چندى است كه به يكى از بحث هايى تبديل شده كه درباره آن سخن فراوان مى رود. تقريباً همه صاحب نظران از پديده فرار مغزها ابراز نگرانى كرده اند و اثرات آن را زيانبار و تاسف آور خوانده اند و از سياستگزاران و قانونگذاران دعوت كرده اند تا به اتخاذ سياست ها و اجراى برنامه هاى مختلف به جلوگيرى از ادامه اين روند بپردازند.
• پيشينه تاريخى فرار مغزها
با مراجعه به تاريخ مى توان دريافت كه مسئله جابه جايى و فرار مغزها و نخبگان از يك جامعه به جامعه ديگر كم وبيش در همه ادوار تاريخ وجود داشته است شايد ابتدايى ترين شكل فرار مغزها را بتوان به اين صورت تصور كرد كه در هر عصر و در هر سرزمين وقتى قومى يا حكومتى به اوج اقتدار و پيشرفت و آبادانى مى رسيد هنرمندان، نخبگان و متخصصان ساير جوامع را به خود جذب مى كرد و اين مويد يك نكته روان شناختى است كه انسان فطرتاً راحت طلب است و هر كجا گذران زندگى او با آرامش و آسايش بيشترى ميسر گردد آنجا را به عنوان محل زندگى خود انتخاب خواهد كرد در طول تاريخ همواره انسان ها و ارباب فضل، دانش و معرفت، صنايع و هنر هر جا را مناسب تر و امن تر براى زندگى خود مى ديدند به عنوان محل شغل و در نتيجه سكونت خود انتخاب مى كردند با اين تفاوت كه اين نوع نقل و انتقالات و جابه جايى با پديده فرار مغزها به اصطلاح امروزى آن كاملاً تفاوت ماهوى داشت، به گونه اى كه آن را به عنوان مهاجرت قلمداد مى كردند در حالى كه پديده فرار مغزها امروزه در همه جوامع به عنوان نه يك معضل و مشكل بلكه بحران اجتماعى و فرهنگى مطرح است چرا كه مهاجرت نخبگان در گذشته تابع عرضه و تقاضا و محدود به احتياجات و نيازهاى جامعه مقصد بوده و از اين رو همواره شكل منطقى و طبيعى به خود مى گرفت و هرگز به عنوان يك معضل اجتماعى مطرح نبود اما به تدريج و با پيشرفت حيرت آور فناورى، برخى كشورها از سوى ديگر و در نتيجه پيشرفت فناورى در رشته هاى گوناگون علوم و فراهم بودن وسايل و ابزارهاى تحقيقى و پژوهشى و نيز آماده بودن شرايط زندگى و دستمزد مناسب در اين كشور ها موجب شد كه از افراد متخصص و ماهر فرهيخته و كارآزموده از سراسر جهان به اين كشور سرازير شوند و نوعى معضل اجتماعى و عدم تعادل ساختارى از لحاظ نيروهاى انسانى در كشورها را پديد آورند.
پديده فرار مغزها در عصر حاضر برخلاف گذشته كه مهاجرت نيروهاى نخبه و متخصص امرى طبيعى و منطقى مى نمود و تابع عرضه و تقاضا بود امروز در بيشتر موارد نه كشورهاى مقصد و مهاجرپذير نياز به اين همه مهاجر دارند و نه كشورهاى مبدأ از وجود همه اين نيروها بى نيازند بلكه براساس يكى از آمارهاى منتشر شده با اين كه كشورهايى مثل هند و پاكستان از نظر پزشك در مضيقه به سر مى برند پزشكان آنها كه در انگلستان هستند ۴۴ الى ۴۵ درصد جامعه پزشكى اين كشور را تشكيل مى دهند.

• طيف مهاجران
هرچند عنوان مهاجرت نخبگان شامل همه متخصصان علمى و ادارى مى شود ولى غالباً مهاجران كسانى هستند كه عمدتاً خواهان پيشرفت هاى اجتماعى و اقتصادى و غالباً در سه طبقه پزشكان، مهندسان و دانشمندان هستند به عنوان نمونه در يك گزارش تعداد پزشكان و مهندسان خارجى در آمريكا در سال۶۴-۱۹۶۳ به ترتيب ۲۹درصد مجموع فارغ التحصيلان پزشكى در دانشگاه هاى آمريكا و نيز ۸۵درصد مهاجران به اين كشور را تشكيل مى دادند.

وضعيت كشورهاى اروپايى به مراتب نسبت به كشورهاى آفريقايى و آسيايى بهتر است زيرا آمريكا هرچند قطب جاذبى براى جذب نخبگان ساير كشورها است و كشورهاى اروپايى بخشى از نخبگان خود را به آمريكا مى فرستند ولى كمبود نخبگان خود را از كشورهاى آسيايى و آفريقايى جذب مى نمايند، از اين رو بدترين وضعيت را كشورهاى آسيايى و آفريقايى دارند كه با هزينه هاى گزاف ملى اقدام به پرورش متخصصان و نخبگان مى كنند ولى آنها را به كشورهاى ديگر تحويل مى دهند.
البته پيشرفت و توسعه هر كشورى مرهون پيشرفت و توسعه فناورى و نيز نيروى انسانى ماهر، نخبه و كارآزموده است و رشد فناورى نيز مرهون علوم عملى و نظرى محض است و رشد علمى نيز به نوبه خود وابسته به منابع علمى و يافته ها و تلاش هاى علمى است كه در اختيار محققان و پژوهشگران قرار دارد مهاجرت نخبگان باعث كندى رشد و توسعه فناورى و يا به عكس به صورت غيرقابل پيش بينى توسعه يابد كه دو عامل مى تواند مانع رشد فناورى شود يكى علل ساختارى و ديگرى مهاجرت متخصصان. البته كيفيت منابع و شرايط فيزيكى تجهيزات موجود از جمله عوامل توسعه نيافتگى است.
پديده فرار مغزها به گونه ديگرى قابل دسترسى است. در كشورهاى جهان سوم عمدتاً به كارهاى فكرى و تحقيقى عميق در زمينه هاى علوم اجتماعى و انسانى اهميت داده نمى شود در نتيجه در بلندمدت بازار كار از نيروهايى كه به واقع جامعه نيازمند آنان است تهى مى شود. از سوى ديگر بيشترين تبليغات و سرمايه گذارى ها در مقطع دانشگاه ها و آموزش عالى برعلوم غيرانسانى متمركز است. در اين رشته ها نيز به دليل نداشتن دانش فنى بالا و به روز نبودن موفقيت چندانى كسب نمى شود در حالى كه بيشترين نيروهاى ماهر مورد نياز در بخش نظام ديوان سالارى و ادارى جامعه و در بخش علوم انسانى و اجتماعى است يعنى همان رشته هايى كه معمولاً اقبالى به سرمايه گذارى از سوى دولت و تبليغات عمومى در آنها صورت نمى گيرد و موسوم است دانشجويانى كه در ساير رشته ها امتياز لازم را به دست نمى آورند به اين رشته ها وارد مى شوند در نتيجه اين فرايند، ورود موج عظيمى از نيروهاى غيركارآمد به بدنه اجرايى كشور است.

دو عامل عمده اى كه مى توان از جمله عوامل فرار مغزها نام برد:
الف _ عوامل خارجى:
كه مى توان به توسعه فناورى، مهيا بودن ابزار تحقيق و پژوهش در كشورها، عدم تعادل نيروى انسانى و... اشاره كرد.
ب- عوامل داخلى:
اين عامل به عنوان پديده اصلى فرار مغزها است كه خود شامل چند دسته همچون موارد زير است:
۱- مسائل و مشكلات فرهنگى و آموزشى ۲ - فقدان توسعه سياسى ۳ - فساد ادارى و سوءمديريت ۴- فقدان توسعه اقتصادى

• پيامدهاى فرار مغزها
يكى از عوامل فرار مغزها در كشور، توجه به مسائل مادى در مقايسه با ساير مسائل است كه انسان ها و افراد را فراموش كنيم و تصور مى كنيم هركس ماشين و ابزارآلات فناورى در اختيار داشت خوشبخت است، در حالى كه به عكس، هرچه پيشرفته تر باشد بايد نقش عوامل انسانى در آن مهم تر، برجسته تر و بيشتر باشد، مثلاً نقش انسان در ژاپن ۸۰درصد است ولى نقش انسان در كشور ما كمرنگ است به طورى كه بيشترين دغدغه كشور ما خارج نكردن ارز از كشور است.
در حالى كه ما هيچ توجهى به فرار مغزها نداريم به نظر مى رسد همين تغيير نگرش نسبت به افراد انسانى و توسعه انسانى در فرايند توسعه، عامل مهمى در كاهش پديده فرار مغزها است.
با يك نگاه اجمالى به آمار و ارقام مربوط به پديده فرار مغزها، پيامدهاى بسيار ناگوار آن غيرقابل تصور مى نمايد از يكسو كشورهاى صنعتى و به اصطلاح مقصد قرار دارند كه عامل مهم در جذب نخبگان كشورها به شمار مى روند و منبع مهمى براى جذب نخبگان، از سوى ديگر كشورهاى مبدأ و جهان سوم قرار دارند كه همه سرمايه و هستى خود را تقديم بيگانگان مى كنند با نگاهى به آمار و ارقام اين معضل بيشتر آشكار مى شود در حال حاضر بيش از ۱۵۰ هزار نفر مهندس و پزشك ايرانى در آمريكا زندگى مى كنند و تمام ورودى هاى با رتبه دو رقمى كنكور سراسرى دانشگاه هاى كشور، هرسال از بهترين دانشگاه هاى جهان دعوتنامه دريافت مى كنند و قريب نود نفر از ۱۳۵ دانش آموزى كه در چند سال اخير در المپيادهاى علمى صاحب مقام شده اند در يكى از بهترين دانشگاه هاى آمريكا به تحصيل مشغول هستند.

براساس سرشمارى ۱۹۹۰ آمريكا قريب ۲۲۰ هزار نفر خود را ايرانى تبار معرفى كرده اند كه ۷۷درصد آنان داراى تحصيلات دانشگاهى هستند. براساس آمار ارائه شده تنها ۱۸۲۶ ايرانى عضو هيات علمى تمام وقت و رسمى در دانشگاه هاى آمريكا و كانادا به تدريس مشغول هستند كه به احتساب استادان نيمه وقت به حدود ۵ هزار نفر مى رسند در حالى كه در سال ۷۳ تعداد استادان و دانشياران شاغل در ايران ۱۵۰۰ نفر بوده كه در سال ۱۳۷۵ به ۲۲۰ نفر رسيده و تعداد استادياران نيز ۶ هزار نفر بوده است.
زيان كشور ما از صادرات مغز، بالغ بر ۳۸ ميليارد دلار برآورد شده در حالى كه درآمد ساليانه كشور از محل صادرات نفت قريب ۳۰ ميليارد دلار اعلام شده است.براساس اظهارنظر مسئولان رسمى كشور آمار مهاجران كشور بسيار شگفت انگيز است در يك اظهارنظر رسمى آمده:
هرچند آمار مهاجران ايرانى از ۲ تا ۷ ميليون نفر ذكر مى شود اما براساس آمار رسمى حاصل آمده از تجربه كارى مى توان گفت: قريب ۳ ميليون نفر از ايرانيان به صورت مهاجر در ۲۰ كشور مهم جهان پراكنده اند كه به ترتيب در آمريكا، كانادا، انگليس، آلمان، فرانسه، سوئد، استراليا، اتريش، ايتاليا، يونان، بلژيك، نروژ و ... سكونت دارند. همچنين در خصوص وضعيت اقتصادى مهاجران خارجى، به ويژه ايرانيان مقيم آمريكا آمده است آخرين آمارى كه اداره آمار آمريكا در سرشمارى ۱۰ سال پيش ارائه داده نشان مى دهد كه ۴۶ درصد مهاجران خارجى ايرانى داراى مدرك ليسانس و بالاتر هستند و ۳۲ درصد در رده هاى بالاى علمى و حرفه اى و ۲۲ درصد صاحبان شركت هاى بزرگ تجارى، كارخانه هاى صنعتى، بيمارستان و ورزشگاه هستند و ميانگين درآمد مهاجران ايرانى ۵۵ هزار دلار و ميانگين درآمد شهروندان آمريكا ۳۵ هزار دلار است هرچند خسارت ناشى از فرار مغزها در كشور رقم بالغى است ولى آن صرفاً اختصاص به ايران ندارد و پديده اى عام و فراگير است ولى مى بايستى اهتمام جدى در رفع آن مبذول داشت.
راه حل اساسى و موثر براى جلوگيرى از فرار مغزها ايجاد شرايط مناسب كار، تحقيق و پژوهش، دستمزد كافى، از بين بردن بى عدالتى و تبعيض است كه خود موجب جلب نخبگان است. از سوى ديگر راه هاى جلوگيرى از فرار مغزها، برنامه ريزى بلندمدت و حساب شده براى استفاده از نيروهاى انسانى است و اين امر بايد مبتنى بر اين اصل باشد كه تربيت متخصصان بايد براساس نيازها و متناسب با ظرفيت هاى داخلى، به قدر نياز باشد تا كمك اساسى به تحكيم زيربناى اقتصادى كشور باشد. • شيوه هاى جذب نخبگان
۱- در داخل كشور كه در كنار آموزش هاى فنى و زيربنايى و به روز نخبگان قرار دارند، اين است كه صندوقى به اين منظور در نظر گرفته شود تا فارغ التحصيلان دانشگاهى به محض فراغت از تحصيل و تا زمانى كه موفق به پيدا كردن شغل و كار مناسب نشده اند از اين صندوق وام هاى اشتغال، حق بيمه بيكارى و مانند آن دريافت دارند.
۲ - نظارت بر فارغ التحصيلانى كه به خارج عزيمت مى كنند و ارتباط عاطفى با آنان از ديگر راهكارهاى جذب نخبگان است.
۳ - دولت مى بايست براساس رشته هاى مورد نياز جامعه به تربيت نيروى انسانى بپردازد و پس از كسب آموزش لازم نسبت به اشتغال آنها تعهد نمايد.
۴ - تاسيس مراكز كاريابى براى نخبگان و فارغ التحصيلان دانشگاهى
۵- ارتباط مراكز صنعتى با دانشگاه ها و عدم ارتباط بين آنها موجب عدم تناسب آموزش هاى نظرى با فعاليت هاى عملى مى شود.
۶ - وجود ثبات، آرامش سياسى، وحدت نيروهاى خودى، احزاب سياسى و مسئولان زمينه ساز ثبات و آرامش روحى افراد خواهد بود.
۷ - احترام و توجه بيشتر به علم، دانش، خلاقيت و توجه به نخبگان جامعه
۸ - تاسيس شركت هايى براى محققان و تامين نيازهاى علمى، تحقيقاتى، مادى و معنوى آنان
۹ - تجديدنظر جدى در وضع تحقيقاتى دانشگاه ها
۱۰ - مهمترين عامل مى تواند مفاسد ادارى، حاكميت روابط شخصى، فاميلى، گروهى، حزبى و جناحى باشد.

• نتيجه
شايد برخى از دولت ها بتوانند برخى از معضلات اجتماعى، سياسى و يا اقتصادى خود را حل نمايند و رضايت برخى از اقشار جامعه را جلب نمايند اما نخبگان يك جامعه به سادگى تسليم ظواهر نمى شوند. نخبه، سياه و سفيد نمى شناسد و اگر دنياى بهترى براى زندگى سراغ داشته باشد به سختى مى تواند از وسوسه مهاجرت درامان بماند ايرانيان از ديرباز طيف عظيمى از مهاجران را تشكيل مى دهند ريشه يابى آن ارتباط مستقيمى به افزايش يا كاهش مشكلات داخلى داشته و دارد و امكان دستيابى به يك شغل آبرومندانه حق هر تحصيلكرده است اما وقتى به هر دليل امكان پذير نيست ايرادى برمهاجرت نخبگان نمى توان گرفت اما فاجعه بزرگ آن است كه به همراه فرار مغزها، دل ها هم از وطن فرارى شود البته ايرانيان مردمانى با اصل و نسب با فرهنگ اند و زرق و برق كشورهاى غربى هم نتوانسته دل هايشان را فرارى دهد اما بهتر است به شخصيت و هويت يك نخبه توهين نشود.
پس بهتر است راه حل فرار مغزها را سياسى نكنيم تا به عاملى جهت ترغيب بيشتر آنان در مهاجرت تبديل نشود و سئوال اين است كه آيا ايران موفق به جذب مغزهاى هجرت كرده خود خواهد شد؟

   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837