جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  06/02/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > روانشناسي عمومي

دانش خواب و رويا
گروه: روانشناسي عمومي
نویسنده: اما بيلى/ ع. فخرياسرى
منبع: Focus, Nov.2004

پستانداران مى خوابند، پرندگان مى خوابند، حتى ماهى ها، خزندگان و حشرات نيز مى خوابند. خواب براى جانداران ضرورى تر از غذا است و انسان در حدود يك سوم از عمرش را در خواب مى گذراند.
چرا نياز داريم كه مدتى چنين طولانى را در بى خبرى سپرى كنيم؟ و اگر نخوابيم چه اتفاقى خواهد افتاد؟ در اين جا سرى مى زنيم به دنياى عجيب خواب عميق، خواب سطحى، رويا و تمام جنبه هاى ديگر يك خواب شبانه خوب (يا بد) و با دانشمندانى كه تلاش مى كنند به ژرفاى عميق تر اسرار خواب دست يابند به گفت وگو مى پردازيم. كمتر كسى از اين واقعيت خبر دارد كه چارلز ليندبرگ نخستين انسانى كه قرار بود پروازى بدون توقف برفراز اقيانوس اطلس داشته باشد، تقريباً ناكام ماند.
نه به خاطر آن كه هواپيما يش مناسب نبود يا به خاطر هواى نامناسب بلكه به خاطر آن كه در مبارزه اش با خواب شكست خورد.تصور كنيد ۳۳ ساعت و نيم با صداى وزوز يكنواخت موتور در گوش هايتان در يك جا ثابت و بى حركت مانده ايد و تنها سه ساعت وقت در شب داريد كه كم و بيش چرتى بزنيد. تازه حالا شايد بتوانيد تا حدى با ليندبرگ همدردى كنيد. «چشم هايم خشك و سخت درست مثل سنگ شده بودند پلك ها را گويى چندين پاوند وزن به زور پايين مى آورد.
باز نگاه داشتن آنها به دشوارى به حال افقى، نگاه داشتن بازو ها به مدتى طولانى بود... تمام بدنم يكصدا فرياد مى زد كه هيچ چيز، هيچ چيز در زندگى به زيبايى و دلپذيرى خواب نيست.» چندين بار با چشمان باز به خواب رفت (پديده اى كه گاه آن را خواب خرد مى خوانند) و وقتى كه از خواب پريد متوجه شد كه هواپيما با سرعت به سمت زمين شيرجه مى رود. آنچه كه ليندبرگ را از اين وضعيت نوميد كننده نجات داد، ساعت بدنش بود. بيست و چهار ساعت پس از ترك نيويورك درست زمانى كه تصور مى كرد همه چيز را باخته احساس كرد كه حالش بهتر شده است. ريتم روزانه بدنش وارد دوره هوشيارى شده بود و خود شاهد فرود آ مدنش در پاريس بود. اگر قبل از آن كه بار ديگر در حالت خواب فرو رود نمى رسيد، مسلماً كار به سامان نمى رسيد.
نكته اين است كه خواب فعاليتى نيست كه به انتخاب و سليقه ما باشد طبيعت خواب را بر ما تحميل مى كند و حتى اگر پلك هم نداشتيم باز هم به خواب مى رفتيم. بيشتر ما اگر حتى يك شب هم بى خوابى بكشيم دچار تمام دشوارى هايى خواهيم شد كه نزديك بود ليندبرگ را از پاى درآورند. بدون خواب خلق ما تنگ و افسرده مى شود، روابط اجتماعى مان آسيب مى بيند، سلامتى مان دچار اختلال مى شود و خلاصه انجام هر عملى با دشوارى همراه خواهد بود. خواب براى زنده ماندن مان مهم تر از غذاست. با اين حال خواب حداكثر يك سوم زندگى ما را به خود اختصاص مى دهد.
بيشتر ما هنگام مردن بيشتر از ۲۵ سال از زندگى مان را در سرزمين خواب و رويا به سر برده ايم. به قول پل مارتين نويسنده كتاب «شمردن گوسفندان: دانش و لذايذ خواب و رويا ها»، «هنگامى كه مى ميريد سهم بزرگ ترى از هستى تان صرف اين حالت شده تا مثلاً عشق ورزيدن، بزرگ كردن فرزندان، بازى كردن، موسيقى گوش دادن، يا هر فعاليت ديگرى كه ما انسان ها اينقدر براى آن ارزش قائليم.» چرا لازم است كه اين همه مدت را در حالت بى خبرى به سر بريم؟ روشن است كه بدون نفس كشيدن، توليدمثل كردن يا غذا خوردن، فوايد خواب چندان آشكار نخواهد بود.
•چرا مى خوابيم خواب رفتارى است كه سابقه آن را مى توان در نردبان تكامل به خيلى دورها رساند. در تمام حيوانات خواب شامل قطع فعاليت فيزيكى و نقصان هوشيارى حسى طى دوره هاى منظم در طول دوره هاى ۲۴ ساعته است. حيوانات ديگر _ حتى مگس ميوه- را هم مى توان با محرك هايى چون كافئين بيدار نگه داشت و آنها نيز همچون انسان ها وقتى كه نوزاد هستند بيشتر مى خوابند. لذا خواب يكى از پايه هاى بقاى حيوانات به شمار مى رود و ميليون ها سال تكامل و تحول نقش آن را حتى مهم تر و برجسته تر از سابق ساخته است ولى تا سال ۱۹۵۲ دانشمندان بر اين گمان بودند كه خواب حالتى منفعل است كه فعاليت مغز در طول آن متوقف مى شود .
اما در آن سال كشف خارق العاده اى صورت گرفت. ناتائيل كلايتمن يكى از پيشگامان پژوهش در خواب و شاگردش يوجين آسرينسكى از دانشگاه شيكاگو متوجه اين نكته شدند كه خواب داراى دوره هايى با حركت سريع چشم ما _ اصطلاحاً خواب همراه با حركات سريع چشم (خواب رم REM) _ است كه با فعاليتى ديوانه وار در مغز درست مانند بيدارى همراه است.تا زمانى كه دليل خواب رم كشف نشده بود، همه آن را حداكثر فعاليت مغز براى ضبط و ثبت وقايع تلقى مى كردند. نخستين دوره خواب رم تا يك ساعت پس از به خواب رفتن ما روى نمى دهد.
دانشمندان با پذيرفتن آن كه مغز در حال خواب در تمام طول شب از وضعيت يكسانى برخوردار است، معمولاً دستگاه هاى تهيه نوار مغز (EEG) را (كه در دوره ماقبل ديجيتالى امواج مغزى را با رد ممتد نوك مداد بر روى حلقه هاى كاغذ ترسيم مى كردند) خاموش مى كردند و لذا متوجه حالت رم در بيماران خويش نمى شدند. امروز مى دانيم كه فعاليت مغز در طول مدت خواب يكسان نيست. خواب در يك دوره ۹۰ دقيقه اى از چهار مرحله خواب غيررم (NREM) و يك دوره خواب رم عبور مى كند كه در مجموع حلقه اى را تشكيل مى دهند كه در طول شب بار ها تكرار مى شود. اين كشف هم شده كه بيشتر رويا ها در طول خواب رم اتفاق مى افتند و دو نوع خواب به همان اندازه با يكديگر متفاوت اند كه خواب و بيدارى با يكديگر تفاوت دارند. لذا براى آن كه بتوانيم سردرآوريم كه خواب چيست، بهتر است اين دو نوع خواب را جداگانه در نظر بگيريم.
جالب اين است كه با وجود آن كه تمام پستانداران، پرندگان و خزندگانى كه از نظر تكاملى جديد ترند داراى هر دو نوع خواب هستند، خزندگان ابتدايى تنها خواب غيررم دارند. اين بدان معنا است كه خواب رم تحولى جديدتر و احتمالاً همزمان با ظاهر شدن پستانداران يعنى ۲۵۰ ميليون سال قبل است. قرن ها اين موضوع پذيرفته شده بود كه خواب صرفاً مكانيسمى است كه به بدن اجازه و امكان بازيابى پس از يك روز تلاش هاى فيزيكى را مى دهد. در ساليان اخير با استفاده از تكنيك هاى پيشرفته نقشه بردارى (اسكن) از مغز، نشان داده شده كه خواب غيررم در واقع پس از فعاليت بدنى شديد تغييرى نمى كند. از سوى ديگر كسانى كه تمام روز را در بستر دراز مى كشند نيز وارد خواب غيررم مى شوند، لذا نمى توان آن را به خاطر فعاليت فيزيكى دانست.

جروم سيگل پروفسور روانپزشكى و عضو «انستيتو پژوهش در مغز» در دانشگاه كاليفرنيا اعتقاد دارد كه خواب غيررم فرصتى را براى بازسازى سلول هاى آسيب ديده به دنبال يك روز فعاليت سوخت و ساز بدن فراهم مى آورد: «متابوليسم (سوخت و ساز) وضعيت درهم و مغشوشى است كه به سلول ها آسيب مى زند و گاه حتى آنها را نابود مى سازد. به نظر مى رسد كاهش سرعت متابوليسم و درجه حرارت بدن در طول خواب غيررم فرصتى را براى ترميم در اختيار آنها مى گذارد.» اما پروفسور جيم هورن از دانشگاه نوبلرو كه ويراستار يكى از دو نشريه بين المللى است كه به موضوع خواب اختصاص دارند، با اين مسئله موافق نيست: «شواهد اندكى وجود دارد حاكى از اين كه سلول هاى بدن صرف نظر از مغز اقدام به ترميم خويش در طول دوره خواب كنند. تمام شواهد نشان مى دهند كه سلول ها در طول بيدارى به همان خوبى دوره خواب آسيب ها را ترميم مى كنند.» هورن خاطرنشان مى كند كه مغز هيچ گاه در طول بيدارى درهايش را نمى بندد حتى زمانى كه در تاريكى در بستر دراز كشيده ايم مغز مثل كامپيوترى كه در حالت انتظار (Standby) هست در آمادگى كامل به سر مى برد. تصاوير نقشه بردارى از مغز نشان داده اند كه مغز به ويژه ناحيه پيشانى قشر مغز تنها در طول دوره خواب غيررم تا حدى در استراحت به سر مى برد. هورن چنين استدلال مى كند كه بدين ترتيب مى توانيم نتيجه بگيريم كه خواب غيررم فرصتى است براى بافت هاى مغز كه خستگى و فرسودگى طول روز را جبران كند.
او با ذكر اين نكته كه ميليون ها سال قبل زمانى كه خواب غيررم به وجود آمد هنوز حيوانات مغز بسيار پيشرفته اى نداشتند نتيجه مى گيرد: «كاركرد هاى خواب غير رم احتمالاً در طول تكامل تغيير پيدا كرده و شايد در آغاز وظيفه حفظ و صرفه جويى در مصرف انرژى را بر عهده داشت. تا آنكه در انسان به صورت تسهيل كننده بازيابى كاركرد هاى عالى مغز درآمد.»
• درك خواب رم هدف از خواب غيررم (NREM) به احتمال زياد استراحت و بازيابى مغز است خب پس از خواب رم و رويا چه؟ اين زمينه در پژوهش ها پيرامون خواب بسيار وسيع تر و پرمحتوا تر است. دكتر كلوديو استامپى رئيس «مركز پژوهش هاى خواب و هوشيارى» در «انستيتو پژوهش زمان- زيستى» در بوستون مى گويد: «به نظر مى رسد اگر از خواب رم محروم شويم يادگيرى و تحكيم حافظه دستخوش آسيب مى شود. ما نياز داريم آنچه را كه در طول دوره قبلى بيدارى رخ داده مجدداً فرآورى كنيم تا آن اطلاعاتى را كه مفيدند ذخيره نماييم.» مسلماً مطالعات ديگرى هم وجود دارند كه بيانگر وجود پيوند محكمى بين خواب رم، يادگيرى و حافظه هستند. انسان ها و حيوانات هر دو پس از يادگيرى يك مهارت جديد افزايشى در خواب رم نشان مى دهند. اگر مانع خواب رم در آنها شويم، يادگيرى و به خاطر آوردن مهارت مزبور برايشان دشوارتر خواهد بود. آزمايش ها بر روى انسان ها نشان داده اند كه خواب رم بايد ظرف ۲۴ ساعت پس از تجربه يادگيرى رخ دهد، تا بتوانند آن را به خاطر آورند. هورن با اين نقطه نظر مخالف است.

وى مى گويد: «داروهاى ضدافسردگى سه حلقه اى كه به بيمارانى كه از افسردگى رنج مى برند داده مى شود كاملاً خواب رم را از بين مى برند و تا زمانى كه مصرف دارو ادامه دارد وضع چنين است. با اين حال بيماران با وجود محروم بودن از خواب رم به مدت چندين ماه هيچ نشانه اى از اختلال حافظه از خود بروز نمى دهند.» او همچنين خاطرنشان مى كند كه دلفين ها خواب رم كمى دارند يا اصلاً ندارند با اين حال آموزندگان درخشانى هستند. هورن در عوض نظريه تكاملى را كه نخستين بار توسط پژوهشگر پيشتاز در امر خواب ميشل ژووه مطرح شد، مى پذيرد. ژووه بر اين باور است كه فعاليت شديد در طول خواب رم براى رشد و تكامل سلول ها و شبكه هاى عصبى بدن در اوايل زندگى ضرورى است. مثلاً جنين انسان را در نظر بگيريد. در طول ماه هاى طولانى و تاريك زندگى در داخل رحم محرك هاى خارجى اندكى براى فعال كردن مغزى كه در حال رشد و تكامل است وجود دارند؛ از اين رو ژووه اين فرضيه را مطرح مى كند كه مغز خود محرك هاى خويش را به شكل خواب رم و رويا ها فراهم ساخته و به اين ترتيب به رشد و تكامل خويش كمك مى كند.
اين نظريه با اين واقعيت نيز كاملاً سازگار است كه مغز هايى كه كمتر تكامل يافته اند بيشتر از مغز تكامل يافته افراد بزرگسال در خواب رم به سر مى برند در ماه آخر زندگى جنين در رم، وى روزانه ۱۰ ساعت را در خواب رم به سر مى برد ليكن، فرضيه مذكور نمى تواند توضيح دهد كه چرا بزرگسلان كه مغزشان كاملاً تكامل يافته، ۲۵ درصد از زمان خواب را در اين حالت مى گذرانند. خلاصه آن كه كاركرد خواب رم هنوز در پرده ابهام قرار دارد. اميد است كه با پيشرفت تكنيك هاى اسكن مغز آن نواحى از مغز كه در اين دو نوع خواب نقش دارند، بيشتر شناخته و درك شوند. با اين حال احتمالاً اين پرسش پاسخ سرراستى نخواهد داشت. به گفته هورن:
«تاكنون ۱۰۰ نوع ماده شيميايى در ناحيه مغز، كه به نحوى به موضوع خواب مربوط مى شوند كشف شده اند و بسيارى نيز در راهند لذا آنچه كه مسلم است هيچ مركز واحدى براى خواب وجود ندارد.» خواب احتمالاً كاركرد پيچيده اى است كه از آثار محروميت از آن بر روح و تن نيز اين موضوع كاملاً آشكار است. يك چيز مسلم است و آن اينكه هرگز بدون خواب نخواهيم بود. بسيار غيرمحتمل است كه در آينده دارويى يا تكنيكى كشف شود كه بتوانيم به كمك آنها بيدار بمانيم و در عين حال سالم باشيم.
• هنگامى كه رويا به كابوس تبديل مى شود آسيب زدن به خود و كسان مورد علاقه خود در حين خواب به نظر هولناك مى رسد ولى مى تواند در طول انواع رم و غيررم خواب هر دوم اتفاق بيفتد. يك شب در سال ۱۹۸۷ يك مرد كانادايى به نام كنت پاركس از رختخوابش بلند شد سوار اتومبيل اش شد و ۲۲ كيلومتر از منزلش در تورنتو به منزل پدر و مادرزنش كه كاملاً در خواب به سر مى بردند رانندگى كرد. پاركس وارد خانه شد و با خشونت تمام مادرزنش را كشت اما دادگاه او را به دليل آن كه در تمام طول حادثه در خواب بود تبرئه كرد. پاركس در خواب راه مى رفت، پديده اى كه در طول خواب غيررم كه امواج آهسته اى دارد اتفاق مى افتد. گاه گاهى در خواب راه رفتن در كودكى بسيار شايع است و در اين سن و سال نمى توان آن را مشكلى تلقى كرد ليكن اگر اين وضعيت تا دوران بزرگسالى ادامه يافت مى تواند نشانه اى دال بر وجود نوعى بيمارى روانى باشد همچنين به نظر مى رسد اين عارضه در خانواده ها باقى مى ماند و از والدين به فرزندان به ارث مى رسد.
ليكن بايد گفت خشونت در طول راه رفتن در خواب بسيار نادر است. بيشتر موارد نيازى به درمان ندارند. خشونت در اختلالى به نام «اختلال رفتارى خواب رم» بسيار شايع است. اين بيمارى كه تنها اخيراً (۱۹۸۷) كشف شد، حاصل شل و بى حركت نشدن عضلات در خواب رم است. اين بدان معنا است كه قربانيان اين اختلال از لحاظ فيزيكى مانعى در پيش روى خويش براى عملى كردن رويا هايشان- كه بيشتر ماهيتى خشونت آميز و آ زارد هنده دارند _ ندارند. يك مورد را آموزگار ۵۷ ساله بازنشسته اى تعريف مى كند كه در خواب به خيال حفاظت از خانواده اش در برابر انسان ها و مار هاى مهاجم همسرش را زير ضربات مشت و لگد مى گرفت. اين اختلال بيشتر مردان سالخورده را گرفتار مى كند، ولى مى توان با دارويى به نام كلونازپام آن را درمان كرد. راه رفتن در خواب مى تواند به قدر كافى خطرناك باشد ولى اختلالات خواب بسيار نگران كننده ترى هم وجود دارند.

   قسمت بعد
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837