جستجو براي:  در 
صفحه کلید فارسی
پ 1 2 3 4 5 6 7 8 9 0 Back Space
ض ص ث ق ف غ ع ه خ ح ج چ
ش س ي ب ل ا ت ن م ك گ
ظ ط ز ر ذ د ء و . , ژ
       جستجوی پیشرفته کتاب
  30/01/1403
نویسندگان   ناشران   بانک کتاب   فروشگاه
 
 
مدیریت مقالات > گزارشات

شرح فتوحات نظامى داريوش هخامنشى ۲
گروه: گزارشات
نویسنده: قاسم آخته

شرح فتوحات نظامى داريوش هخامنشى ياغيان تسليم مى شوند

آرياندس امير پارسى كه توسط كبوجيه حاكم بر مصر بود زمانى فرتيمه مادر آژزيلاس رهبر يونانى تبار جزاير سيدن و سيرنائيك را كه در يك توطئه خانوادگى كشته شده بود، به دربار او آمد و به آرياندس گفت كه فرزندش در سال ۵۲۲ ق.م با پرداخت خراج، وفادارى و اطاعت خود را از كبوجيه ابراز كرده است. اين واقعه موجب شد كه آ رياندس پس از مشورت با داريوش سپاهى را به فرماندهى دو نجيب زاده پارسى به نام هاى امازيس از طايفه مارافين ها و بدرس از تيره پازارگاديان در سال ۵۱۳ ق.م به جنگ «برقه» واقع در مرز هاى غربى ليبيا بفرستد.
برقه اى ها پس از مقاومت طولانى سرانجام تسليم شده و طى معاهده اى خراج گزار شدند اما بعد ها آنها اسير و تحت الحفظ به مصر نزد داريوش _ وقتى كه به آنجا رفت _ آورده شدند و پادشاه نيز در ايالت باختريش (باكتريان) شهركى جهت اسكان آنها ساخت كه به نام آنها شهرت يافت. اكنون آرياندس فوق العاده قدرتمند شده بود. داريوش او را حذف كرد. معابد را تجديد سازمان كرد و كاهن معبد سائيس را مورد لطف قرار داد.

•داريوش در سكاهيه
۵۱۳ ق.م داريوش به قصد سكاهيه حركت كرد. قبلاً به دموكدس، پزشك مشهور پادشاه فرمان داده شد به جهت آشنايى با منطقه، سواحل آسياى صغير را مورد بازرسى كامل قرار دهد و پس از مدتى داريوش به تعقيب سكاها پرداخت و سفيرى نزد «اسخون خه» پادشاه سيت ها فرستاد و به او پيغام داد: اى مرد عجيب چرا دائماً از مقابل من مى گريزى؟ يا خودت را بنمايان و نبرد كن و اگر مى دانى كه قدرت من بر تو غالب است و ياراى مقاومت ندارى پس براى خداوندگار خود آب و خاك به خدمت بياور. اسخون خه پاسخ داد كه: اى مرد پارسى! روش من اين است كه هيچ وقت از مردم نمى ترسم و از آنها فرار نمى كنم، آب و خاك هم نمى فرستم اما به جاى آنها هداياى مناسب ترى خواهم فرستاد. به دنبال آن سفيرى فرستاد كه همراه او يك مرغ، يك موش، يك وزغ و پنج عدد تير بود.
وقتى علت را پرسيدند گفت: اگر پارسى ها عاقل باشند مى توانند مفهوم آن را دريابند. استنباط داريوش اين بود كه سيت ها مى خواهند تسليم شوند از اين رو موش علامت خاك و وزغ نشانه آب است اما گبرياس عقيده ديگرى داشت. او معتقد بود كه: سيت ها مى گويند پارسيان در صورتى از تيررس ما در امان خواهند بود كه همچون مرغ به هوا پرواز كنند و يا مانند موش در زمين فرو روند و يا چون وزغ گرد درياچه ها پناه جويند.هرودوت، ژوستن، پلوتارك، توسيديد، كتزياس و... ديگر مورخانى هستند كه در مورد لشكر كشى داريوش به سيت ها، سخن گفته اند. البته اين كه داريوش با سكاهاى آسياى ميانه يا سيت هاى اروپا كه هر دو را «اقوام ياغى» و «سكاهايى كه در آن سوى دريا مى زيستند» خطاب مى كند، شكست داده- زيرا پادشاه سيت ها با كلاه نوك تيز معروفش در انتهاى صف نه نفره ياغيان در برابر داريوش در كتيبه بيستون ايستاده- اما اين موضوع كه با كدام قوم جنگيده اختلاف هست، قطعاً با هر دو قوم قبل از عزيمت به قصد يونان با آنها نبرد داشته و همزمان با اين لشكركشى، پارسيان در مصر به فرماندهى آرياندس به برقه= (اوس پريد يا بنغازى در ليبى) اردوكشى نموده اند.

اما طبق روايت كتزياس، داريوش قبل از اينكه به جنگ سكاها برود به آريارمنس ساتراپ كاپادوكيه دستور داده كه به سرزمين آنها وارد شود و آنها را به اسارت بگيرد. آريادمنه با ۳۰ كشتى جنگى پر از سرباز به آنجا يورش برد حتى مَرسَ گتس برادر پادشاه سيت ها را كه به جرمى در بند بود، اسير كرد و پس از آن سى تربس پادشاه سيت ها نامه اى دشنام آ ميز به داريوش نوشت و داريوش نيز همين گونه پاسخ داد. ژوستن هم علت جنگ داريوش را پاسخ منفى پادشاه سيت ها- يان تيروس- به داريوش را در خواستگارى از دخترش مى داند. اما به روايات كتزياس و ژوستن نمى توان اعتماد كرد كه آنها حتى نام ها را نيز متفاوت ذكر مى كنند.
مسلماً نبرد با سيت ها مقدمه ورود داريوش به اروپا بود كه تا آن سوى دانوب رفت. با توجه به سپاه گران هخامنشى در اين جنگ كه هرودوت آن را بدون احتساب نيروى دريايى، ۶۰۰ فروند كشتى و ۷۰۰ هزار رزمى ذكر كرده، جنگى مهم بوده است. پس از عبور از هلسپونت (بيسفر)، پروپونتيد (مرمره) و دانوب شهرهاى يونانى نشين آسياى صغير از جمله، ابيدوس، لامپاسك، پريون، پروكونيز، سيزيك و بيزانس را مطيع و سپس جزاير دهانه يونيه مانند فيوس، ساموس، فوسه و ميله را زيرپا گذاشت و به حوالى كالسدون رسيد. متعاقب آن داريوش به اهالى يونانى آن منطقه دستور داد بر روى دانوب يك پل شناور ساختند.
احداث پل هاى شناور بر روى آبراهه هاى تند و رودها ابتكار جنگى داريوش بود. و اين پل تا مراجعت او در دو ماه بعد وقتى كه او موفق نشد با پادشاه سيت ها مواجه شود با وجود اينكه سيت ها يونانيان محلى را تحريك به تخريب پل كردند، پابرجا بود و يونانيان ترجيح دادند كه نسبت به شاه ايران وفادار بمانند. در اين زمان گبرياس به داماد خود داريوش پيشنهاد كرد كه بهتر است مراجعت كنند به خصوص كه سپاهيان در دشت هاى تفتيده و بى آب و علف در رنج و تنگنا بودند با تلفاتى حدود هشتاد هزار تن به سارد عقب نشستند.
در واقع مشگلات فراوان از جمله نبرد ماراتن و از سويى، درگذشت داريوش در ۴۸۶ ق.م به او فرصت نداد كه پا به آتن بگذارد.

•داريوش در شرق
تثبيت سرحدات شرقى مورد غفلت واقع نشد. جايى كه قبلاً كوروش تا ساحل رودخانه سند آمده بود. اما اكنون مى بايست در اين نقطه مرزها مشخص شود. تسخير هند مسئله اى بود كه انديشه داريوش را راحت نمى گذاشت. به همين علت و به احتمال زياد بين سال هاى ۵۱۸ _ ۵۱۵ ق.م به شرق آمده است. وانگهى داريوش قصد داشت بداند كه آيا امكان پيوند ميان متصرفات او در شرق با شوش در غرب ايران وجود دارد يا نه. او موفق شد زيرا به درياسالار معروف خود اسكيلاكس گفت كه از سند تا درياى سرخ را در ساحل خليج فارس و درياى عمان بپيمايد.

سپس داريوش، سند و پنجاب، هند، مكران (بلوچستان) را در شرق و يمن و حجاز را ساحل درياى سرخ به هم پيوند زد و به قلمرو هخامنشى افزود.

•داريوش در يونان
سواحل يونان در دو مقطع از سوى داريوش بررسى شد. اولين ماموريت را دموكدس انجام داد كه ضمن گشت زنى در سرتاسر منطقه اطلاعات خوبى در زمينه موقعيت جزاير به دست آورد. در نتيجه اين ماموريت بود كه نيمى از جزاير تسخير شدند. در نوبت دوم، داريوش به دامادش ماردونيوس و برادرش ارته فرنس گفت كه تا مرزهاى آتن پيشروى كنند. آنها در راس نيروى دريايى توانستند از تراكياى شرقى بگذرند و مليته، لسبوس، خيوس، كوزيكوس، آسوس، خرسونس و ديگر جزاير دهانه آتن را فتح كنند.
ساموس كه حكم دروازه ورودى به غرب را داشت، قبلاً توسط اوتانه و به درخواست سيلوسون، برادر پولى كراتس مقتول تحت انقياد پارسيان قرار گرفته بود، در حالى كه فاتح پارسى از داريوش دستور داشت از چپاول، اسارت و يا كشتن اهالى جزيره بپرهيزد. در واقع هدف عمده داريوش در غرب اين بود كه از راه بالكان به يونان برسد، در حالى كه راه هاى ديگرى نيز وجود داشت منتها وى قصد داشت با قطع شريان اقتصادى يونان _ واردات چوب هاى جنگلى و گندم كه از مصر و ليبى وارد مى شد _ به آتنيان ضربه كارى را وارد كند كه به اين هدف دست يافت. بسط قدرت پارسيان در غرب با پيشرفت هاى قابل ملاحظه اى همراه شد.
وقتى كه تراس و مقدونيه كه همزمان با شورش مجدد سيت ها داريوش را مجبور كرد هشتاد هزار تن از قواى درگير، آن منطقه را جدا و به عنوان قواى كمكى به جزاير يونانى ياد شده ارسال كند، مطيع شدند، آتن و اسپارت در تيررس مستقيم او قرار داشت. اكنون پارسيان مهياى نبرد ماراتن بودند.

قسمت قبل   
راهنماي سايت
كتاب
مقالات
پيش از مرگ بايد خواند
گزارشات
جان کلام
نقد و ادبيات
تاريخ سينما
شاهنامه خوانی
داستان های کوتاه
امثال و ادبيات كهن
افسانه ها و فرهنگ توده
آی کتاب پلی است بین پدیدآورندگان
کتاب و خوانندگان آثارشان
پیگیری و سفارش تلفنی
88140837