۱-قديميترين بحث ترجمه درباره ترجمه متون مقدس از عبراني به آرامي است. يهوديان از همان ابتدا بر آن بودند كه ترجمه نوشته هاي مقدس جايز است و تورات عبري به آرامي سپس به يوناني و به ساير زبانها برگردانده شد . 2- در نظر مسيحيان ترجمه انجيل نه تنها جايز بلكه واجب است و برخي از ترجمه ها خود تقدس دارند. از جمله ترجمه لاتيني كتاب مقدس به نام وولگات . 3- موضع مسلمانان كاملا متفاوت است. ترجمه قرآن تشويق نميشود. قرآن كتاب آسماني، غير قابل تقليد، خلقت ناپذير و جاوداني است، و ترجمه آن عملي گستاخانه و بي اعتنايي به مقدسات محسوب ميشود. ( از ديدگاه مسلمانان عرب ) از قرآن البته ترجمه هايي شده است. اكثر مسلمانان امروزي عربي نميفهمند و كلام الهي ميبايد به نحوي به آنها افاده گردد. اين كار به صورت تفسير انجام ميپذيرد . 4- نياز به آموختن زبانهاي خارجي از ديرباز نزد مسيحيان احساس شده بود. مسيحيان زبان بومي اشان هر چه بود اگر ميخواستند فاضل و تحصيل كرده به شمار روند ميبايست دو زبان باستاني لاتيني و يوناني- و اگر ميخواستند متون مقدسشان را به زبان اصلي بخوانند دو زبان ديگر- عبراني و آرامي- بياموزند. از اين گذشته خودشان هم به زبانهاي متعدد صحبت ميكردند: رشيد الدين فضل الله مورخ ايراني قرن چهاردهم،با شگفتي مينويسد كه"فرنگان بيست و پنج لغت سخن ميگويند و هيچ طايفه زبان طايفه ديگر فهم نكند" 5- زبانهاي متعدد در نزد مسلمان يا از بين رفت يا بي اهميت گرديد. و هر گاه چيزي از آنها بر جا ماند به صورت مكتوب در متون و مناسك مذهبي بود. پس از گسترش اسلام تنها زبان عربي مهم شمرده ميشد. مسلمان عربي زبان براي چه زحمت فراگرفتن زبانهاي كفار و وحشيان خارج از مرزهاي ديار اسلام را به خود دهد؟
|